روابط با لیبی و معمای حل نشده موسی صدر
دیپلماسی ایرانی: دو سه سالی است که در فرودگاه طرابلس مهمانان بلندپایه ایرانی از هواپیما پیاده میشوند و با تاکید بر تعمیق روابط ایران و لیبی،به تهران بر میگردند.سفر پرویز داوودی،معاون اول سابق رئیس جمهور به لیبی با امضای 11 سند همکاری فی مابین و سفر منوچهر متکی،وزیر خارجه در دی ماه 1388 و در کنارش سفر مقامات لیبیایی به تهران تحرکاتی بود که در روابط یخ زده طرفین،نشان از نزدیکی مناسبات داشت و در انتظار سفر محمود احمدی نژاد به لیبی برای شرکت در اجلاس دو سالانه اتحادیه آفریقا در تیر 88 بود که این سفر انجام نشد و سخنگوی وزارت خارجه ایران دلیلش را "مشغلههای رییسجمهوری اسلامیایران و اولویتهای دیگر کاری وی" عنوان کرد.
البته چند باری در سال های گذشته خبر سفر معمر قذافی، رهبر لیبی به ایران منتشر شد که خود خبر دوام چندانی نداشت،اما آنچه در دوره دولت های نهم و دهم تغییر کرده،رویکرد مثبت تهران به گسترش روابط با لیبی است که پس از ربوده شدن امام موسی صدر در شهریور سال 1357 و مدارک متقن دال بر دستور شخص قذافی برای ربودن وی و زندانی شدن رهبر شیعیان لینان در زندان های آن کشور کم سابقه بوده است.
در سال 1385 سخنگوی وقت وزارت امور خارجه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران در پاسخ به خبرنگار خبرگزاری ایلنا که پرسیده بود: "در خبرها آمده بود معمر القذافی به ایران میآید، آیا با توجه به تاکیدات امام خمینی (ره) مبنی به حضور نپذیرفتن قذافی تا زمان روشن شدن مساله امام موسی صدر، چنین خبری صحت دارد؟"،گفت: «این سفر در چارچوب رایزنیهای سیاسی ایران با سران کشورهای عضو شورای حکام صورت گرفته است.»
چند روز پیش هم رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست هفتگی خود با خبرنگاران در پاسخ به سوال خبرنگاری که با توجه به نزدیک شدن سالگرد ربودن امام موسی صدر در لیبی، سوال کرد" آیا ایران در ارتباط با پیگیری سرنوشت وی اقدام دیگری انجام خواهد داد؟" گفت:«موضوع سرنوشت امام موسی صدر و پرونده وی همچنان در دستور کار قرار دارد و معتقدیم همه باید تلاش کنند تا سرنوشت این شخصیت بزرگ اسلامیهر چه سریعتر مشخص شود. ضمن این که رابطه ما و کشور لیبی به عنوان دو کشور مستقل میتواند در ابعاد مختلف از ظرفیتهای بالایی که دارد بهره مند شود.»
روابط ایران و لیبی طی 30 سال اخیر هیچگاه از سایه پرونده ربایش امام موسی صدر خارج نشده، چه از همان ابتدای انقلاب که نزدیکان نسبی و حتی برخی همراهان امام موسی صدر در دولت موقت حضور داشتند و چه در دولت خاتمیکه دولت گام هایی برای تعیین تکلیف پرونده امام صدر برداشت و هنگامیکه ایران میزبان برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامیدر تهران بود، خاتمیاز سرهنگ قذافی بری شرکت در این اجلاس دعوت بعمل نیاورد.گرچه در طول دوران دفاع مقدس،حمایت لیبی از ایران علیه عراق و برخی خریدهای نظامیایران از لیبی سفر مقامات ایرانی به آن کشور را در پی داشت.
نگاهی به مواضع امام خمینی نشان دهنده آن است که بنیانگذار انقلاب تاکید ویژه ای بر تعیین سرنوشت امام موسی صدر داشتند و ناکام ماندن قذافی در سفر به ایران علیرغم حمایت هایش از انقلاب اسلامینیز به همین دلیل بوده است. روابط با لیبی و مسوولیت طرابلس در پرونده امام موسی صدر بارها از سوی امام مورد تاکید قرار گرفته و امروزه هم اتفاقی نیفتاده یا لیبی گامیدر راستای کشف حقیقت یا آزادی امام موسی صدر و دو همراهش برنداشته که مسوولان سیاست خارجی چنین بر گسترش روابط اهتمام میورزند. مروری بر تاکیدات و توصیه های امام خمینی بهترین نصب العین در طرح ریزی روابط با لیبی است.
