اسرائیل در عربستان سعودی چه میکند؟
برنامه هستهای تهران تبدیل به ابزاری برای نزدیکی و همکاری بی ...
دیپلماسی ایرانی: ایالات متحده همچنان کشورهای حاشیه خلیج فارس را مجهز میکند. امضا توافقنامه 60 میلیارد دلاری میان واشنگتن – ریاض همگان را به تعجب واداشته است. از یک سو روسیه به ساز آمریکا میرقصد و تحویل موشکهای اس سیصد به تهران را کان لم یکن میکند و از سوی دیگر عربستان سعودی شریک پرسودترین معامله نظامی با ایالات متحده میشود.
ریل کلیر پالیتیک در تازه ترین تحلیل خود از ماجراهای نظامی که در خاورمیانه به راه افتاده است مینویسد: برنامه هستهای تهران تبدیل به ابزاری برای نزدیکی و همکاری بی سابقه میان اعراب و اسرائیل شده است. اعراب و اسرائیلیها در یک بدبینی با هم توافق دارند و آن هم تهدید انگاشتن برنامه هستهای ایران است. پیش از این کوچک ترین انعقاد قرارداد نظامی میان ایالات متحده و کشورهای عربی خشم بی حد و حصر اسرائیلیها را برمیانگیخت. این بار اما رهبران اسرائیل سکوت اختیار کردهاند. آیا دلیل این مساله این است که واشنگتن در حقیقت برای پاسخ دادن به دغدغههای اسرائیل البته این بار به شکل غیرمستقیم دست به این حرکت زده است؟ آیا اسرائیل با فروش تسلیحات امریکایی به کشورهای حاشیه خلیج فارس به نوعی مصونیت و ارامش میرسد؟
افزایش نفوذ ایران و برنامه هستهای که این کشور در سر دارد در حقیقت اختلافهای سیاسی، نظامی و دینی میان ریاض و تل آویو را کمرنگ کرده و نوعی همکاری امنیتی را میان دو طرف برقرار کرده است. اکنون دیگر نه خاندان آل سعود در عربستان سعودی و نه اسرائیلیها یکدیگر را تهدیدی برای هم نمیخوانند. حقیقت این است که رهبران عرب کشورهای حاشیه خلیج فارس خود را به نوعی میانه رو میدانند و تاکید دارند که هیچ گونه تهدیدی برای اسرائیل نبوده و نیستند. آنها خود را متحدان استراتژیک و دوستان قسم خورده واشنگتن میدانند و البته اعتراف میکنند که در حال حاضر واشنگتن و تل آویو به همراه اعراب یک دشمن یا حداقل تهدید واحد دارند که آن ایران است. ایران و برنامه هستهای که کاملا در خصوص آن اغراق شده است به چشم اعراب بسیار بزرگ میآید. اعراب و اسرائیل در حال حاضر یک ارزش واحد را برای نزدیکی به هم تعریف کردهاند که آن هم مقابله با برنامه هستهای ایران است. تمامی چهرههای درگیر در بازی تسلیحاتی در خاورمیانه به دنبال افزایش همکاریهای دو یا چند جانبه با یکدیگر برای مقابله با تهران هستند.
