فکر حمله را از سر بیرون کنید
ديپلماسى ايرانى: باراک اوباما در حوزه سياست داخلى نتوانست برگ برنده را در دست بگيرد و اکنون ده روز پس از انتخابات مياندورهاى در اين کشور، همگان به اوباما راهکارهايى را براى احياى اعتبار از دست رفته پيشنهاد کردند. نشريه ديپلمات در تازهترين تحليل خود در اين خصوص مىنويسد: ابتداى سال جارى ميلادى بود که سارا پيلين که در حال حاضر رياست مخفى جنبش اعتراضى تى پارتى را در آمريکا در اختيار دارد در توصيههايى به باراک اوباما هشدار داد که مىتواند با زنجيرهاى از فعاليتها به نوعى اعتبار از دست رفته را احيا کند. نخستين پيشنهاد خانم پيلين هم مبارزه با ايران بود. پيلين به اوباما متذکر شد که در شرايطى که به ايران حمله کند و به هموطنانش نشان دهد که مىتواند از امنيت ملى آنها دفاع کند، شايد امريکايىها نگاهى متفاوت به او داشته باشند.
دانيل پايپ هم در مقالهاى جداگانه در ديپلمات ادعا مىکند که تنها راه براى نجات رياست جمهورى باراک اوباما اين است که ايران را بمباران کند. اين نويسنده ديپلمات در اين خصوص مىنويسد: اوباما براى برنده شدن در دور بعدى انتخابات رياست جمهورى به بازى جنگ نياز دارد. اوباما به ايدئولوژى جنگ نياز دارد تا بتواند با جمهورى خواهان کنار بيايد. جمهورى خواهان تنها در شرايطى با اوباما کنار خواهند آمد که جنگ با ايران در دست آنها باشد.
اليوت ابراهام هم در پيش بينى انتخابات 2102 ميلادى مىنويسد: در شرايطى که آمريکا به ايران حمله کند و تاسيسات هستهاى اين کشور را نابود کند بىشک در انتخابات آتى، کانديدايى مقتدرتر خواهد بود. وى تنها در اين صورت است که در انتخابات رويين تن مىشود و هيچ کس را ياراى مبارزه با وى نخواهد بود.
نويسنده اين يادداشت ديپلمات در ادامه مىنويسد: نيازى نيست تصريح کنم که حمله با ايران به عنوان بخشى از سياست خارجى براى پيروزى در حوزه داخلى بى معنا و احمقانه است. بنابراين مىتوانيم مطمئن باشيم که سخنان پيلين و ديگرانى که در شيپور جنگ مىدمند تنها و تنها به گوش اوباما مىرسد اما در عمل محقق نمىشود. با اين همه بد نيست براى يادآورى تبعات آن چنانى جنگ با ايران به اين موارد اشاره کنيم. حمله به ايران در سطح خارجى اتفاق خواهد افتاد اما بر هيچ کس پوشيده نيست که تبعات خارجى آن بر مسائل داخلى هم تاثير گذار خواهد بود. کم نيستند کسانى که مىدانند حمله به ايران در حقيقت نقطه غيرقابل بازگشت است. شايد با نتيجه انتخابات مياندورهاى در ايالات متحده، باراک اوبانا ضعيف تر از آن چيزى شده باشد که بود. اکنون پرسش اينجاست که آيا حق با مدافعان حمله به ايران است ؟ آيا اين حرکت مىتواند اوباما را نجات دهد؟ با استناد به تجربه مىتوانيم پيش بينى کنيم که حمله اسرائيل به ايران با چه واکنشى از سوى ايالات متحده روبه رو خواهد شد. افکار عمومىهم در ايالات متحده در 5 مرحله به اين جنگ جديد پاسخ خواهند داد: انشقاق، پشتيبانى،جنگ صليبى،گرفتارى در باتلاق و البته ابراز تاسف.
