امریکا ـ روسیه ـ ناتو؛ مثلث تعارض و همکاری
دیپلماسی ایرانی: اجلاس رهبران ناتو در 20 نوامبر 2010 در لیسبون از مهمترین اجلاسهای این نهاد چندجانبه بین المللی امنیتی بود. چرا که هم زمان با آن دو اجلاس مهم در سطح سران کشورها تشکیل شد. یکی اجلاس رهبران اتحادیه اروپایی و ناتو و دیگری رهبران ناتو و روسیه.
اجلاس رهبران ناتو و روسیه که با حضور مدودف و اوباما تشکیل شد، جلب توجه بیشتری کرد و همراه با سایر تحولات این اجلاس یعنی تصویب سند مفهومی مربوط به تهدیدات جدید ناتو، دوباره ناتو را در کانون توجه قرار داد و رابطه ناتو با امریکا از یک طرف و ناتو با روسیه از طرف دیگر و هم چنین رابطه ناتو با روسیه و امریکا، یعنی کنش و واکنش بین این سه بازیگر را در صدر تجزیه و تحلیلهای بین المللی قرار داد.
چرا این تعامل اهمیت دارد و چه زوایایی را باید در تجزیه و تحلیل مد نظر قرار داد؟ برای پاسخ به این سوالات اول باید پیشینه تعاملات روسیه و امریکا با ناتو را بررسی کرد و در مرحله بعد باید تحولات اخیر، یعنی رابطه امریکا با ناتو در دوران اوباما را مورد توجه قرار داد و سرانجام معنا و مفهوم تحولاتی که در اجلاس سران ناتو و روسیه رخ داد را از منظر روابط بین المللی بررسی کرد.
پیشینه
همکاری روسیه با ناتو بلافاصله بعد از فروپاشی شوروی شروع شد. از سال 1991 همکاری روسیه و ناتو در قالب شورای همکاری آتلانتیک شمالی این همکاری شکل گرفت. در سال 1993 عنوان این شورا به همکاری صلح تغییر پیدا کرد و از 1997 عنوان همکاری ناتو و روسیه مشخصتر شد و در اجلاس سران ناتو در سال 2002 جنبه سازمان یافتهتری پیدا کرد و شورای ناتو ـ روسیه فعالیتهای جدی را دنبال کرد.
نکته دیگری که در پیشینه باید ذکر شود فعالیتهای این شورا است. روسیه سفیر مقیمی را در مقر ناتو یعنی بروکسل دارد و رفت و آمدهای زیادی انجام میگیرد که در این رفت و آمدها که بعضا در سطح وزرای دفاع انجام میگیرد مناسبات دوجانبه استراتژیک مورد بررسی قرار میگیرد. اما در سال 2008، این روند همکاری به دلیل عملیات نظامی روسیه در گرجستان و رفتار دولت بوش نسبت به روسیه دچار وقفه شد و سطح روابط روسیه و ناتو کاهش یافت. اما باید درنظر گرفت که علت کاهش این روابط هم ایالات متحده امریکا بود. یعنی وقتی میخواهیم روابط روسیه با ناتو را مطالعه کنیم باید در نظر داشته باشیم که عمدهترین موتور حرکت سیاسی و نظامی در ناتو امریکا است.
تحولات دو سال گذشته
نکته مهم و بنیادین در تحولات دو سال گذشته این است که اوباما نگاه جدیدی را به روسیه دنبال کرد. این به آن معنی نیست که این نگاه به طور کامل متفاوت از گذشته است ولی تکیه اصلی اوباما که در فهم سیاستهای بین المللی او حائز اهمیت است این است که امریکا شرایط رهبری جهانی را دارد و باید در صدد اعمال این رهبری باشد. اما این رهبری فقط از طریق همکاری امریکا با بازیگران عمده به دست میآید. این با نگاه قبلی که نگاهی از بالا به روسیه بود و نه نگاه برابر به این کشور و جدی نگرفتن روسیه متفاوت بود.
