یوسف گم گشته لبنان
دیپلماسی ایرانی: ساعت 1/5 بعدازظهر روز 31 آگوست 1978(9 شهریور 1357) اتومبیلهای دولتی مقابل در ورودى هتل الشاطى طرابلس توقف کردند تا مهمانان معمر قذافی را به دیدار رهبر لیبی ببرند.میهمانانی که در طول اقامتشان در لیبی از 25 آگوست(3 شهریور) خبری از حضورشان منتشر نشد و هیچگونه تماس تلفنی از جانب آنان صورت نگرفت.این در حالی است که یکی از این سه مهمان قذافی،عباس بدرالدین(رئیس خبرگزاری لبنان) بود که برای پوشش خبری حضور و دیدار مهمانان قذافی،دو تن دیگر را همراهی می کرد.کاردار سفارت لبنان در طرابلس هم سه روز پس از سفر این هیات سه نفره از حضورشان آگاهی یافت و آن هم به علت تماس عباس بدرالدین با وی بود. بعد از ظهر روز 9 شهریور 57 تلفن سفارت لبنان در لیبى زنگ مى زند،منشى تلفن را برمى دارد،صدایى را مى شنود که صداى شیخ محمد یعقوب، دیگر عضو این هیات سه نفره بود، وی درخواست مى کند که با "نزار فرحات"، کاردار سفارت لبنان صحبت کند. زمانى که این کلمات را بر زبان مى راند، تلفن قطع مى شود. نزار فرحات ساعت ۳ صبح روز بعد با هتل الشاطی تماس می گیرد، تا ازمسؤولین هتل در مورد بازگشت مهمانان سؤال کند. مسؤولین هتل مى گویند: ما هیچ چیزى نمى دانیم. پس از آنکه بازگشت آنان از لیبی به تاخیر افتاد و تماس با آنان همچنان قطع بود، مجلس اعلای شیعیان در ششم سپتامبر 1978 از کاردار لیبی در لبنان درخواست ارائه اطلاعاتی درباره این موضوع کرد. وی چهار روز از ارائه پاسخ طفره رفت تا سرانجام مجلس موضوع را به نخست وزیر لبنان اطلاع داد. وی بی درنگ کاردار لیبی را در 10 سپتامبر 1978 فرا خواند و به صورت فوری و رسمی از او توضیح خواست. کاردار ظهر روز بعد به وی پاسخ داد: «آنان شامگاه 31 آگوست 1978 با هواپیمای خطوط هوایی ایتالیا (پرواز 881) لیبی را به مقصد رم ترک کردند.»
بدین ترتیب نطفه پیچیده ترین پرونده آدم ربایی سیاسی- تاریخی دوره معاصر بسته می شود چرا که میهمان اصلی،امام موسی صدر از روحانیون برجسته شیعی لبنان و بنیانگذار مجلس اعلای اسلامی شیعیان و جنبش امل لبنان بود؛پرونده ای که به رغم گذشت 32 سال همچنان مفتوح مانده و سرنوشت یکی از اثرگذارترین چهرههای تاریخ معاصر ایران و لبنان و بل منطقه را درهاله ای از ابهام برده است.
