پلی به وسعت ترکیه
دیپلماسی ایرانی: پس از سقوط دولت عثمانی و به قدرت رسیدن کمال آتاتورک با وجود سیاست بیطرفی چهل ساله پس از جنگ دوم جهانی و سیاست نسبتا داینامیک دهه نود تورگوت اوزال گفتمان اصلی سیاست خارجی ترکیه را ملیگرایی و قومگرایی تشکیل میداد طوریکه حس شدید رقابت و حتی دشمنی میان ترکیه و کشورهای همسایه در این دوره به بالاترین حد رسید، دوری از اعراب و نزدیکی به تلآویو، سیاست پرتنش با یونان و ارمنستان، نبود روابط به دور از حاشیه با همسایه شرقی، ایران از آن جمله است. این سیاست یکی از عوامل بازدارنده از عضویت این کشور در اتحادیه اروپا بوده است.
همزمان با در اختیار گرفتن نهادهای سیاسی توسط حزب عدالت و توسعه، ملیگرایی دیگر گفتمان غالب سیاست خارجی ترکیه را در بر نمیگرفت بلکه با حضور شخص دانشگاهی و صاحب اندیشهای مانند احمد داووداغلو به عنوان معمار سیاست خارجی نوین این کشور در رأس هرم دستگاه دیپلماسی ترکیه، گفتمان جدیدی در سیاست خارجی ترکیه شکل گرفت که بیش از هر چیز بر دو رکن اصلی دلالت دارد:
اول از بین بردن کامل تنش با همسایگان و دوم اجرای سیاستی شبیه به سیاست دولت عثمانی، در پیگیری مطالبات و راهبری دنیای اسلام در برابر غرب و اسرییل.
ترکیه با عادی کردن روابط با سوریه و عراق، کاهش تنش با ارمنستان و یونان، از لیست خارج کردن نام ایران به عنوان تهدید بالقوه به دنبال ایجاد روابط در عالیترین سطح با همسایگان است. از طرف دیگر ترکیه تنها با به کارگیری زبان انتقادی و جنگهای لفظی و تبلیغاتی (به دلیل اهمیت روابط با اسرائیل در تاثیرگذاری بر ورود به اتحادیه اروپا) سعی در احقاق حقوق از دست رفته فلسطینیان و گروههای درگیر در برابر اسراییل را دارد که از آن جمله میتوان به کنفرانس داووس و ماجرای کشتی امدادی مرمره آبی اشاره کرد.
پس از حملات یازده سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و تنشهای برنامه اتمی ایران، گسلی عمیق میان غرب و کشورهای اسلامی به وجود آمد که سیاستمداران باهوش و فرصت طلب ترک به دنبال ایفای نقش و ایجاد سیستمی برای تبادلات و ارتباط میان دو طرف درگیر و پر کردن بیش از پیش این گسل هستند تا از این طریق به عنوان بازیگری پر قدرت در معادلات منطقهای و جهانی شناخته شده و راه را برای حضور خود به اتحادیه اروپا هموار کنند.
بنا به دلایل زیر دیپلماسی چند گانه ترکیه در غیاب رقبای سنتی و خستهای مانند ایران و مصر که هر یک درگیر مسایل داخلی خود هستند میتواند راهبردی و سودمند برای ترکیه و برای حل مناقشات خاورمیانه باشد.
1. ترکیه کشوری مسلمان است با تاریخی عمیق که بخشی از تاریخ تمدن اسلامی را در خود جای میدهد.
2. نسبت به سایر کشورهای مسلمان به سبب وجود نظام لائیسته به غرب و سیاستهای آن نزدیکتر است.
3. جامعه ترکیه به لحاظ درصد تحصیل کردهها، رشد اجتماعی، نهاد سازی، تشکیل اتاقهای فکر و قانونپذیری و قانونمداری در رتبه بالاتری نسبت به کشورهای دیگر منطقه است. طوری که از زمان تشکیل جمهوری در این کشور تنها یک بار دخالت نظامیان منجر به کودتا شده است.
4. بحرانهای فراوانی که در حوزه پیرامونی برای ترکیه ایجاد فرصت کرده است مانند بحران گرجستان که تنها طرح صلح ترکیه در میان چندین طرح منتهی به خاموش شدن شعله بحران گردید. بدیهیست وجود هرگونه بحران از جمله مناقشه اتمی ایران برای این کشور جویای نام در عرصه سیاستهای کلان منطقهای و جهانی، فرصت به شمار میآید.
هنر سیاستمداران ترک در ایجاد بالانس و تعادل در این سیاست چندگانه برای بهرهگیری از بحرانها مشخص خواهد کرد که ترکیه تا چه میزان به کشوری پر نفوذ درمنطقه و جهان تبدیل خواهد شد.
نظر شما :