نه شرقی نه غربی کجا رفت آقای رئیس جمهور؟
دیپلماسی ایرانی: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن تسخیر سفارت امریکا در تهران به دست دانشجویان خط امام روابط ایران و امریکا به تیرگی گرایید. این البته پایان کار نبود. پذیرفتن شاه توسط دولت ایالات متحده و بلوکه کردن داراییهای ایران توسط امریکا، دلایل دیگری بود که موجبات ناراحتی تهران از واشنگتن را فراهم آورده بود. گویی قرار بود بعد از پیروزی انقلاب، تمام حوادث به گونهای رقم بخورد که روابط امریکا با ایران که تا قبل از انقلاب بر پایه اتحاد استراتژیک سامان یافته بود، به قطع روابط دیپلماتیک از طرف ایالات متحده تبدیل شود.
در دوران بعد از انقلاب، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که بر پایه شعار نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی و نفی سلطهگری و سلطهپذیری شکل گرفته بود، در ساختار دوقطبی نظام بین الملل بیشتر به قسمت نه غربی شعار وفادار ماند و بعد از فروپاشی شوروی و برهم خوردن نظام دو قطبی، گرچه با کشورهای باز مانده از بلوک شرق روابط نسبتا گستردهای را آغاز کرد، اما همواره و تاکنون نسبت به برقراری رابطه با ایالات متحده واکنش نشان داده و آن را از خطوط قرمز نظام تعریف کرده است. تا جایی که دولتهای روی کار آمده بعد از انقلاب در صورت نشان دادن اندک تمایلی برای ایجاد رابطهای هر چند غیرمستقیم و اندک و مبتنی بر منافع ملی جمهوری اسلامی به شدت مورد مواخذه قرار گرفتهاند.
اما گویا این روند در دولت نهم و دهم تا حد زیادی تغییر کرده است. محمود احمدی نژاد از ابتدای تصدی پست ریاست جمهوری تمایل ویژهای برای برقراری ارتباط با ایالات متحده نشان داده است. گرچه این تمایل همواره از سوی نیروهای درون نظام کنترل شده اما خود این ابراز تمایل برای برقراری ارتباط با امریکا، تفاوتی بزرگ را برای سیاست خارجی دوران او نسبت به روسای جمهور قبل فراهم میآورد.
احمدی نژاد در تازهترین اظهارنظر خود درباره برقراری ارتباط با ایالات متحده که در گفتوگو با دانشجویان و دانشگاهیان امریکا به صورت ویدئو کنفرانس و در حاشیه سفر به نیویورک برای شرکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل انجام شد گفته است که بر خلاف همگان که فکر میکنند امروز شرایط برای بازگشایی سفارتخانههای ایران و امریکا در واشنگتن و تهران دشوار شده است، احساس من این است که شرایط آسان است و باید دولت امریکا به ملت ایران احترام بگذارد و شرایط برابر را برای ایجاد رابطه بپذیرد.
این سخن اگرچه در میان سخنان دیگر احمدی نژاد درباره حمایت ایالات متحده از رژیم صهیونیستی و نقش ایالات متحده در برنامهریزی علیه ایران، در نهایت ممکن است باز هم منجر به برقراری ارتباط میان ایران و ایالات متحده نشود، اما نشانگر نوعی تغییر دیدگاه ایران نسبت به روابط با امریکاست.
البته این دیدگاه ممکن است نظر شخصی احمدی نژاد باشد و برآیند سیاست جمهوری اسلامی ایران در نهایت چنین نظری را نفی کند. همانگونه که در اوایل شهریور ماه در پی پیشنهاد کنگره امریکا مبنی بر آغاز مجدد روابط دیپلماتیک میان تهران و واشنگتن، مجلس شورای اسلامی با جدیت وارد عمل شد و علی لاریجانی، رئیس مجلس در این باره گفت: مذاکره با آمریکا به هیچ وجه ممکن نیست و هیچکسی حق ندارد با شیطان بزرگ سازش کند.
علی لاریجانی طی سخنانی در جمع راهپیمایان روز جهانی قدس در قم با اشاره به دیدار هیأت دولت با مقام معظم رهبری تصریح کرد: مقام معظم رهبری تکلیف همه مسئولان نظام را روشن کردند و با تحلیل عمیق، نشان دادند که راه امام و انقلاب اسلامی مذاکره است اما نه با شیطان بزرگ و هیچکسی حق ندارد از تدابیر رهبری سرپیچی کند.
نویسنده این سطور بنا ندارد که نفع یا ضرر از سرگیری روابط با ایالات متحده را ارزیابی کند اما میخواهد این سوال را مطرح کند که بر مبنای کدام اصل از اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، بالاترین مقام اجرایی کشور در چنین شرایطی، آن هم در حاشیه نشستی که بیشترین پوشش خبری را در رسانههای دنیا دریافت میکند، از بازگشایی سفارتخانههای ایالات متحده و ایران در تهران و واشنگتن سخن بر زبان میآورند؟
با توجه به این که خبرگان و کارکشتگان عرصه سیاست خارجی همواره بر اتخاذ سیاستهای هماهنگ و متداوم برای موفقیت در سیاست خارجی تاکید میکنند، این سوال مطرح است که موضعگیریهای متضاد و بعضا متناقض رئیس جمهور در رابطه با غرب جز تبدیل شدن به سوژههای خبری و ایجاد تزلزل در سیاست خارجی چه منفعتی برای جمهوری اسلامی ایران دارد؟
نظر شما :