مجتهد حقوقدان
امام موسی صدر در روز ۱۴ خرداد سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در شهر قم به دنیا آمد. تبار خانوادگیاش به سید صالح شرفالدین از روستای شحرور در جبل عامل جنوب لبنان و ریشه اجدادی وی به امام موسی بن جعفر(ع) میرسد.پدر او آیت الله سید صدرالدین صدر، جانشین آیت الله شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم و از مراجع بزرگ زمان خود بود. جد پدری او آیت الله سید اسماعیل صدر، جانشین مرحوم آیت الله میرزا حسن شیرازی و مرجع مطلق زمان خود و نیای مادریاش آیت الله حاج آقا حسین قمی، جانشین آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی و رهبر قیام مردم مشهد علیه رضاشاه بود. سید موسی صدر در 15 سالگی و پس از اتمام سیکل اول و بخش مقدمات علوم حوزوی راهی حوزه علمیه قم می شود و دروس دوره سطح را در محضر حضرات آیات سید محمد باقر سلطانی طباطبایی، شیخ عبدالجواد جبل عاملی، امام خمینی و سید محمد محقق داماد فرا می گیرد.از 1326 تا 1338 به فراگیری دروس خارج فقه پرداخت و درس آموز استادان فرهیخته ای چون حضرات آیات سید حسین طباطبایی بروجردی، محقق داماد، صدر و سید محمد حجت در قم و سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، شیخ حسین حلی و شیخ مرتضی آل یاسین در نجف شد. از حضرات آیات سید رضا صدر و علامه سید محمد حسین طباطبایی و آیت الله شیخ صدرا بادکوبهای فلسفه آموخت.در دوره حضور در علمیه قم بود که با سید موسی شبیری زنجانی، دکتر بهشتی، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و شیخ ناصر مکارم شیرازی آشنا شد و در نجف با سید محمد باقر صدر دوستی کرد. در کنار تحصیلات حوزوی و پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۲۹ به عنوان اولین دانشجوی روحانی در رشته "حقوق در اقتصاد" به دانشگاه تهران وارد شد و در سال ۱۳۳۲ فارغ التحصیل گردید. در دوران دانشگاه در رویارویی با تبلیغات ضد اسلامی فعالیت کرد و از طرفداران جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران بود . قبل از عزیمت به نجف اشرف در 1333، از سوی علامه طباطبایی مسوولیت نظارت بر نشریه "انجمن تعلیمات دینی" را بر عهده گرفت.در نجف، به عضویت هیات امناء جمعیت "منتدی النشر" در آمد، و پس از بازگشت به قم ضمن اداره یکی از مدارس ملی این شهر، مسوولیت سردبیری مجله تازه تأسیس "مکتب اسلام" را عهده دار شد. از مهمترین اقدامات امام موسی صدر در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی گسترده جهت اصلاح نظام آموزشی حوزههای علمیه بود، که با همفکری دکتر بهشتی و آیت الله مکارم شیرازی صورت گرفت. امام موسی صدر که به درجه اجتهاد رسیده بود به تربیت شاگردان بسیاری همت گماشت که معروف ترین آنان در ایران آیت الله العظمی شیخ یوسف صانعی از مراجع تقلید نواندیش، و در لبنان شهید عباس موسوی دبیر کل سابق حزب الله لبنان است.
از انجمن نیکوکاری تا جنبش امل
امام موسی صدر در سال 1338 و در پی وصیت آیت الله سید عبدالحسین شرف الدین، رهبر متوفی شیعیان لبنان و توصیههای حضرات آیات بروجردی، حکیم و شیخ مرتضی آل یاسین، ایران را به مقصد شهر "صور" در جنوب لبنان ترک کرد و جانشین آیت الله شرف الدین شد. صدر فعالیت اجتماعی خود را با بازسازی تشکیلات "انجمن نیکوکاری" آغاز و برخی موسسات عمومی را به منظور پرداختن به امور تربیتی،حرفهای، بهداشتی، اجتماعی و حوزوی تاسیس کرد. فعالیتهای امام صدر، نتایج مثبتی را در پی داشت که مهمترین آن، دادن نقش اساسی به زنان در فعالیت اجتماعی و توسعهای بود که این امر با ایجاد دورههای مبارزه با بیسوادی، از بین بردن پدیده تکدی گری در شهر صور و حومه آن از طریق برنامههای خدماتی، بهداشتی، اجتماعی و ایجاد صندوق صدقات همراه شد.
همچنین مرکز فنی و حرفهای جبل عامل را تاسیس کرد و اداره آن را به شهید دکتر مصطفی چمران سپرد و افراد مبارز بسیاری که با تجاوزهای اسراییل مقابله میکردند، از این مرکز دانشآموخته شدند. در تابستان سال ۱۳۴۵ و پس از اجتماعات عظیم و چند روزه شیعیان لبنان در بیعت با وی، رسما از حکومت وقت درخواست کرد تا همانند دیگر طوائف آن کشور، مجلسی برای سازماندهی طایفه شیعه و پیگیری مسائل آن تاسیس شود. مجلس اعلای اسلامی شیعیان که اولین بخش از برنامه درازمدت امام صدر به شمار میرفت، در اول خرداد سال ۱۳۴۸ تاسیس و خود او با اجماع آراء به ریاست آن انتخاب شد.
