اوباما بيشتر از جورج بوش بر ايران سخت مىگيرد
ديپلماسى ايرانى: نشريه ديپلمات در نگاهى به نتيجه انتخابات مياندورهاى کنگره در ايالات متحده مىنويسد: اکنون انتخابات ميان دورهاى پشت سر ما قرار گرفتهاند، دموکراتها اکثريت را در کنگره از دست دادهاند و تنها سوالى که بر زبان شيطنت مىکند اين است که چه بر سر پرونده هستهاى ايران مىآيد؟ استراتژى اوباما در برابر ايران چه مىشود؟
بىشک جمهورىخواهان از دستاورد خود در دومين روز از ماه نوامبر بسيار شاد هستند. اما اگر اين طيف واقعا نگران برنامه هستهاى ايران هستند بايد با باراک اوباما همکارى کنند و در حقيقت نگاه امريکا به ايران را بپذيرند. جمهورىخواهان نبايد ساز مخالف بزنند بلکه تنها راه همراهى با باراک در اين استراتژى است.
ديپلمات در اين باره مىنويسد: شايد سياستهاى باراک اوباما در مسائل داخلى چندان خوشايند نباشد اما در حوزه سياست خارجى بايد اعتراف کنيم که آنچه اوباما انجام داد ايران را به دردسرهاى فراوانى در حوزه بينالمللى انداخت. به خصوص در حوزه اقتصاد ايرانىها دو سال سخت را پشت سر گذاشتهاند. باراک اوباما در دو سال گذشته بيش از جورج بوش جمهورىخواه در هشت سال رياست جمهورىاش، ايران را گرفتار چالش کرده است.
منتقدان به سياستهاى باراک اوباما اعتقاد دارند که او بايد براى مهار ايران به راهکارهاى جدىترى مانند گزينه نظامى متوسل شود. اما بايد به جمهورىخواهان يادآورى شود که در حوزه تحريمها و اعمال فشار اقتصادى بر ايران هم، باراک اوباما بسيار کارآمدتر از جورج بوش عمل کرد. چگونه؟ در بازبينى پرونده هستهاى که در ماه آوريل نسخه نهايى آن منتشر شد، باراک اوباما نه تنها ايران را به دليل داشتن تسليحات متعارف مورد انتقاد قرار داد بلکه تسليحات هستهاى اين کشور را هم خطرى براى امنيت جهان دانست. بر اساس دکترين هستهاى اوباما، واشنگتن نمىتواند از تسليحات هستهاى در اختيار خود براى حمله به کشورى که اين تسليحات را در اختيار ندارد و يا عضو ان پى تى ( معاهده منع تکثير تسليحات هستهاى ) است استفاده کند.
بر اساس اين دکترين، به عنوان نمونه سورىها مىتوانند سر آرام بر بالين بگذارند. اما دولتمردان ايرانى اين ضرر و زيان را شامل مىشوند. با اين همه جهانيان چشم خود را بر اين واقعيت بستهاند که باراک اوباما ايران را در زمره کشورهايى قرار نداد که از دايره تهديدهاى امنيتى ايالات متحده خارج هستند. البته برخى کشورها در مورد اين موضع گيرى اوباما سکوت کردند که از جمله آنها کشورهاى عضو جنبش غيرمتعهدها بودند. اگر همين موضع گيرى از جانب جورج بوش انجام مىگرفت بىشک سر و صداى بسيارى به راه مىافتاد. اما پرسش: در حال حاضر چه کارى از دست جمهورىخواهان برمىآيد؟
نخستين رسالت جمهورىخواهان اين است که کارى به رابطه در حال پيشرفت ميان روسها و کاخ سفيد نداشته باشند. روسيه در بازى با ايران بازيگر کليدى و مهمى محسوب مىشود. اوباما با توسل به صبر ديپلماتيک در حقيقت در دو سال گذشته توانسته است تا اندازهاى روسها را از ايران دور نگاه دارد. اين بازى تا بدانجا پيش رفت که محمود احمدى نژاد به صراحت از ولاديمير پوتين به دليل امتناع در واگذارى موشکهاى اس سيصد به تهران انتقاد کرد. دستگاه ديپلماسى آمريکا براى خلق اين چرخش در سياستهاى روسيه تلاش بسيارى را در دو سال گذشته انجام داده است.
