بردهداری زنده است؛
بردهداری جنسی در کانادا
دیپلماسی ایرانی: تاریخ بشر، مشحون از تصاویر دردناک و غیرانسانی پدیده بردهداری است؛ پدیده ای که در آن، انسان بدون توجه به شان و کرامت انسانی خود، به مثابه کالا در اختیار دیگری درآمده و حاصل دسترنج وی، بی هیچ گفتوگو به فرد دیگری تعلق میگرفت.
امروزه باور عمومی برآنست که دوران بردهداری به پایان رسیده است. تصویب اسناد گوناگون بین المللی و قوانین داخلی در مبارزه با کار اجباری و تاکید بر منع آن توسط سازمان ملل، سازمان بین المللی کار و سایر نهادهای مرتبط، این گمان را پدید میآورد که دوران شوم بردهداری به پایان رسیده و اکنون هر انسانی آزادانه شغل خود را انتخاب میکند، زیرا احترام به حقوق انسان و شخصیت او ایجاب میکند که هیچیک از افراد بشر بدون رضایت و اراده خود به کار گمارده نشود و در شرایط مساوی از حقوق و امتیازات بهرهمند گردد. در همین رابطه میتوان به ماده 4 و 23 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 8 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده 6 میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره کرد. سازمان بین المللی کار نیز پیوسته این موضوع را در مرکز توجه خود قرار داده است.
تصویب مقاوله نامههای 29و 105 از نتایج این توجه است. اهمیت این موضوع از منظر سازمان بین المللی کار تا آنجاست که به هنگام تصویب اعلامیه اصول و حقوق بنیادین کار در سال 1998 که به موجب آن مقاوله نامههای مرتبط با چهار موضوع در زمره حقوق بنیادین کار قرار گرفتند، سازمان، منع کار اجباری را یکی از این محورها قرار داد. از آنجا که مدیرکل بین المللی کار مکلف است هرسال راجع به یکی از این محورها گزارش جامعی منتشر نماید، هر چهار سال یکبار توسط وی گزارشی در خصوص کار اجباری انتشار مییابد؛ امری که تاکنون در سالهای 2001، 2005 و 2009 به وقوع پیوسته است.
مروری بر مفاد این گزارشها نشان میدهد که برخلاف تصور و باورعام مبنی بر پایان دوره بردهداری و کار اجباری، سایه شوم این پدیده همچنان بر جوامع بشری سنگینی میکند و تنها اشکال بردهداری است که تغییر کرده و در دوران مدرن، خود را به شکل قاچاق انسان و سواستفادههای سازمان یافته جنسی نشان میدهد.
یکی از جدیدترین اخباری که میتواند به عنوان شاهد مثالی برای یافتههای فوق تلقی گردد، انتشار گزارش پلیس کانادا در رابطه با گسترش بردهداری جنسی در این کشور است که اخیرا در سایتهای خبری بازتاب یافت. مطابق اعلام پلیس کانادا «گروههای قاچاقچی انسان، با استفاده از قوانین مهاجرت و ویزا این کشور و با استفاده از اینترنت و امیدوار کردن قربانیان خود – که عمدتا زنان و کودکان و از کشورهای اروپای شرقی و آسیا هستند- به کار و زندگی و ادامه تحصیل در کانادا، آنان را به کانادا آورده و سپس از آنان به عنوان بردگان جنسی بهره برداری میکنند.»
انتشار چنین اخباری مهر تاییدی بر نظر مدیرکل بین المللی کار در گزارش خود در سال 2001 است؛ آنجا که میگوید:«اگرچه شکل سنتی و شناخته شده بردگی تا حد زیادی از بین رفته و ممکن است تنها در مناطق محدودی از جهان مشاهده شود، دنیای جدید شاهد بروز و ظهور شکلهای نوین از کار اجباری است. حال آنکه وجود چنین پدیدهای در قرن بیست و یکم توجیهی ندارد.» مطابق همین گزارش «این پدیده تقریبا همه جهان را درگیر خود ساخته...این امر بیش از هر گروه دیگری زنان و کودکان را به ویژه با هدف سواستفادهای جنسی تحت تاثیر قرار داده است.»
گزارشهای مدیرکل این نکته را خاطرنشان میکند که به دلیل تمرکز چنین اعمالی در اقتصاد غیررسمی و زیرزمینی، معمولا آمار دقیقی از آن در دست نیست؛ فقر یکی از مهمترین عوامل بروز و تشدید آن است و با وجود گسترش و شیوع پدیده بردهداری در دوران معاصر بسیاری از کشورها حتی هنوز تعریف درستی نیز از این پدیده در نظام حقوقی خود ارائه نداده اند.
این چنین است که انتشار خبر «رواج بردهداری جنسی در کانادا» چنانچه کمی دقیقتر بدان بنگریم، ژرفا و اهمیتی چند برابر مییابد. زیرا حکایت از زنده ماندن بردهداری است؛ مولود ناخواستهای که به تازگی قدم به این دنیا نگذاشته است و عمری به اندازه تمام تاریخ بردهداری دارد و به دلیل پایداری فقر، توسعه نامتوازن، نادیده انگاشتن حقوق انسانی در عصر جهانیسازی و پارهای از مشکلات ساختاری حقوقی، قضایی، اقتصادی و ... خود را به چهرههای جدید آراسته و در اشکال نوینی بازتولید میکند.
به نظر میرسد برای مبارزه با چنین موجود کریهالمنظر سخت جانی، اتخاذ یک رویکرد و برنامه عمل جهانی و همه نگر، با مشارکت بخشهای گوناگون در عرصه داخلی و بین المللی ضروری باشد.
نویسنده: آزاده السادات طاهری، دانشجوی دکتری حقوق عمومی دانشگاه تهران
نظر شما :