امام خمینی فردای دستگیری امام موسی صدر طی نامه ای به یاسرعرفات، رئیس کمیته اجراییه سازمان آزادیبخش فلسطین با ابلاغ نگرانی و تاثر خود از ربوده شدن صدر، از عرفات میخواهند هر چه زودتر از مکان و سلامتی وی اطلاع پیدا کرده و به او خبر دهند. در این نامه آمده است:« از سلامت جناب حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر، رئیس مجلس شیعیان لبنان، هیچ گونه اطلاعى ندارم و موجب نگرانى اینجانب است. از جنابعالى تقاضا دارم که هرچه زودتر از مکان ایشان اطلاع پیدا کرده و اینجانب را از سلامت ایشان آگاه گردانید. توفیق جنابعالى را در اهداف اسلامى خواستارم.» ( صحیفه امام، جلد 3، صفحه 458 )
نگارش نامه های دیگر نشان میدهد که امام خمینی همزمان که مسائل پیچیده انقلاب اسلامیایران را پیگیری میکنند، نگران وضعیت امام موسی صدر و پیگیر آزادی وی بودند. سوای توصیه های شفاهی به یاران خود، در مهر 1357 در نامه ای به حافظ اسد، رییس جمهور وقت سوریه نیز از غیبت امام موسی صدر اظهار نگرانی میکنند و از او به عنوان رییس جمهور کشوری اسلامیو رییس کنگره جبهه صمود و رفض میخواهند تا نظر سران کشورهای فعال در قضیه فلسطین را به پیگیری و حل مساله امام موسی صدر جلب نماید. متن نامه به این شرح است:« حضرت آقاى حافظ اسد، رئیس جمهورى سوریه و رئیس کنگره جبهه صمود و رفض پس از اهداى سلام؛ اینجانب از غیبت جناب حجت الاسلام آقاى سید موسى صدر نگران و متأثرم. از جنابعالى تقاضا دارم که این موضوع را با سران کشورهایى که در قضیه فلسطین اجتماع کردهاند در میان گذارید و اهتمام آنان را جلب نمایید.ما و ملت ایران، در این عصر، گرفتار رژیمى هستیم که با اتکا به پشتیبانى امریکا ملت را در آتش دیکتاتورى و کشتارهاى دسته جمعى و سلب همه آزادیها ميسوزاند. ما از شما سران دولتهاى اسلامى براى رهایى ملت بيپناه ایران کمک ميخواهیم. برادران مسلمان شما در زیر چکمه دژخیمان شاه خرد شدهاند و حکومت نظامى که در اکثر شهرستانهاى مهم ایران برپاست ملت را به جان آورده.از پیامبر اسلام- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- نقل ميشود: کُلُّکم راعٍ و کُلُّکم مَسئولٌ عن رَعِیَّته . همه افراد و از جمله شما سران دولتهاى اسلامى که قدرت دفاع از ملت مظلوم ما را دارید مسئول هستید. » ( صحیفه امام، جلد 3، صفحه 479 )
امام خمینی در نخستین روزهای ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی نامه ای خطاب به قذافی نوشته و خواستار رفع نگرانی ها درباره ایشان شدند.امام این نامه را روز 26 مهرماه 1357 در نوفل لوشاتو مرقوم فرمودند:«پس از اهدای سلام و تحیت؛ قضیه جناب حجت الاسلام آقای صدر به شکل معمایی مرموز درآمده است . بستگان ایشان پس از بررسی میگویند در لیبی هستند. چون جناب ایشان مورد احترام و محبت روحانیون و دیگر جناح ها هستند و این امر موجب نگرانی آنهاست مقتضی است در آن اهتمام نمایید. و از دولت خودتان بخواهید ما را از سلامت ایشان و محل اقامتشان مطلع نموده نگرانی ها را رفع کنند. والسلام علیکم .»( صحیفه امام،جلد چهارم، صفحه 45)
رهبر انقلاب روز 16 آذر 1357 در مصاحبه با نشریه لبنانی "امل " ارگان جوانان حرکه المحرومین در پاسخ به سووالی درباره امام موسی صدر فرمودند:« در زمانی که نجف بودم ، تلگرافی به آقای یاسر عرفات و تلگراف دیگری به رئیس جبهه صمود در سوریه نمودم . و اینجا هم وقتی سفیر لیبی آمده بود راجع به ایشان صحبت کردم . امیدوارم هرچه زودتر ایشان به لبنان مراجعت نمایند و به مبارزاتشان علیه اسرائیل ادامه دهند. من از این قضیه متاثرم و دعا میکنم که ختم به خیر شود.»(صحیفه امام،جلد پنجم،صفحه 186)