مسکو اکنون به اين قطعيت رسيده است که بازى با واشنگتن در قبال ايران مىتواند بازى دو سر برد براى هر دو طرف باشد. ايرانىها دو هفته پيش از آمادگى خود براى آغاز گفتگوهاى هستهاى با اروپايىها سخن گفتند. امريکا بايد از از ابراز تمايل ايران کمال استفاده را بکند و به نوعى جمهورىخواهان نبايد در لجبازى با دموکراتها اين فرصت را از پرونده هستهاى ايران بگيرند. دليل ان هم اين نيست که اين گفتگوها قرار است تغييرى در سياست هستهاى ايران آن هم در بازده زمانى يک شب يا يک روز ايجاد کند بلکه حقيقت اين است که ايرانىها هر بار و پس از هر دوره مذاکرات به نوعى غرب را قانع مىکنند که قرار نيست تهران به کشورهاى اروپايى در ازاى برنامه هستهاى خود امتيازى بدهد. باراک اوباما قريب به يک سال پيش با پيشنهاد تبادل سوخت ميان تهران و کشورى ثانى، ايران را در موضع امتيازدهى قرار داد. اوباما را شايد بتوان نخستين رئيسجمهورى ايالات متحده خواند که بدون پيششرط با ايرانىها وارد مذاکره شد يعنى دقيقا همان چيزى که تهران به دنبال آن بود و غرب مخالفش.
ديپلمات در ادامه ادعا مىکند که اوباما هرگز به صراحت از ايرانىها نخواسته است که غنىسازى اورانيوم خود را متوقف کنند. در مذاکرات سال گذشته ايرانىها در پاى ميز مذاکرات با طرح تبادل سوخت ظاهرا موافقت کردند اما در نهايت رهبرى ايران اين طرح را وتو کرد. رهبرى ايران تاکنون بارها تاکيد کرده است که ايران به دنبال دستيابى به بمب هستهاى نيست. در اين فضا طبيعتا ايرانىها بايد با گفتگو درباره برنامه هستهاى خود موافقت کنند.
دموکراتها نيز بايد با جمهورىخواهان وارد تعامل شوند. اوباما تاکنون در قبال ايران استراتژى خوبى را پياده کرده است اما بايد از تجربيات جمهورىخواهان در گذشته هم درسهايى بياموزد. رونالد ريگان در زمره جمهورىخواهانى است که ايران بايد با آنها وارد تعامل شود. مساله حقوق بشر از اهميت فوق العاده اى برخوردار است. اوباما اما در دو سال گذشته چندان به اين موضوع توجه نکرده است. اين در حالى است که ريگان از ايالات متحده و تاچر از بريتانيا در دوران خود با فشارهايى که بر اتحاد جماهير شوروى وارد کردند توانستند تا حدودى حقوق بشر را در اين کشور ارتقا دهند.
ديپلمات به اوباما توصيه مىکند که هم تحريمها را دنبال کند و هم در مبحث حقوق بشر بر ايرانىها سخت بگيرد. اين نشريه حتى پا را از فرضيه پردازى هم فراتر مىنهد و ادعا مىکند که سازمانهاى حقوق بشر بايد افکار عمومى ايران را متوجه موارد نقض حقوق بشر در اين کشور هم بکنند! جمهورىخواهان و دموکراتها بايد دست در دست هم موضعى واحد در قبال ايران بگيرند. پرونده هستهاى ايران در حقيقت به پروندهاى پارتيزانى مىداند.
نظر شما :