ناگفته پيداست که حمله به ايران شايد منافع داخلى سياسى بسيارى را به همراه داشته باشد اما در سطح کلان تنها و تنها ريسک بزرگى خواهد بود.
· انشقاق
جنگ با ايران که آغاز شود بىشک افکار عمومىدر ايالات متحده براى محک زدن عقلانيت اين حرکت به دو بخش تقسيم خواهند شد. به عنوان نمونه زمانى که در نخستين سالهاى دهه نود بحث حمله به عراق در آمريکا مطرح شد، هيچ کس در ايالات متحده به دنبال اين جنگ نبود و همگان تصريح مىکردند که نبردى خواهد بود با تلفات بالا براى سربازان آمريکايي. بسيارى نبردى خونين وسخت را پيش بينى کردند. در افکار عمومىهم يک پرسش مطرح بود و آن اين بود که آيا بايد به تحريمها فرصت بيشترى داد و يا بايد به عراق حمله کرد؟ در ژانويه 1991 بود که سنا توسل به زور را با 52 راى موافق در برابر 47 راى مخالف مجاز دانست.
يک دهه از آن تاريخ گذشت و در سال 2003 ميلادى هم به نظر مىرسد که افکار عمومىموافق حمله به عراق هستند. اما امريکايىها به شدت نسبت به حمله به کشورى ثانى بدون اجماع بينالمللى و برخوردارى از حمايت ديگران حساس هستند. بر همين اساس بود که نيمىاز امريکايىها اعتقاد داشتند که نبايد تنها به عراق حمله کرد و شايد بهترين گزينه اين باشد که امريکا از راههاى ديگرى به اهداف خود در آمريکا برسد. در تاریخ هم این سناریو دائما تکرار شده است. آمریکاییها حتی در جنگ جهانی اول هم دچار نوعی دودلی برای حضور در نبرد بودند تا اینکه در نهایت ویلسون در سال 1917 شمشیر کشید.
همزمان با نزدیک شدن به زمان حمله به ایران هم، آمریکاییها باز همین حس دودسته گی را تجربه خواهند کرد. بر اساس تازه ترین نظرسنجی که انجام گرفته است،65 درصد از امریکاییها ترجیح می دهند دولتشان برای مهار برنامه هسته ای ایران به زور متوسل شود. اما پیش از این نظرسنجی خبرهایی رسیده بود دال بر اینکه میزان حمایت مردم امریکا از حمله به ایران کمتر از 50 درصد است. زمانی که از امریکاییها سوال می شد میان تحریم و فشار اقتصادی یا حمله کدام را انتخاب می کنید، 63 درصد از آنها رای به تحریم و گزینه ای غیراز نظامی گری می دادند.
· پشتیبانی
حمله به ایران در افکار عمومی آمریکا و جهان واکنشهای متفاوتی را به دنبال خواهد داشت. برخی ادعا می کنند که این گزینه می تواند به نوعی همگان را دورتا دور اوباما قرار دهد. حق با پلین است زمانی که ادعا می کند که جنگ می تواند بر محبوبیت اوباما در عرصه داخلی بیفزاید.البته این ماجرا هم تنها مدت زمان کوتاهی طول خواهد کشید. به عنوان مثال پس از ماجرای یازدهم سپتامبر سال 2001 میلادی، جمعیت بسیاری از امریکاییها پشت سر جورج بوش و شعار مبارزه با ترور وی قرار گرفتند. در بیستمین روز از ماه مارس هم زمانی که جرقهها برای حمله ایالات متحده به عراق زده شد، امریکاییها پشت سر جورج بوش به عنوان فرمانده کل قرار گرفتند. در ان زمان از هر ده امریکایی، هفت نفر از این حمله حمایت می کردند.