ایشان 15 روز پس از پیروزی انقلاب در دیدار با عبدالسلام جلود معاون قذافی و سه عضو دیگر هیات نمایندگی لیبی در مدرسه علوی تهران در پاسخ به تقاضای هیات لیبیایی مبنی براجازه امام برای سفر سرهنگ قذافی به ایران برای عرض تبریک فرمودند:« من فعلا به قم میروم و این دیدار را به زمان دیگری موکول کنید.» و صراحتا خطاب به هیات لیبیایی گفتند:« ما نگران سرنوشت امام موسی صدر هستیم و میخواهیم به محض بازگشت به لیبی به سرهنگ قذافی بگویید هر چه زودتر در مورد سرنوشت امام موسی صدر رسیدگی کند.»(صحیفه امام،جلد شـشم، صفحه 257 )
اردیبهشت 1358 که بار دیگر جلود در راس هیاتی از لیبی راهی ایران میشود و به قم میرود،باز هم رهبر انقلاب از امام موسی صدر یاد میکنند:«چیزی که،قضیه ای که برای ما و علمای ایران و سایر اقشار به طور معما درآمده است این فاجعه آقای صدر است. من و علمای ایران برای این فاجعه بسیار متاثر هستیم ، واین برای ما یک معمایی است که این معما حل نمیشود الا به دست دولت لیبی . ما این معما را میخواهیم که برادر ما "معمر" و دولت حل کنند و ناراحتیهای ما را به اتمام برسانند. من کرارا به وسایطی این معنا را تذکر دادم لکن الان نیز اکیدا تذکر میدهم که این معنا در شعب ما و در بین علمای ما انعکاس سوئی دارد؛ و من میل ندارم که بین ملت ما و دولت شما یک سوء تفاهمیباشد. من از شما میخواهم که این معما را حل کنید و موجب راحتی ما را فراهم کنید.بگویید. مقصود من این نبود که به شما یا به دولت شما تهمت بزنم . مقصود من این بود که شما قدرت دارید که در این ممالکی که نزدیک شماست و ایشان رفته اند در آنجا - به قول شما- در آنجا فعالیت بکنید و این معما را برای ما حل کنید. ما هیچ گاه به برادران خودمان تهمت نمیزنیم و خلاف اسلام نمیکنیم لکن از شما میخواهیم حل این قضیه را، به [دلیل ] اینکه شما قدرت این را دارید که این مسئله را حل کنید و ازدولتهایی که ایشان رفته اند آنجا یک طور تحقیقاتی بکنید و ما مطلع بشویم.»( صحیفه امام،جلد هـفتم ، صفحه 119)
کمتر از دو هفته از آن دیدار،در 17 اردیبهشت 1358 امام سفیر سومالی را به حضور میپذیرند و این بار مساله امام موسی صدر را "معمای حل نشده" تعبیر میکنند:« و اما راجع به آقای صدر؛ما از آن وقت که نجف بودیم و این قضیه واقع شد تا وقتی که پاریس رفتیم و بعد هم به ایران آمدیم ، دنبال این قضیه بودیم.آقای صدر در ایران متولد شده است و ایرانی است ، با من سوابق زیاد دارد و بعد از اینکه ایرانی است ،رفته است به لبنان ؛ و ما علاقه داریم ، هم به اینکه ایرانی است و هم به اینکه در لبنان رئیس مجلس شیعی بوده است.علاقه داشتیم به اینکه این معما را حل بکنیم و مکررا با لیبی اتصال پیدا کردیم . بلکه آقای قطب زاده را یک دفعه فرستادیم به لیبی دنبال این مطلب. و بعد هم که اینجا آمدیم ، هم سفیر لیبی که آمد پیش من،راجع به این مسئله صحبت کردم و هم نخست وزیر که آمد حل این معما را از ایشان خواستم . و مع الاسف تاکنون برای ما این معما حل نشده است. امیدوارم که با کوشش دولت ایران و سایر اقشارعلاقه مند به اسلام ، این معما حل بشود.»(صحیفه امام، جلد هـفتم،صفحات 198و 199)
