پايان زودهنگام سفر به ارمنستان
محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران دوشنبه وارد ایروان، پایتخت جمهوری ارمنستان شد تا با روبرت کوچاریان، همتای ارمنی خود درباره مسائل منطقهای و مورد علاقه طرفین بحث و تبادل نظر کند.
او در پایان این سفر کوتاه که پیش از موعد، صبح سه شنبه به پایان رسید نیز در جمع ایرانیان مقیم ارمنستان در رستوران «زورآبرت» حاضر شد و طی سخنانی ملت ايران را ملتى ريشهدار توصيف کرد و گفت: «ملت ايران در طول تاريخ پر فراز و نشيب خود همواره دوستدار ملتها بوده و حتى در دوران پرشکوهى که نفوذ تمدن ايران بيش از نيمى از جهان را در بر مىگرفت رابطه ملت ما با ساير ملتها احترام آميز و فرهنگى بوده است.» رئيس جمهور با بيان اينکه تعامل ايران با ساير کشورها همواره بر پايه روابط سازنده و فرهنگى بوده است، خاطرنشان کرد: عدهاى در دنيا هستند که مطلقاً براى اين حرفها احترامى قائل نيستند و تلاش دارند تا مناسبات بين ملتها را براساس کينه، کدورت و مرزبندىهاى کاذب و خودخواهى تنظيم کنند.
اما رئیس جمهور در حالی به سفر 24 ساعته خود خاتمه داد که به نظر میرسد مسائل جانبی که فراتر از روابط دو جانبه ایران و ارمنستان است، بر اهمیت این دیدار افزوده بود.
به نوشته سایت رسمی وزارت امور خارجه ایران، احمدینژاد عصر دوشنبه در دانشگاه دولتی ایروان در پاسخ به سئوالی درباره یکی از مهمترین مسائل حاشیه این سفر که همان مساله کشتار ارامنه توسط نیروهای دولت عثمانی در جنگ جهانی دوم است، گفت: «ما همه ظلم ها در طول تاريخ بشرى را محکوم مىکنيم.»
او تاکید کرد: «بايد براى زندگى بهتر در آينده از تاريخ درس عبرت گرفت و ما ظلم ها را توسط هر کس در هر کجا و در هر مکان محکوم مى کنيم.» رييس جمهور ايران همچنین با اشاره به اينکه مراسم و تظاهرات گسترده به همين مناسبت هر سال در ايران برگزار ميشود ، افزود: «ما در کنار ملت ارمنستان به آينده روشن پراز دوستى و برادرى بين ملتها مى انديشيم.»
البته این سخنان که شاید بتوان آن را سندی دال بر دوستی و همزیستی هزاران ساله ایرانیها و ارامنه دانست برای کشورهای دیگری نیز حائز اهمیت است اما به شیوهای خلاف آن چه ارمنستان به آن نگاه میکند.
روز قبل از سفر احمدینژاد به ایروان، رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، در مقالهای که در نسخه اروپایی والاستریتژورنال منتشر شد، به دولت کوچاریان پیشنهاد دوستی و نزدیکی کرد و با اشاره به کشتار ارامنه خواستار این شده بود که دو کشور به جای زندگی در گذشته در زمان حال زندگی کنند و با تحکیم روابط امروز، مشکلات گذشته را به دست فراموشی بسپارند. او نوشت: «اکنون این بر عهده کوچاریان است که چه پاسخی به این پیشنهاد بدهد.»
اردوغان این مطلب را در شرایطی منتشر کرد که نمایندگان کنگره آمریکا و در راس آنها نانسی پلوسی، سومین شخص قدرتمند حزب دمکرات ایالات متحده تمام عزم خود را جزم کردهاند تا با تصویب قطعنامهای در مجلس آمریکا، قتل عام ارامنه به دست نیروهای ارتش عثمانی طی جنگ جهانی اول را به عنوان مصداق نسلکشی به رسمیت بشناسند.
در حالی که ترکیه آمریکا را تهدید کرده که در صورت تصویب این قطعنامه حمایت لجستیک از نیروهای آمریکایی مستقر در عراق و افغانستان را قطع کرده و قراردادهای سود آور تسلیحاتی با شرکت های آمریکایی را ملغی می کند (و همچنین به ادعای بیشتر تحلیلگران افزایش احتمال حمله ترکیه به مناطق کردنشین شمال عراق در واکنش به همین اقدام واشینگتن است)، این پیشنهاد اردوغان به ارمنستان میتواند به مثابه راه حلی برای خروج از این معضل باشد که البته همان طور که او در مقالهاش به آن اشاره کرده، ادامه آن به دست مقامات جمهوری ارمنستان است.
