از ملى شدن نفت تا انرژى هستهاى
سخنران اول اين مراسم دکتر داود هرميداس باوند بود که صحبت هاى خود را با روايت تاريخچه ملى شدن صنعت نفت ايران آغاز کرد. دکتر باوند با اشاره به قرار گرفتن ايران در منطقه اى که مرکز تعاملات جهانى است، به نقش و نگاه انگلستان، ايالات متحده و شوروى به فرايند ملى شدن صنعت نفت ايران پرداخت. باوند با تاکيد بر اينکه مساله انرژى هسته اى مساله اى ملى است گفت: مسئله ی انرژی هسته ای مسئله ای ملی است و بیشتر به دلیل احساساتی که در جامعه ایجاد کرده است تشابهی با مسئله ی نفت دارد ولی از منظر حقوقی این گونه نيست. ایران در منطقه خاورمیانه در مرکز اتفاقات جهانی قرار دارد. در مورد ملی شدن صنعت نفت وقتی که مجلس ایران قرارداد قوام-سادچیکف را به دلیل آن که مخالف با مصوبه مجلس با عدم بستن قرارداد در زمان اشغال ایران توسط کشور خارجی بود، شرکت نفت ایران و انگلیس حاضر شد تنها 6 شلینگ در هر تن بپردازد و به جای 700000 دلار در سال دو ملیون لیره بپردازد بنابراين این امر مورد قبول ایران قرار نگرفت و منتهی به ملی شدن صنعت نفت شد.
از نگاه باوند، قرارداد ميان ايران و انگلستان در حوزه صنعت نفت با منافع ايران و واقعيت هاى جهان آن روز فاصله داشت و از انصاف بدور بود. وى به نگاه همدلانه ايالات متحده در ابتداى جريان ملى شدن صنعت نفت اشاره کرد و علت آن نياز آمريکا به حرکت هاى ملى گرايانه براى مقابله با نفوذ خزنده کمونيسم دانست. به اعتقاد باوند، شوروى نگاه همسو با ملى شدن صنعت نفت نداشت، زيرا در نگاه استالين، هر جنبش ضداستعمارى مى بايست جايگاه براى شوروى يا احزاب کمونيست قائل باشد در غير اين صورت، موفقيت آنها در وضع موجود تفاوتى ايجاد نمى کرد. وى کارشکنى هاى حزب توده را در اين راستا دانست.
بلوکه کردن اموال ايران در لندن و ممانعت از صادرات نفت ايران و نيز تهديد نظامى واکنش هاى اوليه بريتانيا به خلع يد و ملى شدن صنعت نفت بوده اند. باوند افزود که انگلستان پس از آگاهى از تلاش ايران براى بازى با کارت آمريکا عليه آنها، به توافقات ميان اين دو کشور براى بهره بردارى از نفت ايران، پى برد که عملى شدن آنها با وجود مصدق دشوار بود. از سوی دیگر امریکا نقش میانجیگری را در این زمینه ایفا کرد و در این راستا پیشنهاداتی مطرح شد. در این مذاکرات توافقی میان امریکا و انگلیس شکل گرفت. به نظر این ها تا زمان حضور دولت دکتر مصدق تغییر در نظر ایران ممکن نیست. بنابراین بانک بین المللی پیشنهاد کرد تا دو سال کنترل نفت ایران را برعهده بگیرد. قیمت نفت را نیز به شکلی تقسیم شده بود که مقداری از آن پس انداز شود و بخشی به ایران داده شود و بخشی از آن به انگلیس داده شود. اما ایران معقتد بود که بانک باید به عنوان نماینده ی دولت ایران فعالیت کند که این امر با مخالفت بانک روبه رو شد
پیشنهاد آیزن هاور نیز مبنی بر انتقال پرونده به دیوان بین المللی و پرداخت کمک بلاعوض به ایران به نتیجه نرسید. دولت انگلیس معتقد بود که این امر باید به داوری گذاشته شود اما ایران معقتد بود که پس از ملی شدن قراردادی وجود ندارد که به داوری گذاشته شود. انگلیس از همین امر استفاده کرد تا به دیوان شکایت کند. ایران معقتد بود که این دعوا میان یک شرکت و یک دولت است و دیوان صلاحیت ندارد اما دیوان اعلام کرد در این امر صلاحیت دارد و وارد ماهیت موضوع می شود.
وى هم چنين به اثر منطقه اى ملى شدن صنعت نفت ايران (ملى شدن کانال سوئز در مصر) و اثر بين المللى آن (حاکميت دولت ها بر منابع طبيعى خود) اشاره کرد و افزود که مصدق به جنبه سياسى اين جريان بيش از جنبه حقوقى آن اهميت مى داد و آن را راهى براى قطع نفوذ انگلستان در ايران مى دانست.
نظر شما :