امام موسی صدر از بهار سال ۱۳۴۸ تا اواسط زمستان سال ۱۳۵۲ با دولت وقت لبنان به گفت و گو نشست، تا آن را برای اجرای پروژههای زیربنایی و وظایف قانونی خود در قبال مناطق شیعه نشین و محروم آن کشور ترغیب نماید. در پی امتناع دولت لبنان از پذیرش این مطالبات و نیز اتمام حجت با آن، جنبش محرومان لبنان در اوایل سال ۱۳۵۳ به رهبری امام موسی صدر شکل گرفت.هدف استراتژیک امام موسی صدر آن بود تا طایفه شیعه لبنان را همسان دیگر طوائف در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن کشور مشارکت دهد. در سال ۱۳۴۹ رهبران مذهبی مسلمانان و مسیحیان جنوب لبنان را در چارچوب «کمیته دفاع از جنوب» گرد هم آورد، تا برای مقاومت در برابر تجاوزات اسرائیل چاره اندیشی نمایند .در بهار سال ۱۳۴۴ گروهی از جوانان مؤمن شیعه را به مصر اعزام کرد تا در دورهای شش ماهه فنون نظامی را فرا گیرند. با بازگشت این جوانان که اولین کادرهای مقاومت لبنان بودند، عملیات ایذایی مشترک رزمندگان فلسطینی- لبنانی در شمال فلسطین اشغالی آغاز شد. امام صدر در اعتراض به ادامه جنگ داخلی در لبنان در سال 1354در مسجد "العاملیه" بیروت تحصن کرد و روزه گرفت و پس از تشکیل دولت آشتی ملی که درخواستهای امام صدر را اجرا کرد، به تحصن خود پایان داد. در همین سال، تشکیل واحدهای مقاومت لبنان "امل" شاخه نظامی جنبش محرومان را در یک همایش مطبوعاتی اعلام کرد.
وی از اولین روزهای ورود به لبنان در زمستان سال ۱۳۳۸، با طرح شعار «گفتگو، تفاهم و همزیستی»، پایههای روابط دوستانه و همکاری صمیمانهای را با مطران یوسف الخوری، مطران جرج حداد، شیخ محی الدین حسن و دیگر رهبران دینی مسیحی و اهل سنت آن کشور بنا نهاد. در اواخر تابستان ۱۳۴۱ مطران گریگور حداد به شهر صور آمد، و از امام صدر برای عضویت در هیئت امناء «جنبش حرکت اجتماعی» دعوت کرد. از اواخر سال ۱۳۴۱ حضور گسترده امام موسی صدر در کلیساها، دیرها و مجامع دینی و فرهنگی مسیحیان آغاز شد.وی در بهار سال ۱۳۴۴، اولین دور سلسله گفت و گوهای اسلام و مسیحیت را با حضور بزرگان این دو دین الهی، در مؤسسه فرهنگی «الندوه اللبنانیه» به راه انداخت. پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۳۴۶ به دیدار پاپ شتافت و نشستی که درابتدا نیم ساعت پیش بینی شده بود، به تقاضای پاپ پولس ششم بیش از دو ساعت به درازا کشید. امام موسی صدر از سال ۱۳۴۷ به عضویت مرکز اسلام شناسی استراسبورگ در آمد و از رهگذر همفکری و ارائه سمینارهای متعدد در آن، انتشار آثاری ذی قیمت چون «مغز متفکر جهان شیعه» را زمینه سازی کرد. در زمستان سال ۱۳۵۳ و در اقدامی بی سابقه، خطبههای عید موعظه روزه را در حضور شخصیتهای بلندپایه مسیحی لبنان در کلیسای کبوشیین بیروت ایراد کرد، و اگر آتش جنگ داخلی شعله ور نمیشد، در پی آن بود تا کاردینال مارونی لبنان را برای ایراد خطبههای یکی از نمازهای جمعه شهر بیروت دعوت نماید.