رهبر انقلاب در دومین سالگرد ربوده شدن امام موسی صدر در دیدار خانواده ایشان نسبت به بازگشت رهبر شیعیان لبنان ابراز امیدواری کردند.امام خمینی در این دیدار که روز ششم شهریور 1359 در جماران برگزار شد، فرمودند:« ما مطلعیم که اولیای اسلام ، که در راس آنها رسول خداست ، آنقدر زحمت کشیدند،آن چیزی که همه مطالب را آسان میکند این است که ما و ملت ما و آقای صدر- سلمه الله تعالی - به دنبال مکتب ، یک گرفتاری پیدا کردیم . وقتی که مسئله،مسئله وظیفه است، وظیفه ما این است که برای اسلام خدمت بکنیم و در این وظیفه،اگر هرمقداری که موفق به اجرای آن اموری که در نظر داریم بشویم ، این یک خیری است فوق اصل خیر و اگر موفق نشویم ، اصل خیرش که عبارت از این است که ما در راه خدمت به اسلام و مکتب هستیم ، آن جایی نمیرود. آقای صدر را، که من سالهای طولانی دیده ام ،بلکه باید بگویم من بزرگ کردم ایشان را، من فضایلشان را میدانم و خدمت هایی هم که بعد از آنکه به لبنان رفته اند کرده اند، آن را هم میدانم و آنچه که لبنان احتیاج به ایشان دارد، باز آن را هم میدانم . من امیدوارم که ان شاءالله ، ایشان برگردند به محل خودشان و مسلمین آنجا از ایشان استفاده کنند. همین حالا هم که ایشان میگویید، که شواهد داریم که در لیبی هستند، همین امر، در راه خدمت به مکتب و خدمت به اسلام است . این هم برای ایشان عبادت نوشته میشود. برای ماها هم این اموری که واقع میشود، باید سهل باشد، از باب اینکه در راه اسلام است.تمام مدت عمرش را پیغمبر در زحمت و تعب بوده است و بعد از او هم ائمه ما همین طوربوده اند که یک روز خوش - به اصطلاح مادیین- نداشتند، گرچه همه خوش بودند به یک راه - به اصطلاح عرفا و اسلام شناس ها - در هر صورت، این یک شیوه ای بوده است که از اول،اولیای اسلام داشتند و در راه هدف خودشان حبس رفته اند و کشته شده اند وزجر کشیده اند.آقای صدر حالا دو سال است که در حبس هستند، لکن جد ایشان هفت سال میگویند مسلم بوده ، احتمال چهارده سال هم هست.قضیه لبنان و ایران و اینها شما میدانید که اینها قضایای مختلفی نیستند. مسلمانها هرجا هستند، باید با هم باشند. آن چیزی که رنج است برای یک طایفه ای ، برای طایفه دیگرهم همان مسئله و رنج باشد، مسائلشان جدا نباید باشد. اینکه ما ایرانی هستیم و آنها لبنانی هستند یا جای دیگری هستند، در اسلام مطرح نیست . اسلام همه افرادی که ایمان به خدا آورده اند، همه آنها را برادر میداند... وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید، میبینید که سرتاسر تاریخ انبیا مجاهده و زحمت و تعب بوده است ، لکن آنها خوش بودند به اینکه در خدمت آن هدفی که دارند بودند و این، هم مایه افتخار شماست و [هم ] خانواده آقای صدر که یک فرد لایقی که خدمت میکرد، در راه خدمت گرفتاری ای پیدا کرده است . من امیدوارم که این گرفتاری امدش زود سر بیاید و من دعای به ایشان میکنم و خواهم کرد و امیدوارم که زودتر ان شاءالله ، ایشان خلاص بشوند و برگردند...اسلام در عین حالی که وطن را - آنجایی که زادگاه است - احترام میگذارد، لکن مقابل اسلام قرار نمیدهد. اساس، اسلام است . اینها دیگر بقیه اش فرعند. و اساس آنهایی که مکتبی هستند خدمت به اسلام است . این خدمت اگر در لبنان باشد خدمت است ، اگر در ایران باشد خدمت است . اگر در هر جا، اگر در حبس هم باشد خدمت است ، اگر بیرون هم باشد خدمت است . ایشان الان هم در خدمت است . برای اینکه وقتی در راه اسلام یک کسی این مصایب را دید - که نباید اسمش را مصایب گذاشت - وقتی در راه اسلام باشد، همه چیز آسان میشود؛ هین میشود... من از خدای تبارک و تعالی مسئلت میکنم که ما را و شما را دلخوش کند به اینکه ایشان برگردند پیش ما و به خدمت خودشان ادامه بدهند. ان شاءالله ، خداوند به همه عائله ایشان در این فراق صبر بدهد و چشم همه را به وجود ایشان ان شاءالله ، روشن کند تا ایشان برگردند و به خدمت به مکتب موفق بشوند و شیعه های لبنان هم از وجود ایشان استفاده بکنند، بلکه همه مسلمانها، ان شاءالله .امیدوارم که در همه ما این روحیه ها پیدا بشود؛ آن روحیه مکتبی، توجه به مکتب،نه توجه به امور دیگر.»(صحیفه امام،جلد سیزدهم،صفحات69-166)
نظر شما :