ضرورت بازخوانی داستان معدنچیان شیلیایی

۲۸ آبان ۱۳۸۹ | ۲۰:۱۱ کد : ۹۳۷۹ آمریکا
نباید نشاط ناشی از نجات جان مردان معروف معدن شیلی، ما را از توجه به ریشه‌ها بازدارد...نوشته‌ای از آزاده سادات طاهری دانشجوی دکتری حقوق عمومی ‌دانشگاه تهران.
ضرورت بازخوانی داستان معدنچیان شیلیایی

دیپلماسی ایرانی: اکنون هفته‌ها از پایان داستان پرماجرای معدنچیان شیلی می‌گذرد؛ داستانی که در معدنی در کشور شیلی رخ داد، اما به سرعت ابعادی جهانی یافت و چشم بسیاری از مردم جهان را برای مدت‌ها به خود خیره نگاه داشت. حالا شور و هیجان آن روزها خوابیده است. معدنچیان به مدد تدبیر خود و برنامه‌ریزی و تجهیز نیروها در نهایت از اعماق زمین نجات یافته‌اند و هر از گاهی خبری از اقدامی‌ نمادین با حضور یا مشارکت آنان به گوش می‌رسد. اما واقعیت این است که آن شور آن روزها کمی ‌فرونشسته است. حالا در پرتو این آرامش شاید زمان آن فرارسیده است که از زاویه‌ای دیگر به موضوع نگریست. نگاهی که نباید گذاشت در شور و شوق حاصل از نجات مردان معدن سن خوزه گم شود و آن چیزی نیست جز: شرایط مطلوب و عادلانه کار.

تردیدی نیست که کار، یکی از آشناترین و در عین حال مهمترین ابعاد زندگی بشری است. از گذشته‌های دور موجود انسانی برای تامین نیازهای خود محتاج تلاش و کار بوده است. اگر چه شکل و مفهوم و ماهیت این تلاش در ادوار مختلف و بنا به تحولات تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و ...در جوامع بشری اشکال گوناگونی به خود دیده، لیکن واقعیت آن است که انسان را از کار جدایی نبوده و به نظر می‌رسد که نخواهد بود. امروزه هر انسان برای تامین بسیاری از نیازهای اولیه انسانی خود از قبیل غذا، مسکن، پوشاک، مراقبت‌های بهداشتی، خدمات آموزشی نیازمند درآمد ناشی از شغل خود است. به بیان دیگر کار پایه بهره مندی انسان از حقوق خود است. در عین حال، اشتغال، فی نفسه نیز واجد ارزش است. به مدد کار است که هرکس می‌تواند وارد جامعه گردد، توان خود را به کار گیرد و در ارتقای جامعه خود بکوشد و از این رهگذر اطمینان به خود و آرامش روانی و رضایت درونی حاصل آورد. این چنین است که اسناد بین المللی حمایت از حقوق بشر، حق اشتغال را به عنوان یکی از مهمترین حقوق بشری به رسمیت شناخته‌اند. بروز آشکار این امر را می‌توان ماده 6 میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دانست. ماده‌ای که بنا برمفاد آن هرکس باید این فرصت را داشته باشد که معاش خود را از طریق کاری که آزادانه انتخاب می‌کند یا می‌پذیرد تامین نماید. اگرچه بر داشتن شغل، مزایای یادشده مترتب است و نبود آن –بیکاری- معضلی بزرگ به حساب می‌آید، لیکن امروزه این نکته مورد توافق متخصصان امر است که صرف داشتن یک شغل و پرداختن به آن به معنای برآورده شدن حق اشتغال نیست. اشتغال باید واجد ویژگی‌هایی باشد تا بتوان گفت که هر کس از حق خود بهره مند شده است. از همین روست که ماده 7 و 8 میثاق در ادامه به رسمیت شناختن حق اشتغال، شرایط مطلوب و عادلانه کار را مورد حمایت قرار می‌دهند. به عنوان مثال، ماده 7 در بند ب خود، دولتها را مکلف می‌داند که شرایط ایمن و سالم کار را برای همگان فراهم آورد. در کنار ایمنی در کار، مواردی مانند مزد منصفانه، برابری فرصت برای همه در خصوص ارتقای شغلی، استراحت و فراغت و مرخصی‌های ادواری بررای همگان در زمره شرایط مساعد کار در این ماده مندرج هستند.

امروزه این نکته پذیرفته شده است که برآورده شدن حق اشتغال، به عنوان یکی از حقوق بشری جز درپرتو تامین شرایط مساعد کار معنی نمی‌یابد. به عبارت دیگر تنها زمانی می‌توان ادعا کرد که حق فرد در داشتن شغل تضمین شده است که وی کاری با مزد منصفانه و مطلوب برای تامین معاش خود داشته باشد، در شرایط ایمن به کار بپردازد، امید و فرصت برای ارتقا شغل داشته باشد و به همین ترتیب سایر موارد حمایتی برای او فراهم آمده باشد. در غیر این صورت به صرف مشغول به کار بودن کسی، نمی‌توان از بهره مندی او از حق اشتغال سخن به میان آورد.

اینجاست که داستان معدنچیان اهل شیلی را می‌توان بار دیگر و از نو خواند. این بار بهتر است به جای سخن گفتن از تجهیزات و امکانات پیشرفته به کار رفته برای نجات معدنچیان یا تاکید بر اقدامات ضروری برای بازگرداندن آنان به زندگی عادی از این شرایط گفت و شنید. به نظر می‌رسد زمان آن فرارسیده که به این نکته اشاره کنیم اگرچه دولت شیلی موفق گردید در نهایت با به کارگیری هرآنچه که در توان داشت، کارگران به اسارت درآمده را زندگی دوباره بخشد، لیکن نباید از یاد برد که فراهم نکردن الزامات یک اشتغال در شرایط صحیح و ایمن حادثه را به وجود آورده بود. نباید فراموش کرد که پیشگیری همواره بهتر از درمان است و چنانچه دولت‌ها به تعهدات خود در قبال کار شهروندان پایبند باشند اصولا نباید شاهد بروز حوادثی از این دست باشیم؛ حوادثی که اگرچه گاه مانند مورد شیلی به خیر ختم شده و داستانی پر از هیجان و جذاب برای مردم جهان می‌آفرینند، گاه بسیار محتمل است که به یک تراژدی تلخ انسانی بدل شوند.

نباید نشاط ناشی از نجات جان مردان معروف معدن شیلی، ما را از توجه به ریشه‌ها بازدارد. اگرچه معدنچیان شیلی حالا در کنار خانواده‌هایشان تنها شاید خواب روزهای پر از دلهره زیر خاک را می‌بینند، اما جغد شوم وقوع چنین شرایطی بر حیات تک تک کارگرانی که در شرایطی نامطمئن مشغول به کارند، سایه افکنده است.


نظر شما :