اوباما براى ايران راهکارى ندارد
ديپلماسى ايرانى: نشريه نيشن در تازه ترين نوشته خود به پرونده هستهاى ايران پرداخته و به سنت تمامى رسانههاى بينالمللى که اين روزها از تاثير انتخابات مياندورهاى بر پرونده هستهاى ايران مىنويسند، ادعا مىکند که جمهورىخواهان زمام امور را در کنگره به دست گرفته و به دنبال اعمال فشار بر دموکراتها بر سر پرونده هستهاى ايران هستند. اين نشريه در اين باره مىنويسد: به نظر مىرسد که ايران، ايالات متحده و ديگر قدرتهاى اروپايى هفته آينده دور هم جمع مىشوند تا در مورد برنامه هستهاى اين کشور بحث و تبادل نظر داشته باشند. ذات اين خبر به خودى خود مسرت بخش است اما در حاشيه آن اخبار بد ديگرى هم شنيده مىشود.
به دنبال انتخابات در دومين روز از ماه نوامبر، تندروها و نئومحافظهکارانى پيدا شدهاند که به دنبال جنگ افروزى و حمله به ايران هستند. اين طيف بارها و بارها خواهان توسل به گزينه نظامى عليه ايران شدهاند. اين موضعگيرى بسيار تعجب انگيز است چرا که در انتخابات مياندورهاى کنگره تنها عاملى که تاثير چندانى بر راى راى دهندگان امريکايى نگذاشت، سياست خارجى بود. در واقع جمهورىخواهان به دليل سياستهاى خود در دستگاه ديپلماسى نبود که انتخاب شدند. در اين فضا اين طيف نمىتوانند خود را براى اعمال تغييرات در مورد مسائلى مانند ايران، افغانستان و عراق موکل امريکايىها بدانند. با اين همه هيچکدام از اين حقايق نمىتواند عدهاى را از ادامه مسير منصرف کند. به خصوص اگر اين فرد سناتور ليندسى گراهام باشد. گراهام در ششمين روز از ماه نوامبر يعنى تنها چهار روز پس از انتخابات مياندورهاى و مشخص شدن نتيجه، در کانادا تريبون سخنان را در دست گرفت و تاکيد کرد که بايد به ايران حمله کرد. البته حمله مد نظر وى تنها نابود کردن تاسيسات هستهاى ايران نبود. وى پا را از اين سخنان هم فراتر نهاد و تاکيد کرد که تنها هدف از حمله نظامى به تهران بايد تغيير رژيم در اين کشور باشد. گراهام در اين باره گفت: جنگ با ايران را مىتوان ايدهاى خوب و درست خواند، نبايد تنها هم و غم خود را نابودى تاسيسات هستهاى ايران بدانيم. بايد سيستم دفاعى ايران چه در حوزه هوانوردى و چه ارتش زمينى را در هم فروبپاشيم. گراهام براى محکم کردن موضع خود به سخنان دو سناتور ديگر از طيف جمهورىخواهان در خصوص حمله به ايران هم استناد مىکند. يکى از اين دو نفر جو ليبرمن است که حتى پيش از برگزارى انتخابات ميان دورهاى هم تاکيد کرده بود که تنها راه براى مهار ايران توسل به گزينه نظامى است.
همزمان با گراهام، نخست وزير اسرائيل بنيامين نتانياهو هم در ايالات متحده به اظهارنظر صريح درباره برنامه هستهاى ايران پرداخت و تاکيد کرد که تنها راه براى مهار برنامه هستهاى ايران گزينه نظامى است. بىبى در اين خصوص گفت: ايران تنها در يک حالت برنامه هستهاى خود را متوقف خواهد کرد و آن هم تهديد جدى نظامى اين کشور است. ايران بايد بداند که اگر به بازى هستهاى که به راه انداخته پايان ندهد، بىشک با بمباران روبهرو خواهد شد.
