زبان فارسی و دیپلماسی عمومی آمریکا
دیلماسی ایرانی: باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا اولین بار برای گفتگو با ملت ایران در نوروز 1388 با گفتن “عید شما مبارک” زبان فارسی را به کار گرفت و این علاوه بر خوانش ادبیات معروف سعدی با ترجمه رالف والدو امرسون توسط وی بود.
در سال 2006 جرج بوش با حضور در دانشگاه اطلاعات ملی، فراگیران آن مجموعه را تشویق به یادگیری زبان فارسی کرده بود. و این در حالی است که سابقه فارسی آموزی آمریکاییها به دوره پهلوی دوم و دکترین ترومن و حضور “سپاهیان صلح” آمریکا در ایران از سال 1962 تا 1967 باز میگردد.
برنامههای تبادل دانشگاهی، اعزام “سپاهیان صلح” و حضور مستقیم دیپلماتها از پایههای تقویت “روابط مردم با مردم” آمریکا بود. در عین حال برخی بر این باورند که ایالات متحده هیچگاه همانند دول استعمارگر دیگر مانند انگلیس و روسیه حضور مستقیم در ایران نداشته، اما با این وجود با سعی در گسترش ارزشها و آرمانهای خود در سایر کشورها و با ابزار گوناگون به دنبال همان چیزی است که در فرمایشات مقام معظم رهبری از آن به عنوان “استعمار فرانو” یاد شده است.
پس از انقلاب اسلامی از برنامههای فوق صرفاً برنامه تبادل محدود دانشگاهی بین ایران و ایالات متحده آن هم از مجاری غیررسمی و بعضاً انفرادی باقیمانده است. زبان فارسی به همراه زبانهای عربی، روسی، چینی، هندی، اردو و کرهای برای ایالات متحده به عنوان زبانهای استراژیک مطرح هستند که از آغاز دهه 1980 بودجه خاصی برای آموزش آنها با عنوان “قانون شش“ تخصیص یافته است.
ریچارد نلسون فرای ایران شناس آمریکایی (معتقد به تشییع اسماعیلی) در مصاحبهای با CNN گفته بود که همواره در تمام منطقه آسیا و اروپا دو فرهنگ و تمدن بزرگ حضور داشته است؛ یکی در چین و دیگری در ایران.
پیشتر مطالعه خاورمیانه از نگاه دانشگاهیان آمریکا در چهار حوزه فرهنگی: عربی، فارسی، عبری و ترکی صورت میگرفت که تداوم سنت “شرق شناسی“ اروپا بود. گفتمان غالب در شرق شناسی مطالعه آداب و رسوم کهن و ادبیات باستانی بود، اما رفته رفته بررسی ساختار سیاسی و ایدئولوژی حاکم و ادبیات سیاسی نیز به این حوزه وارد شده است.
احمد کریمی حکاک، موسس بهایی و مدیر مرکز مطالعات فارسی دانشگاه مریلند، بر این باور است که حضور ایالات متحده به عنوان ابرقدرت پس از جنگ جهانی دوم باعث پیدایش مطالعات ایران گشت. بنا بر آمار انجمن زبان نوین پس از بررسی 2800 مرکز آموزش عالی در آمریکا از سال 2002 تا 2006 حجم ثبت نام برای فارسی آموزی 90% (از 1300 نفر به حدود 2300 نفر) افزایش یافته است، که میتوان آن را در جایگاه دوم پس از عربی با 126.5% افزایش قرار داد؛ و این در حالی است که در طول دوره مشابه رشد زبان چینی 51% بوده است.
با این وجود در زمینه تقویت نفوذ دیپلماسی عمومی ایالات متحده در دیدگاه مردم ایران رفته رفته ظهور برنامههایی به زبان فارسی رو به گسترش است. که در همین راستا و در چارچوب دیپلماسی عمومی با رویکرد “دولت با مردم” در اواخر دولت بوش و انتصاب گلی عامری به عنوان مدیرکل آموزشی و فرهنگی وزارت خارجه آمریکا وب سایتی دوزبانه فارسی-انگلیسی تحت نام “آموزش آمریکا ایران“ راهاندازی و اقدام به اطلاعرسانی جامع و عمومی در راستای مهاجرت تحصیلی نخبگان به آمریکا کرد. و این علاوه بر نسخه فارسی وب سایت رسمی وزارت خارجه آمریکا با عنوان پل اطلاعاتی آمریکا- ایران (usinfo.state.gov) است، که اخیراً با ظاهری جدیدتر و تعاملیتر( و حرکت به سمت رویکرد “مردم با دولت”) با عنوان داستان آمریکا با آدرسی جدید (America.gov) ادامه مأموریت میدهد.