اوباما از ابتدا با این تاکید که برای اداره سیستم بین المللی و رهبری امریکا، همکاری روسیه شرط اساسی است، شروع به تغییر و تحول در روابط امریکا با روسیه کرد. از اولین دیدار اوباما با مدودف که در مارس 2009 در حاشیه نشست سران گروه بیست انجام شد، همکاری روسیه و امریکا آغاز شد. این همکاری در سفر ژوئیه 2009 اوباما به روسیه که نقش بسیار کلیدی در روابط امریکا و روسیه داشت ادامه یافت و وارد مرحله جدیدی شد. هیئت همراهی کننده اوباما در این سفر در تاریخ ارتباط روسیه و حتی شوروی با امریکا بی سابقه بود و نتایج آن بعدها در همکاری روسیه در شورای امنیت با امریکا در سپتامبر همان سال خود را نشان داد. امریکا در یکی از جلسات سران شورای امنیت که در سپتامبر برگزار شد، قطعنامه 1887 مربوط به وضعیت هستهای جهان را با حضور همه رهبران جهان از جمله مدودف تصویب کرد و فیالواقع به ایدههای مربوط به وضعیت هستهای امریکا در جهان حنبه حقوقی بخشید.
ادامه این همکاریها و به بازی گرفتن روسیه باعث شد که روسیه هم جلوتر آید. البته در داخل روسیه در رابطه با مناسبات با امریکا مباحثات و گفتمانهای زیاد و مختلفی وجود دارد اما به نظر میرسد که در داخل روسیه نیز همکاری با امریکا نسبت به گذشته جدیتر شده است.
در تداوم این برنامهها اغراق نخواهد بود اگر بگوییم که تقریبا ماهی یک یا دو بار، مدودف و اوباما با یک دیگر دیدار کردند. در همین چند هفته گذشته این دو یک بار در سئول، در حاشیه نشست سران گروه بیست با یک دیگر ملاقات کردند و به فاصله دو روز در اجلاس گروه اپک در یوکوهامای ژاپن بار دیگر با هم دیدار کردند. بعد از این هم که در لیسبون ملاقات کردند. متعدد بودن دیدارهای مدودف و اوباما حائز اهمیت است و همینها فضای همکاری روسیه با ناتو را فراهم و تشویق کرده است.
تحول بزرگ دیگری که در روابط روسیه و ناتو رخ داده است رسیدن به یک فهم مشترک از تهدیدات امنیتی است. یعنی این مسئله در قالب یک سند میان روسیه و ناتو مذاکره شده و تصویب شده است. همه این موارد باعث برگزاری نشست سران ناتو و روسیه شد که از نظر سمبلیک، از نظر محتوا و از نظر پیامدها نقطه تحول مهمی در مسائل مربوط به امنیت بین المللی است.
موضوعات مورد بررسی در نشست لیسبون
اول، یک بیانیه مشترک سران روسیه و ناتو امضا کردند که این بیانیه مشترک چارچوب همکاریهای ناتو و روسیه را مشخص می کند. در این بیانیه مشترک به تهدیدات مشترک اشاره شده است و اقداماتی که شورای ناتو روسیه باید انجام دهد. این بیانیه که در 20 نوامبر صادر شده است بررسی مشترک چالشهای امنیتی قرن بیستم که در پروسههای قبلی به تصویب رسیده را مبنا قرار میدهد و به زمینههای همکاری به خصوص در بحث افغانستان اشاره میکند. اما فقط به افغانستان اکتفا نشده است.
نکتهای که در این بیانیه قابل توجه است این است که به نحوی به برابری شرکا در پروسههای مربوط به ناتو اشاره شده است. یعنی نگاهی که بیان شد، نگاهی که به جایگاه برابر روسیه با دیگر کشورها معتقد است و نه پایینتر. سعی شده است که در این بیانیه به نحوی این نگاه گنجانده شود.
دوم، سند مفهوم استراتژیک برای امنیت و دفاع از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی است. این سند بسیار فنی و دقیق تنظیم شده و از میان 35 بند و مادهای که در بردارد، به طور مشخص سه بند درباره همکاری میان ناتو و روسیه است که در بند 33 و34 به طور دقیقتر به مفهوم تهدیدهای مشترک میپردازد.
این سند، سندی است که قرار است برای سالهای آینده روابط ناتو را در همه امور امنیتی با دیگر کشورها تنظیم و تدوین کند. لذا در خور توجه است و میپذیرد که باید روابط خود را برای تامین امنیت اروپا، ترتیبات استراتژیک و سایر تهدیداتی که مشترک است مانند تروریسم، دزدی دریایی، حملات سایبری و جرایم سازمان یافته با روسیه گسترش دهد.
سوم، سند مربوط به بیانیه لیسبون است که در این بیانیه هم به طور اختصاصی علاوه بر آن چه که در مقدمه آمده است، در سه بند به روسیه اشاره شده است. البته آن چه که درباره این سه بیانیه قابل توجه است این است که به موارد اختلافی میان روسیه و ناتو هم اشاره شده است اما اشاره به این که این موارد اختلافی باید از طریق گفت و گو و همکاری حل و فصل شود، از نقاط مهم این بیانیهها به شمار میآید. در این مورد می توان به سیستم دفاع موشکی اروپایی و همراهی روسیه با این روند اشاره کرد.