این اتحاد را بسیاری از تحلیلگران به تلاش اعراب و اسرائیل برای مهار جریان رادیکال در خاورمیانه تعبیر میکنند. برای اعراب دو مساله منطقهای در راس الویتها قرار دارد: ثبات سیاسی و امنیتی در منطقه و ممانعت از افزایش نفوذ تهران بر کشورهای حاشیه خلیج فارس. نویسنده این گزارش در ادامه ادعا میکند که تهران سالهاست که عزم خود را برای تبدیل شدن به یکی از کشورهای عضو بلوک عربی حاشیه خلیج فارس جزم کرده است. علاوه بر این گفتار و کردار تهران به نوعی کشورهای نیمه غربی این منطقه را نگران کرده است. تهران مشروعیت دولتهای مرکزی را زیر سوال میبرد و همزمان بارها تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است. تهران برای نشان دادن قدرت خود به همسایگان در جنوب تاکنون چند رزمایش جدی نظامی در خلیج فارس برگزار کرده است و علاوه بر این دست از ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه در جنوب هم برنمیدارد. خاندان سلطنتی آل سعود به خوبی میداند که برنامه هستهای ایران کاسه صبر غرب را لبریز کرده است و البته از افزایش تسلط سیاسی تهران هم به شدت واهمه دارد. همزمان ال سعود اندک علاقهای ندارند که همسایه خود را ناراحت کنند و به همین دلیل همه چیز را پشت صحنه پیش میبرند. ریاض و تل آویو اعتقاد دارند که دستیابی تهران به بمب هستهای به معنای رسمیت یافتن سلطه این کشور بر منطقه است. برای مقابله با این تهدید، خاندان سلطنتی همواره استراتژی دوگانه در برابر ایران اتخاذ کردهاند. ریاض هم از استراتژی مصالحه با تهران حمایت میکند و هم در پشت صحنه زره پوش میشود. خاندان سعود برای تامین امنیت تبدیل به پایگاهی برای تسلیحات نظامی آمریکایی شدهاند. اعراب تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا خطر را از خاک خود دور نگاه دارند. ا
عراب به ذات محافظه کار هستند و البته به دنبال تامین امنیت منطقهای. آنها خواهان برقراری صلح میان اسرائیل – فلسطین و در نتیجه پایان یافتن تمام مناقشهها هستند. علاوه بر این اعراب در حال حاضر تهران را تبدیل به ابزاری کردهاند برای همکاری بیشتر با اسرائیل آن هم با توجیه دغدغه امنیتی مشترک. اعراب گمان میکنند که بازی را در پشت صحنه ادامه میدهند و این در حالیست که همگان از برقراری ارتباط میان این کشورهای کوچک عربی با اسرائیل آگاهی دارند. در بهترین شرایط میتوانیم خوش بین باشیم که این همکاری اطلاعاتی بوده است. پیش از این نیز افشا شده بود که عربستان سعودی مجوز استفاده اسرائیل از حریم هوایی خود را برای حمله به تاسیسات هستهای تهران صادر کرده است. بسیاری از کشورهای حاضر در منطقه گمان میکنند که اسرائیل میتواند نقش کلیدی در تامین امنیت منطقه بازی کند. همزمان آمریکا عزم خود را برای خروج از افغانستان و عراق جزم کرده است و همین مساله بر نگرانی اعراب افزوده است. ارتباطهای رسمی تنها میتواند تبعات اقتصادی و سیاسی مثبت برای رهبران منطقه به دنبال داشته باشد. تا زمانی که خاندان ال سعود به برخورد دوگانه خود با ایران پایان ندهد، نمیتواند به بقای در این ارتباط گیری چندان امیدوار بود. در حال حاضر نزدیکی میان ریاض – تل آویو تنها بر اساس منافع امنیتی و استراتژیک است.
افزایش نفوذ ایران و برنامه هستهای که این کشور در سر دارد در حقیقت اختلافهای سیاسی، نظامی و دینی میان ریاض و تل آویو را کمرنگ کرده و نوعی همکاری امنیتی را میان دو طرف برقرار کرده است. اکنون دیگر نه خاندان آل سعود در عربستان سعودی و نه اسرائیلیها یکدیگر را تهدیدی برای هم نمیخوانند. حقیقت این است که رهبران عرب کشورهای حاشیه خلیج فارس خود را به نوعی میانه رو میدانند و تاکید دارند که هیچ گونه تهدیدی برای اسرائیل نبوده و نیستند. آنها خود را متحدان استراتژیک و دوستان قسم خورده واشنگتن میدانند و البته اعتراف میکنند که در حال حاضر واشنگتن و تل آویو به همراه اعراب یک دشمن یا حداقل تهدید واحد دارند که آن ایران است. ایران و برنامه هستهای که کاملا در خصوص آن اغراق شده است به چشم اعراب بسیار بزرگ میآید. اعراب و اسرائیل در حال حاضر یک ارزش واحد را برای نزدیکی به هم تعریف کردهاند که آن هم مقابله با برنامه هستهای ایران است. تمامی چهرههای درگیر در بازی تسلیحاتی در خاورمیانه به دنبال افزایش همکاریهای دو یا چند جانبه با یکدیگر برای مقابله با تهران هستند.