سفر بی بازگشت
امام موسی صدر علاوه بر بازسازی موقعیت شیعیان در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی لبنان نقش بسزایی در تحولات سیاسی – نظامی لبنان و منطقه داشت.وی در اردیبهشت ۱۳۵۵به حافظ اسد – رئیس جمهور پیشین سوریه- پیشنهاد داد با اعزام نیروهای سوری به لبنان، موازنه قوا و آرامش را به این کشور بازگرداند.اقدامی که ترتیبات نظامی و امنیتی قلب خاورمیانه را تا امروز تحت تاثیر قرار داد.به واقع امام موسی صدر ضمن نهادسازی در داخل لبنان همچون مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان و جنبش امل به تنظیم مناسبات سیاسی- امنیتی این کشور با منطقه پرداخت.وی در گفت و گو با مجله کویتی "النهضه" که یعنی یک روز قبل از ناپدید شدنش در هتل الشاطی انجام شد، پیشنهاد داد یک جبهه ملی لبنانی، شامل رهبران مسیحی و خصوصا مارونی و همچنین تمامی نیروهای سیاسی موجود در کشور تشکیل شود. این جبهه باید نشان دهد که لبنان و تمامی گروهها و طوائف آن خواهان صلح،وحدت ملی و داشتن روابطی برادرانه با جهان عرب هستند، همکاری با اسرائیل را رد می کنند، و از تبدیل شدن به ابزار فتنه جویی در جهان عرب خودداری می کنند.وی معتقد بود:« اسرائیل تلاش می کند تا نقش حامی اقلیتهای قومی و مذهبی جهان عرب را بازی کند. و این بیانگر اهدافی است که نه تنها لبنان، بلکه کل جهان عرب و منطقه خاورمیانه را تهدید می کند. چرا که اغلب کشورها یک یا چند اقلیت دارند. افراد غیرهوشیار یا غیرمخلص نیز که مورد سواستفاده دشمن واقع شوند، در میان همه ملتها یافت می شوند. اینها به معنای آن است که اگر جهان عرب این مشکل را در خود لبنان حل نکند، با بحرانی طولانی و فرساینده روبرو خواهد شد. چرا که اگر این برنامه در لبنان موفق شود، قطعا به کشورهای عربی دیگر نیز سرایت خواهد نمود.» اما نخستین هدف بازگشت آرامش به این کشور و پایان جنگ داخلی بود. صدر با سران عرب به منظور پایان دادن به جنگ داخلی لبنان، رایزنی کرد که نتیجه آن، تشکیل دو همایش در ریاض و قاهره در سال ۱۹۷۶و ورود "نیروهای بازدارنده عربی" به لبنان بود. امام صدر در سال ۱۹۷۸و در پی حمله اسراییل به لبنان به برخی کشورهای عربی همچون سوریه،اردن،عربستان سعودی والجزایر سفر کرد. در اول تابستان ۱۹۷۸(1357) امام موسى به الجزایر سفر و ۷ روز در آن کشوربا مقامات مهم الجزایرى گفت وگو کرد. در این سفر، یک پیمان مشترک بین جبهه آزادى بخش الجزایر و سازمان امل به امضا رسید و پایه یک همکارى مشترک ریخته شد. این مذاکرات، یکى ازموفقیت آمیزترین گفت وگوهایى بود که امام موسى با دولتهاى عربى برقرار کرد.در ضمن مباحثات، دولت الجزایر به امام موسى پیشنهاد کرد که بهتر است روابط خود را با دولت لیبى بهبود ببخشد، چون دولت لیبى سخت به امام موسى حمله مى کرد. صدر درجواب مسؤولین الجزایرى مى گوید که از طرف ما هیچ ناراحتى نسبت به دولت لیبى وجود ندارد؛اگر مشکلى هست، از طرف مسؤولین لیبى است. طرف الجزایرى پاسخ مى دهد:"اگر ما قادر باشیم روابط شما را با لیبى بهتر کنیم، آیا شما حاضر هستید؟" صدر هم موافقت کلى خود را اعلام مى کند. دولت الجزایر هم با مقامات و سفارت لیبى تماس گرفته و از آنها مى خواهد در بهبود روابط بین امام موسى و دولت لیبى اقدام کنند. در واقع پیشنهاد سفر امام صدر به لیبی از جانب الجزایر مطرح شد و وی پس از آن در 6 مرداد 1357 در دفتر خود پذیرای کاردار سفارت لیبی در لبنان شد و او از امام برای حضور در کنگره عمومی خلق لیبی و گفت گو با دبیر کل کنگره سرهنگ معمر قذافی دعوت و درخواست کرد که این سفر در 28 یا 30 مرداد انجام شود. امام این دعوت را پذیرفت و در مورد تعیین زمان سفر با تأمل برخورد کرد