نتانياهو زمانى که از تهديد نظامى سخن مىگويد بىشک يک معنا در ذهن دارد و آن هم حمله نظامى تمام عيار است. حملهاى که در آن جنگندههاى نظامى بر آسمان ايران به پرواز درآيند و بمبها درست در يک قدمى ايران قرار بگيرند. نياز به تاکيد نيست که تمامى اين راهکارها در حقيقت ره به جايى نخواهند برد و ايران بىشک با زور در مسير مصالحه قرار نمىگيرد.
رابرت گيتس وزير دفاع ايالات متحده بلافاصله براى گرفتن زهر سخنان بىبى وارد صحنه شد و تاکيد کرد که نيازى به توسل به گزينه نظامى نيست، چرا که تحريمها به تنهايى مىتوانند برنامه هستهاى ايران را مهار کنند. البته اين بخش هم قسمتى از همان خبرهاى بد بود. نيشن در اين باره مىنويسد: اين مهم نيست که گيتس به عنوان وزير دفاع آمريکا علاقهاى به حمله به ايران ندارد. آنچه که حائز اهميت است اين است که دولت اوباما به اين نتيجه رسيده است که با توجه به کارآيى تحريمها مىتواند در مذاکراتى که پيش روى دارد، دست پيش را نگيرد. اين مذاکرات چه در وين برگزار شود و چه در آنکارا از فقدان برنامه مشخص آمريکايىها براى موفقيت در پرونده هستهاى ايران رنج مىبرد. به نظر مىرسد که دولت اوباما به راحتى بر استراتژى پيشين خود تاکيد دارد و منتظر به ثمر نشستن اين تحريمها است. آمريکايىها اميدوار هستند که تحريمها کار خود را پيش ببرند و در نهايت هم ايران بر سر ميز مذاکره بنشيند و البته دست امتيازدهى هم داشته باشد.
اين در حالى است که بسيارى از تحليلگران به باراک اوباما هشدار مىدهند که نشستن و انتظار کشيدن و زمان دادن به تهران براى خارج شدن پرونده از بحران تنها و تنها بر پيچيدگى اين پرونده مىافزايد و در نهايت هم هيچ منفعتى را به دنبال نخواهد داشت. علاوه بر اين نبايد نقش کشورهايى مانند چين را در مهار برنامه هستهاى ايران و يا کمک به جامعه جهانى ناديده گرفت. چين در بىاثر کردن تحريمهاى بينالمللى عليه ايران حتى در حوزه سوخت و انرژى هم نقش چشمگيرى را بازى مىکند. تا چند سال پيش مىتوانستيم ادعا کنيم که تحريمها ايران را تحت تاثير قرار مىدهد اما ايران اکنون با رشد توليدات داخلى خود به مرحلهاى رسيده است که مىتواند به راحتى تحريمها را تحمل کند. در حال حاضر اوباما بايد به اين فکر کند که آيا تحريمها مىتواند دولتمردان ايرانى را تحت تاثير قرار دهد يا خير؟
اکنون پرسش اينجاست که آيا گفتگو با ايران جواب مىدهد يا خير؟ برخى تحليلگران ادعا مىکنند که بايد به تهران فرصت داد تا غنى سازى اورانيوم با درصد پايين را به ثمر برساند و از آن در نيروگاه بوشهر که مورد نظارت کامل آژانس است، استفاده کند. ايران نيز ظاهرا به دنبال اعمال تغييرات در برنامه تبادل سوخت است که يک سال پيش از سوى غرب پيشنهاد شد و کليد آغاز آن هم با توافقنامه تهران ميان ايران و ترکيه زده شد اما در نهايت با تصويب قطعنامه چهارم ره به جايى نبرد.
همزمان برخى تحليلگران ديگر هم اعتقاد دارند که اين گفتگوها مىتواند ديوار اعتماد سازى ميان ايران و ايالات متحده باشد. تاکنون ايران و آمريکا تنها در شرايطى با هم ارتباط داشتهاند که پاى کشورى ثانى و مسائل آن در ميان بوده است، مانند افغانستان و عراق.
نويسنده اين يادداشت در ادامه ادعا مىکند که تنها راه براى بيرون بردن اين پرونده از بحران، احترام به حق غنى سازى اورانيوم ايران بر اساس مفاد ان پى تى ( معاهده منع تکثير تسليحات هستهاى ) است.
نظر شما :