این اتحاد را بسیاری از تحلیلگران به تلاش اعراب و اسرائیل برای مهار جریان رادیکال در خاورمیانه تعبیر میکنند. برای اعراب دو مساله منطقهای در راس الویتها قرار دارد: ثبات سیاسی و امنیتی در منطقه و ممانعت از افزایش نفوذ تهران بر کشورهای حاشیه خلیج فارس. نویسنده این گزارش در ادامه ادعا میکند که تهران سالهاست که عزم خود را برای تبدیل شدن به یکی از کشورهای عضو بلوک عربی حاشیه خلیج فارس جزم کرده است. علاوه بر این گفتار و کردار تهران به نوعی کشورهای نیمه غربی این منطقه را نگران کرده است. تهران مشروعیت دولتهای مرکزی را زیر سوال میبرد و همزمان بارها تهدید به بستن تنگه هرمز کرده است. تهران برای نشان دادن قدرت خود به همسایگان در جنوب تاکنون چند رزمایش جدی نظامی در خلیج فارس برگزار کرده است و علاوه بر این دست از ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه در جنوب هم برنمیدارد. خاندان سلطنتی آل سعود به خوبی میداند که برنامه هستهای ایران کاسه صبر غرب را لبریز کرده است و البته از افزایش تسلط سیاسی تهران هم به شدت واهمه دارد. همزمان ال سعود اندک علاقهای ندارند که همسایه خود را ناراحت کنند و به همین دلیل همه چیز را پشت صحنه پیش میبرند. ریاض و تل آویو اعتقاد دارند که دستیابی تهران به بمب هستهای به معنای رسمیت یافتن سلطه این کشور بر منطقه است. برای مقابله با این تهدید، خاندان سلطنتی همواره استراتژی دوگانه در برابر ایران اتخاذ کردهاند. ریاض هم از استراتژی مصالحه با تهران حمایت میکند و هم در پشت صحنه زره پوش میشود. خاندان سعود برای تامین امنیت تبدیل به پایگاهی برای تسلیحات نظامی آمریکایی شدهاند. اعراب تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا خطر را از خاک خود دور نگاه دارند. ا
عراب به ذات محافظه کار هستند و البته به دنبال تامین امنیت منطقهای. آنها خواهان برقراری صلح میان اسرائیل – فلسطین و در نتیجه پایان یافتن تمام مناقشهها هستند. علاوه بر این اعراب در حال حاضر تهران را تبدیل به ابزاری کردهاند برای همکاری بیشتر با اسرائیل آن هم با توجیه دغدغه امنیتی مشترک. اعراب گمان میکنند که بازی را در پشت صحنه ادامه میدهند و این در حالیست که همگان از برقراری ارتباط میان این کشورهای کوچک عربی با اسرائیل آگاهی دارند. در بهترین شرایط میتوانیم خوش بین باشیم که این همکاری اطلاعاتی بوده است. پیش از این نیز افشا شده بود که عربستان سعودی مجوز استفاده اسرائیل از حریم هوایی خود را برای حمله به تاسیسات هستهای تهران صادر کرده است. بسیاری از کشورهای حاضر در منطقه گمان میکنند که اسرائیل میتواند نقش کلیدی در تامین امنیت منطقه بازی کند. همزمان آمریکا عزم خود را برای خروج از افغانستان و عراق جزم کرده است و همین مساله بر نگرانی اعراب افزوده است. ارتباطهای رسمی تنها میتواند تبعات اقتصادی و سیاسی مثبت برای رهبران منطقه به دنبال داشته باشد. تا زمانی که خاندان ال سعود به برخورد دوگانه خود با ایران پایان ندهد، نمیتواند به بقای در این ارتباط گیری چندان امیدوار بود. در حال حاضر نزدیکی میان ریاض – تل آویو تنها بر اساس منافع امنیتی و استراتژیک است.
نظر شما :