مجله هفته/ يک خبرساز
ديپلماسى ايرانى: اين هفته رابرت موگابه بعد از حدود دو ماه بار ديگر خبرساز شد. بار قبل شکايت مورگان چانگيراى نخست وزير زيمباوه از او، وى را خبرساز کرد و اين بار دست و پنجه نرم کردن او با مرگ.
رابرت موگابه که روزگارى از محبوب ترين چهره هاى آفريقا بود و 30 سال پيش بعد از تحمل سال ها حبس به خاطر عقايد آفريقايى و ملى گرايانه اش، بر دوش مردم تا قصر رياست جمهورى زيمباوه رفت، حالا چند سالى است که با همه کوشش مخالفان از دوش ملت پياده نشده و گويا تنها مرگ او را از قصر باشکوهش جدا خواهد کرد.
زيمباوه معروف به سبد غله آفريقا بود و يکى از مرفه ترين کشورهاى اين قاره به شمار مى رفت. اما در حالى که روز به روز شاخص هاى فلاکت در زيمباوه حرکت صعودى مى کند، او و حاميانش با اين باور بر سر قدرت مانده اند که همه مشکلات از بيرون است و اين استعمار است که دست از سر زيمباوه برنمى دارد و بر دوش آنها سوار شده. دست هاى پنهانى و عوامل خارجى متهمان اصلى بحران هاى اين کشور از نظر رابرت موگابه است.
اين هفته منابع مطلع از وخامت حال و شدت گيرى بيمارى صعب العلاج موگابه 87 ساله و احتمال قريب الوقوع بودن مرگ وى خبر دادند. منابع امنيتى آفريقاى جنوبى اعلام کردند که بيمارى او تا اندازه اى عود کرده است که شايد به زودى غزل خداحافظى را بخواند.
به گزارش خبرگزارى آلمان، موگابه براى ملاقات با پزشک معالج خود به مالزى سفر کرد و يک هفته در اين کشور بود و به تازگى بازگشته است. حتى پزشک موگابه هم در اين لحظات حاضر نبوده به زيمباوه برود و او با وجود کهولت سن و وخامت بيمارى مجبور به انجام سفر شده است.
موگابه فردى تحصيل کرده است و گفته مى شود هفت مدرک لیسانس دارد که دو تايشان را از در زندان به دست آورد. او از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۷ نخست وزیر بود و از ۱۹۸۷ تا امروز رييس جمهور زيمباوه است. حالا روزشمارى براى پايان رياست جمهورى 23 ساله او شروع شده است.
شايد مقرر بوده که او نيز مثل بن على 23 سال رياست کند. با اين تفاوت که تنها مرگ، خواهد توانست او را از اين سمت جدا کند. موگابه بيش از 10 سال است که به سرطان پروستات مبتلاست. او در ناحيه قلب و کبد هم با مشکلات جدى روبروست و اگر سرطان نشد، قلب و اگر قلب نشد، کبد او را از پا خواهد انداخت.
بطور حتم درگذشت او بر وضعيت سياسى زيمباوه تاثير خواهد گذاشت. شايد مورگان چانگيراى نخست وزير از همين حالا اسباب خود را براى عزيمت به کاخ رياست جمهورى بسته باشد. اوضاع زيمباوه بى ثبات بود، شايد بى ثبات تر هم بشود. شايد هم همه چيز با رفتن او سامان بگيرد.
موگابه اين روزها با چنگ و دندان به جان مرگ افتاده و دل از دنيا نمى کند. نام موگابه با زيمباوه گره خورده است. جدا از شمه هاى ديکتاتورى که از او سر زده، بايد به گذشته پرفراز و نشيب او نيز اشاره کنيم که بعد از تحمل سال ها رنج و سختى زندان و مبارزات سياسى ضد استعمارى به قدرت رسيد و قهرمانى شد چون فيدل کاسترو. روند افول و فرجام کار او نيز چون کاسترو بوده است. البته فيدل فعلا از چنگال مرگ رهيده و بايد ديد آيا موگابه مقتدر و سخت جان نيز مى تواند اين حريف فرازمينى را مغلوب کند؟ اگر چنين شود بايد به مادام العمر بودن و ظل اللهى حاکمانى چون او ايمان آورد.
نظر شما :