بر همین سیاق به وب سایتهای فارسی صدای آمریکا و رادیو فردا نیز میتوان اشاره کرد که نقش بسیار مؤثری در “مقبولیتزایی” برای سیاستهای ایالات متحده به طور کل و دیپلماسی عمومی آمریکا به طور خاص در قبال ایران دارند.
پرواضح است که کانال تلویزیونی صدایی آمریکا و سلفش “رادیو صدای آمریکا” از وب سایتها قدیمیتر بوده و همچنان به واسطه در دسترستر بودن از مخاطبین بیشتری برخوردار و از عمق نفوذ مردمی بالاتری بهره میبرند. علاوه بر سایتهای دولتی برخی اتاق فکرها نیز اقدام به قرار دادن مطالب خود به زبان فارسی برای اثرگذاری بر مخاطبین فارسی زبان و گسترش حوزه نفوذ خود کردهاند.
برای اولین بار و کاملاً یکسویه (web 1.0) “موسسه آمریکن اینترپرایز” اقدام به انتشار برخی از تولیدات گزارشی و تحلیلی خود به زبان فارسی و یا با ترجمه فارسی بطور محدود کرد؛ که تا به امروز نیز تغییر سطح نداده است. اما “بنیاد امنیت بین الملل” با ایجاد و حمایت مالی خاص در جهت ارتباط با مخاطبین فارسی زبان، سایت “واشنگتن پریزم” را تأسیس و هدایت نمود.
در حال حاضر “موقوفه ملی برای دموکراسی” وب سایتی فارسی با عنوان “پنجره”، وب سایت “خانه آزادی” نسخهای فارسی با عنوان “گذار” و “بنیاد کاتو” نیز تارنمایی فارسی با عنوان “چراغ آزادی” در راستای ایجاد رابطه با فارسی زبانان ایجاد کردهاند.
آنچه که در نسخه فارسی این تارنماها میتوان یافت: مبحث اطلاع رسانی، خبر و تحلیل؛ آموزش حقوق مدنی و حقوق زنان و اقلیتها؛ و شناسایی و بازتعریف آمریکا از زاویههای گوناگون و فرصتهای گوناگون موجود در آن است. نکته قابل تأمل این است که با توجه به حضور بیش از یک میلیون ایرانی-آمریکایی در ایالات متحده و آشنایی طبیعی اغلب ایشان با زبان فارسی، تهیه کنندگان مطالب فارسی برای دولت، لابیها، اتاقهای فکر، دانشگاهها و غیره، فارسی زبانان مقیم ایالات متحده هستند و طبیعتاً در این امر جهت و سودهی به اخبار، مدیریت افکار، ترجمه و تفسیر متون مبتنی بر علایق فردی و ایدئولوژیک جزئی لاینفک از شغلشان خواهد بود که متأسفانه اغلب دید خوبی نسبت به نظام حاکم ایران ندارند و لاجرم به تیرهتر شدن روابط بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده کمک میکنند.