· جنگ صلیبی
جنگ با ایران احتمالا با حمله به تاسیسات هسته ای این کشور آغاز خواهد شد. اکنون سوال اینجاست که آیا احتمال دارد واشنگتن تنها به بمباران تاسیست هسته ای بسنده کند و در مسیر تغییر رژیم در ایران قرار نگیرد؟ در این صورت احتمال توسل اوباما به اینچنین حمله ای بیشتر خواهد بود چرا که تلفات کمتری هم به دنبال خواهد داشت. البته به سختی می توان پیش بینی کرد که حمله به ایران در حد و اندازه همان حمله هوایی و هدفمند باقی بماند.
نخستین مساله در حمله به ایران این است که ما در خصوص یک بار حمله و سپس اتمام همه چیز سخن نمی گوئیم. قرار است حملات در چند مرحله و هدفمند باشد. برخی حتی ادعا می کنند که شاید نیاز به حمله زمینی هم احساس شود. علاوه بر این بسیار بعید به نظر می رسد که ایران در برابر حملات هوایی سکوت اختیار کند. بی شک ایرانیها در مسیر انتقام قرار می گیرند و بی شک در منطقه خلیج فارس غوغایی برپا خواهد شد. در این فضا احتمالا نیروی دریایی ایران و امریکا هم درگیر خواهد شد.
زمانی که نخستین گلوله شلیک می شود، بی شک افکار عمومی آمریکا در مسیر تشدید این حملات و جنگی تمام عیار قرار خواهد گرفت. امریکاییها در صورت بالا گرفتن نبرد باز داعیه دار برقراری دموکراسی مطلوب در خاورمیانه خواهند شد. برای امریکاییها اگر جنگ با ایران آغاز شود، بی شک ایران کوزوو نخواهد بود و حمله به این کشور هم تنها با مقاصد انسان دوستان نیست. در این فضا اوباما دو گزینه پیش روی خواهد داشت : می تواند جنگ را محدود کند و یا در مسیر شعله ور تر کردن جنگ قرار بگیرد. در شرایطی که جنگ محدود شود، تندروهای امریکایی به سراغ اوباما خواهند آمد. اما سوال اینجاست که اگر دولت ایران برای امریکا تا این اندازه خطرناک است که واشنگتن باید آن را حذف کند، چرا تا این زمان دست روی دست گذاشته بود؟
· گرفتاری در باتلاق جنگ
چه اتفاقی می افتد اگر سربازان امریکایی در خیابانهای تهران رژه بروند؟ در این فضا، افکار عمومی از اوباما می خواهد که به جنگ تا زمانی که به سقوط حاکمیت در ایران منتهی شود ادامه دهد! شاید حتی امریکاییها از این که موفق شده اند به پایتخت ایران هم برسند در پوست خود نگنجند. درست مانند زمانی که مجسمه صدام حسین از بالا به پایین کشیده شد. اما این تنها دورنمایی کوچک از ماجرا است. آمریکا حتی اگر در مسیر بازسازی ایران هم مانند افغانستان و عراق قرار بگیرد باز هم باید بپذیرد که در باتلاقی از خشونت جنگ و خونریزی گرفتار شده است. آمریکاییها بی شک اندک تمایلی به بازسازی افغانستان و عراق هم ندارند و در این فضا همین مساله برای ایران هم مصداق خواهد داشت.
· ابراز ندامت و پشیمانی
جنگ همواره یک نتیجه ثابت خواهد داشت و آن هم ابراز ندامت و پشیمانی است. اوباما اگر حمله را محدود کند، بی شک مورد انتقاد قرار می گیرد. اگر حمله را گسترده تر کند باز از اعتراضها در امان نخواهد بود . اگر دامنه جنگ افزایش پیدا کند و منتهی به تغییر دولت در ایران شود، بی شک امریکا وارد روند بازسازی می شود و همین مساله در آمریکا با عدم محبوبیت جنگ می شود. هرگونه شکست در جنگ با ایران برای باراک اوباما تاسف بار خواهد بود. این حمله می تواند برای بازده زمانی چند ماهه به نفع نرخ محبوبیت باراک اوباما باشد اما در دراز مدت تنها و تنها به ضرر اوباما خواهد بود.
نظر شما :