بايد اعتراف کرد که ايران بزرگترين برنده بازى سياسى عراق است

۲۵ آبان ۱۳۸۹ | ۲۱:۱۱ کد : ۹۳۶۶ اخبار اصلی
الحيات نوشت: شايد نتوان به آسانى اعتراف کرد که حل بحران عراق در نهايت به نفع ايران تمام شد، ولى اين قدرت منطقه‌اى در رفتار و سياستش در عراق ثابت کرد که مى‌تواند به راحتى جاى خالى امريکا در اين کشور را پر کند.
بايد اعتراف کرد که ايران بزرگترين برنده بازى سياسى عراق است

ديپلماسى ايرانى: با پايان يافتن بحران تشکيل دولت در عراق، کارشناسان و تحليلگران با ريزبينى بيشترى مشغول به واکاوى برندگان و بازندگان منطقه‌اى و فرامنطقه‌اى بحران 8 ماه تشکيل دولت در عراق شده‌اند. روزنامه الحيات چاپ لندن که در حقيقت وابسته به عربستان سعودى است و در يادداشت‌ها و تحليل‌هايش جانب‌دارى‌اش از عربستان را پنهان نمى‌کند در يادداشتى به قلم جورج سمعان، روزنامه‌نگار لبنانى به حل بحران عراق و نقش ايران و امريکا در حل اين بحران اشاره کرده و مى‌نويسد: شايد نتوان به آسانى اعتراف کرد که حل بحران عراق در نهايت به نفع ايران تمام شد، ولى اين قدرت منطقه‌اى در رفتار و سياستش در عراق ثابت کرد که مى‌تواند به راحتى جاى خالى امريکا در اين کشور را پر کند و قطعا در سال‌هاى آينده که امريکايى‌ها از عراق خارج خواهند شد، جاى آنها را در عراق خواهد گرفت.

در ادامه اين يادداشت آمده است: ايران از روز نخست سقوط صدام حسين در عراق به جمع حاميان نظام جديد عراق پيوست و بر خلاف آنکه کشورهاى ديگر منطقه با بغداد قطع رابطه کردند نفوذ خود را در اين کشور تقويت کرد. ايران از زمان آغاز بحران تشکيل دولت در عراق يک کلام واحد داشت و تا آخر نيز همان وحدت کلمه را تعقيب کرد و در نهايت نيز به آن رسيد. اگر ايران نبود شايد جريان‌هاى شيعى عراقى هيچ گاه نمى‌توانستند در عراق به توافق برسند و حتى در اين انتخابات با قدرت حضور يابند. اوج نفوذ و قدرت ايران را زمانى ديديم که هنگامى که نورى مالکى، نامزد مورد حمايت ايران تور منطقه‌اى‌اش را آغاز کرد، وقتى به تهران رسيد ايرانى‌ها چنان حمايتى از او کردند که مجبور شد از خير سفر به ديگر کشورهاى عربى مثل عربستان و بحرين بگذرد و سفر به کشورهاى عربى را تنها به سوريه و مصر منتهى کند.

سمعان در ادامه مى‌نويسد: بى‌شک دلايل بسيارى وجود دارد براى اين که ثابت شود چرا ايران تلاش مى‌کرد در عراق شکست نخورد. برخى از اين دلايل به تلاش‌هاى بى‌حد و حصر مالکى چه در بخش سياسى و چه در بخش نظامى به حفظ قدرت باز مى‌گشت که در نهايت ثابت کرد قوى‌ترين جريان شيعى در عراق است و همين کافى بود تا ايران مجاب شود که از او حمايت کند. برخى دلايل ديگر نيز به تمايل شديد جريان‌هاى سياسى به حفظ هم‌پيمانى با ايران باز مى‌گشت که مى‌ديدند از يک سو تنها کشورى که مى‌تواند از آنها حمايت کند ايران است و از سوى ديگر معتقدند که بايد فصل نوينى در روابط عراق و ايران که تاريخى پر از تنش و جنگ داشته‌اند، برقرار کرد و براى رسيدن به اين هدف هيچ چيز بهتر از جلب حمايت همه جانبه ايران نيست.

اين نويسنده لبنانى در اين يادداشت تاکيد مى‌کند: از همين ابتدا بگويم، ايران بى‌شک بزرگترين برنده انتخابات عراق است. تهران اکنون برگ برنده بسيار مهمى در برابر ايالات متحده که بر سر پرونده هسته‌اى ايران فشارهاى بسيارى به تهران وارد مى‌کند، دارد. سياست تهران بر اين استوار است که به هيچ وجه اجازه ندهد عراق به دوران قبل از سقوط باز گردد. يعنى همان نقطه اشتراکى که در سياست‌هاى کلان ايالات متحده بر سر عراق مشاهده مى‌شود. دليل اين ادعا را در تلاش‌هاى ايران در دوران قبل از انتخابات به وضوح مى‌‌توان ديد. زمانى که بايد همه گونه تلاش کرد که کسانى که به مردم عراق ظلم کردند به قدرت باز نگردند و بلافاصله پس از آن هيئت بازجويى و عدالت نيز نداى ايران را اجابت کرد و از حضور برخى چهره‌هاى بارز سياسى عراق در انتخابات مجلس به جرم همکارى با حزب بعث و به اسم پاک‌سازى بعثى‌ها جلوگيرى کرد.

وى در انتها مى‌نويسد: شايد گفته شود ايران در ابتداى اين بازى در عراق شکست خورد ولى بايد اعتراف کرد که ايران توانست اين شکست را به سرعت در طول بحران تشکيل دولت در عراق جبران کند و به هر آن چه مى‌خواست برسد. در حل بحران تشکيل دولت در عراق همه تلاش کردند ولى آن کسى که بيش از همه تلاش‌هايش مثمر ثمر واقع شد و از آن نتيجه گرفت و حتى بازى را از امريکايى‌ها هم برد، ايران بود. ايران هم توانست نامزد خود براى پست نخست‌وزيرى را بر کرسى‌ صدارتش تثبيت کند و هم نامزد رياست جمهورى که امريکايى‌ها تلاش بسيارى کردند که لااقل اين يکى از متحدان ايران نباشد.

شايد گفته شود که در اين بازى در نهايت العراقيه که ايران به هيچ وجه دشمنى خود را با اين فهرست و رئيسش اياد علاوى پنهان نمى‌کند، با فشار و خواست امريکا و به کمک پيشنهاد مسعود بارزانى در بسيارى از ارکان قدرت شريک شد. ولى پرسشى که مطرح است، اين است که آيا نورى مالکى خود را ملزم به رعايت تعهدات خود در برابر العراقيه خواهد کرد؟ مالکى در گذشته عهدشکنى‌هاى بسيارى داشته و بسيارى را از خود رنجانده است؛ حتى در برابر کسانى که نزديک‌ترين جريان‌هاى نزديک به تهران محسوب مى‌شوند. حال که حمايت بى چون و چراى ايران را پشت سر خود دارد، چه تضمينى وجود دارد که به همه تعهدات خود به العراقيه و شخص اياد علاوى که اکنون با رياست بر شوراى سياست‌هاى استراتژيک که يک مجموعه تعريف نشده پر ابهام است و قطعا با مالکى به چالش خواهد افتاد، متعهد باشد؟   


نظر شما :