ایران بازی چین و امریکا را به نظاره مینشیند
رابطه میان پکن – واشنگتن روزهای پرتنشی را تجربه میکند. از معاملههای ...
دیپلماسی ایرانی: رابطه میان پکن – واشنگتن روزهای پرتنشی را تجربه میکند. از معاملههای تجاری گرفته تا بحث نقض حقوق بشر در چین. از مناقشه بر سر دریای زرد تا ادعای مالکیت چینیها بر دریای جنوب. این روزها اما سوژه دیگری هم بر این پرونده افزوده شده است: پرونده هستهای ایران.
چین در شورای امنیت سازمان ملل به آواز آمریکاییها رقصید و رای مثبت خود به چهارمین قطعنامه علیه ایران را در صندوق انداخت. همین حرکت دیپلماتیک کافی بود تا آمریکاییها چین را در زمره دوستان قرار دهند و البته توقف از این کشور آسیایی هم سر به فلک بکشد. اکنون با تنگتر شدن حلقه تحریمها دورتادور ایران از سوی اتحادیه اروپا و ایالات متحده، آمریکاییها انتظار دارند که پکن با وجود ذات رقابتی که در رابطه با واشنگتن همواره داشته و دارد، دوشادوش کاخ سفید بایستد و تحریمهایی ورای تحریمهای مندرج در مفاد چهارمین قطعنامه را علیه تهران کلید بزند.
ایالات متحده تحریمها را از چند نقطه آغاز کرده است. بانکداری ایران در خارج از مرزهای این کشور، تجارت خارجی، انرژی و تحرکات ایران در حوزههای هوایی و دریایی همگی در زمره تحریمهای یکجانبه کنگره ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار گرفتهاند. واشنگتن برای همراه کردن قدرتهای شرقی با خود در این مسیر نمایندگانی را به آسیا، خاورمیانه و آمریکای جنوبی فرستاده است. نمایندگانی که با دستانی پر از وعده به این مناطق سفر میکنند و البته دست خالی بازمیگردند. ایالات متحده این روزها دست همراهی با تحریمها علیه ایران را به سوی دوست و دشمن خود دراز میکند.
البته همه چیز به خواهش و التماس دیپلماتیک محدود نمیشود. امریکاییها ابزار اعمال فشار را نیز تدارک دیدهاند. کمپانیهایی که از خطوط قرمز ایالات متحده عبور کنند باید جریمههای سنگین نقدی پرداخت کرده و البته از فعالیت در خاک ایالات متحده هم محروم شوند. در این میان تفاوتی میان شرکتهای دولتی و خصوصی هم وجود ندارد. جرایم شامل ممنوعیت معامله در خاک ایالات متحده، ممنوعیت دستیابی به منابع مالی در این کشور و از دست دادن فرصت حضور در قراردادهای امریکایی هم میشود.
ایران از ماه ژوئن تاکنون که ایالات متحده و غرب این کشور را به واسطه عدم متوقف کردن غنی سازی اورانیوم محکوم به تحمل تحریمها کردهاند، شدیدترین تحریمهای هدفمند را تحمل میکند. این در حالیست که ایرانیها تاکید دارند که غنی سازی اورانیوم تنها و تنها در مسیر تولید اورانیوم مورد نیاز برای مصارف پزشکی انجام میگیرد. ادعایی که غرب آن را قویا تکذیب میکند. آمریکاییها تاکید دارند که در شرایطی که ایران مجوز نظارت کامل و دقیق به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای ندهد، میتواند از اورانیوم غنی سازی شده برای تولید بمب و تجهیزات تسلیحات هستهای استفاده کند.
علاوه بر ایالات متحده و اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و ژاپن تحریمهای یکجانبه خود را علیه ایران اعمال کردهاند. همزمان دو عضو ثابت شورای امنیت که با آرای خود چهارمین قطعنامه علیه ایران را به تصویب رساندند، مخالفت خود را با تبعیت بینالمللی از تحریمهای یکجانبه دیگر کشورها نظیر آمریکا اعلام کردهاند. البته هند نیز در زمره کشورهای آسیایی است که به این تحریمها تن نداده است. کره جنوبی نیز تاکنون نسبت به همراهی با آمریکا در تحریمهای یکجانبه تمایلی نشان نداده است.
بر اساس تحریمهای یکجانبه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، هرگونه معامله تجاری با بانکهای ایرانی و بیمه کردن کشتیهای این کشور ممنوع اعلام شده است. هر گونه سرمایه گذاری در بخش انرژی و نفتی ایران هم ممنوع اعلام شده است. در این شرایط وخیم بینالمللی است که چین بر سر دو راهی خطرناکی قرار گرفته است. پکن باید میان ایران به عنوان اصلیترین منبع تامین کننده انرژی خود و اصرارهای جهانی برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران یکی را انتخاب کند. جهانیان بر مبنای ادعاهای خود از پکن میخواهند که مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای شود.