به نظر میرسد آنکارا با چنین پیشنهادی به دنبال این باشد که با جلب نظر مقامات دولتی ارمنستان به طور غیر مستقیم لابی ارامنه را در ایالات متحده به انصراف از پیگیری برنامه تصویب این قطعنامه ترغیب کند. لابی ارامنه که بیشتر تحت تاثیر دو گروه «کمیته ملی ارامنه آمریکا» (Armenian National Committee of America) یا (ANCA)، و «انجمن ارامنه آمریکا» (Armenian Assembly of America) یا (AAA) قرار دارد از قدرتمندترین گروههای قومی مهاجران در آمریکا به شمار میرود که در زمینه تشکیل لابی و پیشبرد اهداف سیاسی، اجتماعی، و تبلیغاتی خود در ساختار نظام حاکمیت آمریکا بسیار موفق بوده است.
نقش این لابیها در طرح پیشنهاد این قطعنامه به کنگره به ویژه در فعالیتهای اشخاصی مانند «آدام شیف»، نماینده کنگره از کالیفرنیا، مشهود است. او کسی است که 11 اکتبر سال جاری (کمتر از دو هفته پیش) پرونده بررسی این قطعنامه را در کنگره آمریکا مجدداً به جریان انداخته است. «شیف» که در حوزه انتخابیهاش جمعیت کثیری از 300 و چند هزار مهاجر ارمنی مقیم آمریکا زندگی میکنند، به عنوان یکی از سیاستمداران هوادار حقوق ارمنیهای مقیم آمریکا شهرت دارد و از همکاران نزدیک لابی ارامنه در این کشور به شمار میرود.
در صورت تحقق تهدید ترکیه و حمله به مواضع شورشیان کرد در عمق خاک عراق، ترکیه خواه نا خواه رو در روی ایالات متحده قرار خواهد گرفت که این نه فقط از جنبه همکاریهای ناتو برای این کشور به عنوان یکی از اعضای این پیمان نظامی دردسر ساز خواهد بود بلکه ممکن است در مراحل بعدی موضعگیری اتحادیه اروپا را در قبال عضویت آنکارا بیش از پیش به ضرر این کشور تغییر دهد.
هر چند ترکیه مدعی است که شورشیان کرد هر بار پس از انجام عملیات علیه مواضع دولت این کشور به خاک عراق میگریزند و در حقیقت آن جا را به پناهگاه خود تبدیل کردهاند، اما شاید این شیوه مقابله با آنها در شرایطی که دولت نوپای ترکیه تغییراتی بنیادین را از سر میگذراند و به تازگی موفق شده انحصار لائیکها را در راس هرم قدرت در این کشور بشکند، چندان عاقلانه به نظر نرسد.
اما درست در سوی مقابل، یعنی در مرزهای شرقی ارمنستان، کشور دیگری قرار دارد که شاید تصویب نسلکشی ارامنه به دست دولت عثمانی کمتر از ترکیه برایش دشوار نباشد. جمهوری آذربایجان، بر خلاف ترکیه میراثدار دولت عثمانی به شمار نمیرود، بلکه کشوری است که تا سال 1828 بخشی از ایران بوده که در قرارداد ترکمانچای به خاک روسیه الصاق شده و پس یک دوره بسیار کوتاه از تجربه استقلال در اواخر دهه 1910 ابتدا به عنوان بخشی از ایالت «ترانس کوکازین» و پس از آن به طور مستقل، یکی از جمهوریهای اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سابق بوده که در پی سقوط و تجزیه این کشور در سال 1991 برای اولین بار به عنوان یک کشور مستقل پایدار به نقشههای سیاسی جهان پا گذاشته است.
اما با این حال قرابت زبانهای آذری و ترکی که به صورت محور اصلی تبلیغات نیروهای ارمنی درگیر در قرهباغ در سالهای اولیه دهه نود در آمده بود در نهایت آذربایجان و به خصوص مردم این کشور را در شرایطی قرار داده است که نمیتوانند نسبت به محکومیت نسل کشی ارامنه بیتفاوت باشند و تقریباً از همان موضع دولت و مردم ترکیه با آن برخورد میکنند.
حکومت بر منطقه ارمنی نشین قرهباغ که اکنون در خاک جمهوری آذربایجان قرار دارد طی قرنهای گذشته مورد مناقشه ایرانیها، روسها، ارمنیها، و آذریها بوده است. تقریباً تا سالهای اولیه قرن بیستم ارامنه و آذریها در قرهباغ و سایر مناطق قفقاز با مسالمت در همجواری یکدیگر میزیستند. اما طی جنگ جهانی اول هر دو طرف مرتکب اعمال خشونتآمیزی علیه طرفهای دیگر شدند که در حافظه قومی و تاریخی مردم این منطقه حک شد (و تا امروز نیز زدوده نشده است) و این مساله در شکلگیری درگیریهای بعدی قرهباغ بین ارامنه و آذریها نقشی اساسی داشت.
