جرقه حمله به ایران در لبنان زده میشود
دیپلماسی ایرانی: جنگها در عراق و افغانستان، خشونت در پاکستان، ناآرامی در جنوب شرقی ترکیه و حتی افزایش تنش در شبه جزیره کره در دو هفته اخیر همه و همه از آنچه در لبنان اتفاق افتاد، تاثیر گرفت. پیش از این حوادث به نظر میرسید که تنش میان غرب و ایران اندک اندک در حال فروکش کردن است، اکنون اما با انچه که در لبنان رخ داد همگان به این باور رسیدند که تنش میان ایالات متحده – ایران هر روز گستردهتر از دیروز میشود.
ماجرا اما از زمانی آغاز شد که رسانههای خبری اعلام کردند دادگاه بینالمللی رسیدگی به پرونده ترور رفیق حریری انگشت اتهام خود را به سمت اعضای حزب الله نشانه رفته است. البته اگر خوب دقت کنیم میبینیم که ماجرا پیش از این هم آغاز شده بود. از همان روزهایی که حزب الله کمر همت به دستگیری جاسوسهای موساد بسته بود. حزب الله که مورد حمایت سوریه و لبنان است در پشت صحنه کمکهای اطلاعاتی خود به دولت لبنان را ادامه میدهد و دستگیری این جاسوسهای نفوذ کرده در سیستم مخابراتی لبنان هم در حقیقت هنر دست حزب الله بود.
از زمان ترور عماد مغنیه از رهبران ارشد حزب الله لبنان در فوریه 2009 تاکنون حزب الله بر فعالیتهای بینالمللی متمرکز شده است. جنگ میان لبنان و حزب الله در تابستان 2006 هم در حقیقت جرقهای بود برای این گروه مقاومت تا بداند که اسرائیل دست بردار بازی جاسوسی در خاک لبنان نیست.
دادگاه رسیدگی به عوامل ترور رفیق حریری با نشانه رفتن به سمت حزب الله لبنان در حقیقت دست سوریه را از این ماجرا پاک کرد. سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان اما در پاسخ به این ادعا در سخنرانی تند و تیز مدارکی را ارائه کرد دال بر دخالت اسرائیل و غرب در ترور رفیق حریری. البته هنوز مشخص نیست که مدارک و مستدلاتی که سید حسن نصرالله به دادگاه ارئه میدهد تا چه اندازه میتواند در متهم شناختن اسرائیل تاثیرگذار باشد. البته تبعات اثبات دخالت برخی اعضای حزب الله در این ترور نیز قابل پیش بینی نیست. اگر فاکتور سیاسی بودن این دادگاه و احکام آن را به حاشیه برانیم، متوجه میشویم که حزب الله در قلب این پرونده قرار گرفته است.
سفر مقامهای عالیرتبه عربستان سعودی و سوریه به لبنان چند روز پس از صدور حکم دادگاه حریری و متهم کردن حزب الله به بیروت تنها و تنها تلاشی بود در خنثی کردن حکم این دادگاه و آرام نگاه داشتن جو حاکم بر لبنان. محاصره غزه توسط اسرائیل، حماس را در تیررس نگاه داشته و البته حواس حزب الله لبنان را هم جمع کرده است. این مساله تمرکز بر اختلافهای بینالمللی بر سر لبنان را حاصل شده است. بسیاری ادعا میکنند که حماس و حزب الله به عنوان دو اهرم در اختیار ایران در حال تضعیف شدن هستند. درک این مساله با توجه به نیمه افراشته بودن پرچم حمله به ایران از سوی اسرائیل حائز اهمیت است. سوریه و ایران استخوانهایی هستند در گلوی اسرائیل. حتی در شرایطی که ایالات متحده هم جرقه حمله به ایران را بزند باز هم این اسرائیلیها هستند که از ادامه تنش با تهران و همراهی متحدان این کشور در مقابله با تلآویو متضرر میشوند.
ایران و انزوا؟
در حال حاضر تنها کشوری که رسما متحد استراتژیک ایران در منطقه محسوب میشود، سوریه است. دمشق از زمان حضور باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده بر مسند قدرت بارها مشوقهایی برای ترک دوستی با ایران دریافت کرده است. امریکاییها ادعا میکنند که دمشق میتواند با فراموش کردن ایران و اتحاد با این کشور بر سر مسائل مورد اختلاف با اسرائیل به نتیجه برسد. سفر اخیر ملک عبدالله به دمشق و همراهی او با بشار اسد تا بیروت پیامهای تلویحی بسیاری به دنبال داشت. اصلیترین پیام آن این بود که میانه روهای عرب اندک اندک در کنار هم قرار میگیرند تا ایران را تحت فشار بیشتری قرار دهند. همزمان مصر که به شکل سنتی نقش میانجی در مذاکرات خاورمیانه را بر عهده داشته، بر تلاش خود برای برگزاری مذاکرات مستقیم میان اسرائیل و فلسطین افزوده است.
این هم شکلی از اعمال فشار بر ایران است. شاید این تلاشها در نگاه اجمالی نخست چندان پدیدهای نو به حساب نیاید اما در حقیقت دست و پا زدنهای دیپلماتیک است برای کاهش فشار بر اسرائیل و جلوگیری از جنگی جدید در منطقه که بیشک جرقه آن را تل آویو خواهد زد. لبنان در قامت عروس خاورمیانه همچنان کشوری مهم و استراتژیک باقی خواهد ماند. حتی اگر نام این کشور از هر نبردی تازه در منطقه حذف هم شود باز قلب استراتژیک خاورمیانه باقی میماند. حزب الله لبنان این روزها تنها مبحث داغ نیست. اهل تسنن و شیعیان در این کشور سال هاست که با آرامش و بیاندک تنشی در کنار هم زندگی میکنند که البته این آرامش اخیرا تحت تاثیر حوادث ناخوشایند قرار گرفته است.
لبنان مولفهای را در خود جا داده است که دخالت غرب در امور داخلی این کشور را آسانتر میکنند: لبنانیهای مسیحی.
حضور جمعیت قابل توجه مسیحیان در لبنان این کشور را از دیگر کشورهای مسلمان نشین خاورمیانه که تبدیل به صحنه تنش میان اهل تسنن و شیعه شدهاند، متمایز میکند. از چند دهه پیش تا کنون لبنان تبدیل به صحنه کارزارهای منطقهای شده بود. غربیها میتوانستند با نیم نگاهی به حوادث داخلی لبنان، از آنچه در منطقه میگذرد آگاهی یابند. رهبران منطقهای هم از این کشور به عنوان محلی برای حل و فصل اختلافهای خود استفاده میکردند. تا حدی میتواند لبنان و ایران را دو بازوی یک قدرت دانست. میتوان ادعا کرد که هر حرکتی علیه ایران در لبنان متولد میشود و رشد میکند.
منبع: گلف نیوز
نظر شما :