در 29 مرداد به کاردار لیبی اطلاع داد که مایل است سفر در تاریخ 3 شهریور انجام شود و اینکه ناگزیر به ترک لیبی پیش از شهریور است تا بتواند به همسر بیمارش که در حال درمان در فرانسه است رسیدگی کند و نیز باید برای پاره ای کارهای ضروری به لبنان باز گردد. همچنین نام اعضای هیات همراه خود را به کاردار لیبی اعلام کرد. سفارت لیبی در لبنان بلیط سفر امام وهمراهانش شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین را به او تقدیم و به موجب نامه ای به خطوط هوایی الشرق الاوسط به شماره 4/3/430 در تاریخ 24/8/1978چند صندلی در جایگاه ویژه هواپیما برای ایشان رزرو کرد.
با وجود آنکه امام موسی صدر مقصد بعدی خود پس از لیبی را فرانسه اعلام کرده بود اما مقامات طرابلس ادعا کردند صدر و همراهانش شب 9 شهریور بدون ملاقات با قذافی طرابلس را به مقصد رم پایتخت ایتالیا ترک کردند. برخی اخبار نشان میدهد که امام صدر با قذافی دیدار کرده و با وی درباره موضوع جنگ داخلی لبنان و نقش لیبی اختلاف نظر داشته است. برخی منابع آگاه بینالمللی نیز گفتند که امام موسی صدر و همراهانش پس از دیدار با قذافی بازداشت شدند.
دولت لیبى رسماً اعلام کرد که در ساعت ۸ بعدازظهر روز ۳۱ آگوست، امام موسى صدر، شیخ محمد یعقوب و عباس بدرالدین در هواپیماى «آلیتالیا» به شماره ۸۸۱ از لیبى به شهر رم مسافرت کرده اند و براى اثبات مدعاى خود لیست مسافرین هواپیما را انتشار داده که در آن، اسامى این سه نفر هم آمده است. حتى دولت لیبى مدعى است که چون جاى درجه یک براى این مسافران در هواپیما نبوده، اجباراً سه نفر از افراد را ازدرجه یک به درجه توریستى انتقال داده و این ۳ نفر را به جاى آنها در قسمت درجه یک جایگزین کرده است. حتى نام کسى که آنها را بدرقه کرده و به فرودگاه رسانده، هم دراین بیانیه ذکر شده است. ساعت ۱۰ صبح روز بعد، دو نفر وارد هتل «هالیدى این» در شهر رم مى شوند. یکى از آنها خود را شیخ محمد یعقوب معرفى مى کند و لباس عادى داشته. فرد دیگرخود را موسى صدر معرفى مى کند که معمم بوده است. آنها دو اتاق به شمارههاى ۷۰۱ و ۷۰۲ اجاره مى کنند و پول یک هفته را هم از قبل مى پردازند. دو نفر فقط ۱۰ دقیقه در هتل مى مانند. آن کسى که خود را امام موسى معرفى کرده بود، تغییر لباس مى دهد و با لباس شخصى از هتل خارج مى گردد، و دیگر برنمى گردد. در حالى که چمدانها داخل اتاق و پاسپورتها روى میز گذاشته شده اند. پاسپورتها و چمدان متعلق به امام موسى و شیخ محمد یعقوب بوده است.بزرگترین ادعاى لیبى این است که لیست مسافران هواپیما موجود بوده و اسم این دو تن در آن ذکر شده است و وارد ایتالیا شده اند. بعد به هتلهالیدى این وارد شده اند.اما در اینکه بعد از هتل به کجا رفته اند، دیگر ازخود سلب مسؤولیت مى کند.