در زمان حکومت اتحاد جماهیر شوروی مسکو با ایجاد شکاف در مناطقی که اکثریتهای قومی در آن ساکن بودند سعی میکرد تداوم قدرت و نفوذ خود را تضمین کند و قرهباغ نیز با توجه به اکثریت ارمنی اهالی آن و در حالی که در خاک آذربایجان قرار گرفته بود از پتانسیل بالایی برای اجرای این سیاست مسکو برخوردار بود و به همین خاطر کرملین با اعطای خود مختاری به ایالت قرهباغ در حقیقت زمینه را برای ادعای استقلال قرهباغ در سالهای بعد فراهم کرد.
در اواخر دهه 1980 (به طور دقیقتر در سال 1988) با افول تدریجی قدرت جماهیر شوروی، اصطکاک بین قومیتهای آذری و ارمنی به خشونتهای شدیدی بین دو طرف تبدیل شد و در ادامه پس از سقوط شوروی در سال 1991 و تجزیه ایالتهای آن تقریباً تمام آذریهای ساکن در مناطق ارمنی نشین به آذربایجان گریختند و بالعکس. در چنین شرایطی قرهباغ نیز از آذربایجان اعلام استقلال کرد (ادعایی که تا امروز حتی جمهوری ارمنستان نیز آن را به رسمیت نشناخته است.)
این اقدام از سوی مقامات قرهباغ به جنگی بین نیروهای ارتش آذربایجان از یک سو و ارامنه از سوی دیگر تبدیل شد که در سالهای 1992 و 1993 به اوج خود رسید و در نهایت 30 هزار کشته از هر دو طرف باقیگذاشت. این جنگ به رغم این که بدون اعلام رسمی جنگ آغاز شده بود در نهایت به دخالت ارتش ارمنستان و پیروزی ارامنه انجامید. نیروهای ارامنه در ادامه جنگ بخشهایی از خاک آذربایجان، خارج از مرزهای قرهباغ را نیز تصرف کردند که امروز به صورت منطقه حایل بین نیروهای دو طرف درآمده و دالان (کوریدور) اتصال قرهباغ به ارمنستان را که تنها راه ارتباط این ناحیه با جهان خارج به شمار میرود در خود جای داده است.
این جنگ در سال 1994 با میانجیگری روسیه با یک آتشبس ختم شد اما تلاشهای بینالمللی دیگر برای تبدیل این آتش بس به یک معاهده صلح تا امروز ناموفق بوده یا به بیان «گورگیوس تئوفانوس»، نویسنده «هاروارد اینترنشنال ریویو» کمتر از آن چه باید در معادلات جهانی به آن بها داده شده تا به حل و فصل قطعی و پایدار این مساله منجر شود. (کما این که برای مثال پیشنهاد صلح سازمان امنیت و همکاری اروپا OSCE که در سال 1997 مورد توافق حیدر علیاف و لوون تر- پتروسیان، روسای جمهور وقت آذربایجان و ارمنستان، قرار گرفته بود تنها با فاصله چند روز به واسطه انتقادهای شدید علیه پتروسیان که او را به واگذاری امتیازات بیش از حد به آذربایجان متهم میکرد، موجب استعفا و سقوط دولت وی شد و عقیم ماند و گفت و گوها و مذاکرات صلح قرهباغ که از سوی آمریکا پشتیبانی میشد نیز در سال 2001 بینتیجه ماند. روسای جمهور دو کشور در سال 2006 در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نوعی نزاع لفظی دیپلماتیک در صحن سازمان ملل با یکدیگر پرداختند و تا امروز شرایط به سمت بهبودی تغییر نکرده است.)
با در نظر گرفتن ایران به عنوان کشوری که یکی از بازیگران مهم منطقهای در ناحیه قفقاز و عراق به شمار میرود، در حالی که تنها چند روزی از سفر الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان به تهران میگذرد و در شرایطی که با روی کار آمدن دولت اسلامگرا پیشبینی میشود دولتهای ایران و ترکیه از پیش به یکدیگر نزدیکتر شوند، و با گذاشتن این حقایق در کنار شرایطی که در بالا ذکر شد میتوان به اهمیت و حساسیت حضور بالاترین مقام اجرایی ایران و نماد آراء ملت ایران در ایروان پی برد.
البته ظاهراً با توجه به درک حساسیت این مساله، هیات ریاست جمهوری یکی از برنامههای خود را که حضور در بناى يادبود قتل عام ارامنه و کاشتن نهال به ياد قربانيان اين رويداد بود، لغو کرده (در کنار لغو دیدار از مسجد کبود ایروان و مجلس ملی ارمنستان) و پیش از موعد به ایران بازگشت.
نظر شما :