اگرچه همانطور که در بالا اشاره شد، تلاشهای فروانی برای تربیت نیروی انسانی آشنا به زبان فارسی صورت گرفته و میگیرد؛ اما حداقل برای سالها از حضور دیاسپورا (اقلیت مهاجر) ایرانی در این امر بهره گرفته خواهد شد. در همین خصوص نیاز به آموزش آکادمیک زبان فارسی در آمریکا برای نسلهای جدید ایرانی-آمریکایی و حتی سایر علاقهمندان، همچنان که پیشتر ذکر شد، احساس میشود که در همین راستا برنامههای دانشگاهی آموزش فارسی و رشتههای ایران شناسی در دانشگاهها و مراکز پژوهشی زیر تأسیس گشته است: دانشگاه مریلند (مطالعات فارسی)، دانشگاه UCLA (مطالعات ایران)، دانشگاه آریزونا (مطالعات فارسی و ایرانی)، دانشگاه کلمبیا (مرکز مطالعات ایران)، دانشنامه ایرانیکا دانشگاه کالیفرنیا [ارواین] (مرکز مطالعات فارسی و فرهنگ)، دانشگاه تگزاس (مطالعات فارسی)، دانشگاه واشنگتن (برنامه مطالعات فارسی و ایرانی)، دانشگاه هاروارد (مطالعات فارسی و ایرانی)، دانشگاه هاروارد (پروژه تاریخ شفاهی ایران)، موسسه شرق شناسی دانشگاه شیکاگو، (پروژه پارس/ایران) دانشگاه استنفورد (مطالعات ایرانی)، بایگانی دفاع از تخت جمشید، آنچه که در این خصوص حائز اهمیت است مجریان و مدرسان این برنامهها هستند که میتوان ایشان را از دید عقیدتی به 3 گروه تقسیم کرد:
1. بهاییان
2. گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی
3. اقلیت ایرانی غیرسیاسی
همانطور که مشخص است اغلب گروههای فوق رابطه حسنهای با جمهوری اسلامی ندارند، ولی همه آنها به خصوص گروه آخر توان تبدیل شدن به گروههای متمایل به جمهوری اسلامی و حتی لابی جمهوری اسلامی به شرط ایجاد رابطه و برنامههای تبادل، حمایت مالی و آموزشی از برنامههایشان را دارند.
قابل ذکر است که بسیاری از برنامههای ایران شناسی و فارسی آموزی با مساعدتهای فردی و گروهی ایرانیان علاقمند به حفظ زبان و فرهنگ فارسی-ایرانی (و نه لزوماً اسلامی) اداره میشود که برای نمونه “ بنیاد میراث فرهنگی روشن” سه میلیون دلار را وقف برنامه مطالعات فارسی دانشگاه مریلند به مدیریت دکتر احمد کریمی حکاک کرده و یا در اقدامی دیگر آقای فریبرز مسیح دو میلیون دلار از ثروت شخصی خود را به همین منظور در ایالات متحده وقف کرده، همچنین میتوان به پروژه دائرةالمعارف ایرانیکا به سرپرستی احسان یارشاطر اشاره کرد که به اقرار خودشان تقریباً همه هزینههایش را تا به حال از علاقمندان اخذ کرده، عباس میلانی نیز همین ادعا را در خصوص منابع مالی برنامه ایران شناسی دانشگاه استنفورد دارد.
از سوی دیگر، تصویب قانون موسوم به “ندا “ نیز اخیراً 30 میلیون دلار برای گسترش تولید برنامه به زبان فارسی در رادیوفردا و بخش فارسی صدای آمریکا با شعار کمک به ملت ایران برای برخورداری از امکان ابراز عقیده و دسترسی به اخبار و همراهی در جابجایی “تئوکراسی سرکوبگر” حاکم در ایران اختصاص داده است.
به موجب این قانون 20 میلیون دلار نیز برای حمایت مالی از برنامههای آموزش الکترونیکی، تبادل و رسانه به صورت اینترنتی اختصاص یافته که در راستای بسط رابطه “مردم با مردم” به کارگیری خواهد شد. این قانون همچنین 5 میلیون دلار برای گردآوری و مستندسازی در خصوص نقض حقوق بشر در ایران از انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران توسط وزارت امور خارجه ایالات متحده اختصاص داده است.
آنچه در نگاه اول به نظر میرسد، تهدید شبکهسازی و عامل سازی اینترنتی و رسانهای وسیعتر در داخل و قدرتیابی و نفوذ اعضای فرق و گروهکهای مخالف نظام در درون چرخه تصمیمسازی و تصمیمگیری ایالات متحده است. اما در صورت سرمایه گذاری جمهوری اسلامی در امر آموزش زبان فارسی (ترجیحاً آکادمیک) در خارج از کشور با استفاده از ابزارهای نوین و موجود مانند: شبکههای تلویزیونی جام جم، پرس تی وی، سحر و همینطور ایجاد و بسط وب سایتهایی در این خصوص در کنار برنامههای همسو میتواند این روند را به فرصتی برای جمهوری اسلامی تبدیل نماید.
نویسنده: عباس تاجیک
نظر شما :