شرکت آلیتالیا(هواپیمایی ایتالیا) یک بیانیه رسمى صادر کرد که درتلویزیون ایتالیا پخش شد. در این بیانیه آمده بود که اسامى امام موسى و شیخ محمدیعقوب و عباس بدرالدین در لیست هواپیماى ۸۸۱ بوده (هواپیمایى که در تاریخ ۳۱ آگوست از شهر طرابلس به شهر رم رفته بود) اما این اشخاص، آن اشخاص حقیقى یعنى امام موسى صدر، رئیس طایفه شیعه در لبنان،شیخ محمد یعقوب و خبرنگار معروف عباس بدرالدین نبوده اند. از آن پس تحقیقات گسترده ای از سوی دادستانی ایتالیا و هیات لبنانی آغاز شد. تحقیقات ایتالیا روشن کرد که بدون هیچ شکی امام صدر و دو همراهش لیبی را ترک نکردهاند و در نتیجه وارد خاک ایتالیا نشدهاند.منابع تحقیقاتی ایتالیا در تحقیقات منابع لیبیایی شک کردند و آن به سبب تاخیر در شروع به تحقیق در لیبی است که در تاریخ 3/11/1979 یعنی پس از گذشت بیش از یکسال از ربودن امام و دوهمراهش انجام شده و سخن کسانی که از آنها بازجویی شده، دچار تناقضات فراوان است.در تحقیقات مشخص شد که گذرنامه سیاسی امام دستکاری شده و عکس الصاق شده روی آن نه تنها کمی جدا شده بلکه مهر خشک شده و حک شده روی آن با نقش مهر موجود در صفحه 3 یکسان نیست و همچنین عکس از سند دیگری کنده شده چرا که آثار آن پشت عکس باقی مانده بود.جستوجوی چمدانها نشان داد که اسناد، لباسها و وسایل خاص امام به طور بینظم درهم ریخته بود.در چمدانها لباسهای امام به همراه لباسها و وسایل و اسناد شیخ یعقوب و آقای بدرالدین مشاهده شد.همچنین لباسها و وسایل افراد ناشناس دیگری پیدا شد.چمدان کوچک امام محتوی وسایل خاص آقای بدرالدین و همچنین وسایل افراد ناشناس بود. همچنین وسایل بدرالدین در کیف سامسونت خاکستری رنگ پیدا شد. این کیف سامسونت اصلاً نباید در هتلهالیدی این میبود چرا که شخصی که نام بدرالدین را بر خود گذاشته بوده به این هتل نیامده بلکه در فرودگاه رم تصریح کرده که به هتل ساتلایت خواهد رفت. همچنین در یکی از چمدانها ساعت مچی امام صدر مشاهد شد که شیشه اش شکسته و بندش پاره شده و از کار افتاده بود.مسوول پرواز 881 هم عالمی دینی را در پرواز ندیده است.