در مجموع این سه سند شکل دهنده روابط امریکا، روسیه و ناتو هستند و مخرج مشترک آنها این است که روسیه یک شریک ناتو است، این شراکت باید گسترش پیدا کند و باید برای این شراکت نهاد سازی شود. یعنی نهادهایی که وجود دارند من جمله همین شورای همکاری ناتو روسیه باید تقویت شوند و نهادهای جدید بر حسب ضرورت ایجاد شود.
معنا و مفهوم این تعاملات
اول؛ ساختارهای چندجانبه در مناسبات بینالمللی روز به روز گستردهتر میشوند. امریکا و روسیه در چند ماهه گذشته تعاملات چندجانبه بسیاری داشتهاند. تمام این سندها محصول تعاملات چندجانبه و اثر جدی دیپلماسی چندجانبه به شمار میآید.
دوم؛ امریکا و غرب در پی آن هستند که به نحوی مسائل اصلی و عمده بین المللی را خارج از چارجوب سازمان ملل متحد حل کنند و ما از مجموعه اقداماتی که در ناتو و در این بیانیه میبینیم، نوعی سازمان بین المللی امنیتی است که در قالب ناتو خود نمایی میکند و تفاوت آن با سازمان ملل این است که در ناتو پذیرش، ورود و تعامل کشورها از نوع دیگری است و این انحصاری به حوزه مسائل امنیتی ندارد. غرب از طریق گروه بیست، گروه هشت و نهادهایی از این قبیل تلاش میکند تا با نهادسازی بین المللی خارج از سازمان ملل اقدامات خود را دنبال کند که این کار یکی از ارکان شکل دادن به چارچوب جدید قدرت در سطح جهانی است.
سوم؛ دوره جدیدی در مناسبات میان امریکا و روسیه ایجاد شده است. هرچند که در مقابل این مناسبات هم در روسیه و هم در امریکا جناح بندیهای مختلفی وجود دارند. در کنگره امریکا، محافظه کاران و جمهوری خواهان با این روند چندان موافق نیستند ولی افزایش همکاریهای امریکا و روسیه، یک روند غیرقابل انکار و غیرقابل برگشت است. گفته میشود که ممکن است که قرارداد استارت در راه تصویب در سنای امریکا با مشکلاتی روبهرو شود ولی این مشکلات به این معنی نیست که این روند متوقف خواهد شد. در روسیه هم اوضاع به همین منوال است. آقای مدودف متعلق به جناحی از روسیه است که همکاری با غرب را ترجیح میدهد. در مقابل جناحی هم در داخل روسیه هست که گسترش همکاری با غرب را چندان مفید نمیداند اما روند غالب در روسیه هم گسترش همکاریها با امریکا، چه در روابط دوجانبه، چه در رابطه با نهادهایی که فقط امریکا و روسیه در آنها عضویت دارند و چه در قالب شورای امنیت است.
چهارم؛ همکاری و تنش در کنار هم امکانپذیر است. یعنی ما روسیه را میبینیم که هنوز در برخی حوزهها منجمله مسئله گرجستان با امریکا تنش دارد و از برخی رفتارهای امریکا نگرانی دارد ولی این تنش و نگرانی دلیلی بر این نیست که با امریکا همکاری نکند. این شاخصه در رفتار بین المللی امریکا و روسیه حائز اهمیت است. روسیه در شرایط کنونی خواهان نقش بیشتر است. حتی زمانی که انتقاداتی را به ناتو وارد میکند در این راستا است که ناتو روسیه را در مکانیزمهای تصمیم گیری خود دخیل کند نه این که صرفا تعاملات خود را با روسیه به مواردی خاص محدود کند.
در مجموع به نظر می رسد که آن چه از نشست سران ناتو و روسیه مد نظر بوده است، همکاری بیشتر میان امریکا و روسیه است که این به معنی آن نیست که این همکاری راه همواری را در پیش دارد. این همکاری با چالشهایی هم از نظر مفهوم و هم از نظر واقعیت روبهرو است. ولی به هر حال حالت نهادی پیدا کردن این همکاریها در قالب نهادهای جدید امنیت بین المللی حائز اهمیت برای تحلیلگران و علاقهمندان به مسائل روابط بین الملل است.
نظر شما :