همراهی با انقلاب ایران
سفارت لیبی در بیروت در تاریخ 6 مهر 1357 تلگراف وزارت خارجل لیبی را خطاب به مجلس اعلای اسلامی شیعیان فرستاد که در آن گفته شده بود «کلیه رسانههای تبلیغاتی اتفاق نظر دارند که دلایل موجود ورود وی (امام صدر) به رم را ثابت میکند، و ناپدید شدن وی ممکن است زیر سر سرویسهای امنیتی گوناگون ایران، اسرائیل، آمریکا و نیز بر یگادهای سرخ و سازمانهای افراطی آلمان باشد.» لیبی انگشت اتهام را به سوی رژیم پهلوی که با اوج گیری مبارزات انقلابی-خصوصا پس از 17 شهریور57-رو به رو بود نشانه رفت و اینکه مراوده امام صدر با انقلابیون ایران ، ساواک را به یکی از مظنونان اصلی بدل می سازد.در اینکه امام صدر با جریانات انقلابی نزدیکی ویژه ای داشت،شکی نیست.در حلقه نزدیکان وی، حاج احمد خمینی،صادق طباطبایی(خواهر زاده اش)،دکتر ابراهیم یزدی و دکتر مصطفی چمران دیده می شدند که از حامیان و بانیان انقلاب 57 بشمار می آیند. این رابطه به سالهای دور بر می گشت . امام صدر در سالهای حضور در حوزه علمیه قم با امام خمینی و دکتر شهید بهشتی آشنا شد. در پی دستگیری امام خمینی و در اوایل تابستان ۱۳۴۲، امام موسی صدر راهی اروپا و شمال افریقا گردید، تا از طریق واتیکان و الازهر، شاه ایران را برای آزادسازی امام تحت فشار قرار دهد. در پی تبعید امام به ترکیه در پاییز سال ۱۳۴۳، امام موسی صدر اقدامات مشابهی را به انجام رساند، تا ضمن تامین امنیت ایشان، ترتیبات انتقال رهبر انقلاب به عتبات عالیات را فراهم سازد. در نیمه دوم دهه چهل و پس از آماده شدن اولین کادرهای نظامی مقاومت لبنان، دهها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان رفتند و زیر نظر آنان فنون نظامی را فرا گرفتند. در اواخر دهه چهل و مقارن با تأسیس مجلس اعلای اسلامی شیعیان، امام خمینی در پاسخ برخی فضلای ایرانی مقیم نجف، امام صدر را امید خود برای اداره حکومت پس از شاه نامید. در زمستان ۱۳۵۰ و بر اساس تقاضای مراجع وقت، امام موسی صدر درباره برخی زندانیان سیاسی با شاه گفت و گو کرد، که بعضی از آنان از جملههاشمی رفسنجانی، اندکی بعد از زندان آزاد شدند.
به دنبال درگذشت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی در پاییز سال ۱۳۵۶، وی پسر عموی خود شهید آیت الله سید محمد باقر صدر را بر آن داشت تا بیش از پیش به حمایت از امام خمینی برخیزد. امام موسی صدر در بهار سال ۱۳۵۷ لوسین ژرژ نماینده روزنامه لوموند در بیروت را به نجف فرستاد، تا با انجام اولین مصاحبه بین المللی با امام خمینی، افکار عمومی جهانیان را با انقلاب اسلامی ایران آشنا سازد. امام موسی صدر در دیدارهای مکرر خود با رهبران سوریه، عربستان سعودی و برخی دیگر از کشورهای جهان عرب، اهمیت انقلاب اسلامی ایران، پیروزی قریب الوقوع آن و ضرورت همپیمانی آنان با این انقلاب را به آنها گوشزد کرد. وی در شهریور ۱۳۵۷ و یک هفته پیش از ربودن شدن خود، با انتشارمقاله «ندای پیامبران» در روزنامه لوموند، امام خمینی را به عنوان تنها رهبر انقلاب اسلامی ایران معرفی کرد. با پیروزی انقلاب به رهبری امام خمینی پی گیری برای کشف ماجرا وضعیت تازه ای به خود گرفت به خصوص که دسترسی به اسناد وزارت خارجه و ساواک و بازجویی از عوامل دستگیر شده ای مانند سران ساواک نشان داد که رژیم پادشاهی ایران در آن حادثه نقشی نداشته است. آرزوی سفر معمر قذافی به ایران و تبریک پیروزی انقلاب به بنیانگذار آن ناکام ماند و از آن پس سایه ربودن امام موسی صدر توسط دولت لیبی بر روابط تهران- طرابلس سنگینی کرد.
نظر شما :