همزمان با کاهش حجم سرمایهگذاریهای خارجی در ایران، حضور چین در این کشور پررنگتر از پیش شده است. مشاور ارشد وزارت امور خارجه در امور تسلیحاتی و عدم تکثیر، در این خصوص میگوید: ما از چین میخواهیم که نقش پویایی در سیستم بینالمللی ایفا کند. این نقش هم الزاماتی دارد که یکی از آنها تبعیت از قطعنامههای شورای امنیت است. چین نباید از غیبت دیگر کشورها در ایران سو استفاده کند.
چین دومین کشور مصرف کننده نفت در جهان است. این کشور باید نیمی از نفت مورد نیاز خود را برای بقای سیستم حمل و نقل عمومی و شخصی در این کشور وارد کند. نفت لازمه پیشرفت اقتصادی و سیاسی در چین است. ایران چهارمین تولید کننده نفت و سومین تامین کننده نفت مورد نیاز چین است. چین از همان ابتدای بازی با ایران تاکید کرده بود که بخش انرژی و نفتی ایران نباید مشمول تحریمهای بینالمللی شود. در سال 2009 میلادی، چین بزرگترین شریک اقتصادی ایران نام گرفت. حجم معاملههای تجاری میان دو کشور از 21 میلیارد دلار هم فراتر رفت. این رقم دو برابر رقمی بود که دو کشور پنج سال پیش تجربه کرده بودند.
ایران برای آینده چین سرمایهای بیبدیل و بیجایگزین است. سومین دارنده منابع نفتی و دومین کشوری که بیشترین حجم گاز را به خود اختصاص داده است. البته ایران برای استخراج این منابع نفتی و گازی به سرمایهگذاری و تکنولوژی جدید نیازمند است. چین وعده 40 میلیارد دلاری به ایران برای سرمایهگذاری در بخش انرژی داده است. ایران همچنین به پالایشگاههایی برای پالایش نفت مورد نیاز خود احتیاج دارد.
بخش انرژی همان سرمایهای است که ایالات متحده و اتحادیه اروپا انگشت بر آن نهادهاند. بخش انرژی در حقیقت پاشنه آشیل اقتصاد ایران است. این همان بخشی است که میتواند بر تهران در حوزه اقتصادی و به تبع آن در عالم سیاست فشارهای مضاعفی وارد کند.
ایران پنجاه درصد از بودجه مورد نیاز خود را از بخش انرژی تامین میکند. فروش نفت ایران میتواند پنجاه درصد از بودجه مورد نیاز برای تامین صادرات ایران را متقبل شود. شرکتهای دولتی چینی با سرمایهگذاریهای چند میلیاد دلاری در بخش انرژی ایران تنها کمپانیهایی نیستند که میتوانند این کار را برای ایران انجام دهند و البته انجام هم میدهند. فدراسیون دفاع از دموکراسی در واشنگتن اخیرا لیستی از 18 موسسه و کمپانی خارجی که بعضا چینی و از دیگر کشورها هستند منتشر کرده است. این هجده کمپانیها به نقض مفاد تحریمهای بینالمللی علیه ایران متهم شدهاند. برخی از این کمپانیها از کشورهای متحد ایالات متحده در مواجهه با ایران هستند. کشورهایی مانند استرالیا، دانمارک، آلمان، ژاپن، هلند، ترکیه، کره جنوبی، مالزی، نروژ، روسیه، ونزوئلا؛ هند و سوئیس . در اوایل سال جاری میلادی بود که یک نهاد دولتی در ایالات متحده اقدام به انتشار لیست 41 کمپانی غیرامریکایی کرد که در بخشهای انرژی و نفت ایران سرمایهگذاری کردهاند. چهار کمپانی از مجموع این کمپانیها موافقت خود را با قطع همکاری با ایران پس از تصویب تحریمهای بینالمللی اعلام کردند.
ژاپن تایمز
چین در شورای امنیت سازمان ملل به آواز آمریکاییها رقصید و رای مثبت خود به چهارمین قطعنامه علیه ایران را در صندوق انداخت. همین حرکت دیپلماتیک کافی بود تا آمریکاییها چین را در زمره دوستان قرار دهند و البته توقف از این کشور آسیایی هم سر به فلک بکشد. اکنون با تنگتر شدن حلقه تحریمها دورتادور ایران از سوی اتحادیه اروپا و ایالات متحده، آمریکاییها انتظار دارند که پکن با وجود ذات رقابتی که در رابطه با واشنگتن همواره داشته و دارد، دوشادوش کاخ سفید بایستد و تحریمهایی ورای تحریمهای مندرج در مفاد چهارمین قطعنامه را علیه تهران کلید بزند.
ایالات متحده تحریمها را از چند نقطه آغاز کرده است. بانکداری ایران در خارج از مرزهای این کشور، تجارت خارجی، انرژی و تحرکات ایران در حوزههای هوایی و دریایی همگی در زمره تحریمهای یکجانبه کنگره ایالات متحده و اتحادیه اروپا قرار گرفتهاند. واشنگتن برای همراه کردن قدرتهای شرقی با خود در این مسیر نمایندگانی را به آسیا، خاورمیانه و آمریکای جنوبی فرستاده است. نمایندگانی که با دستانی پر از وعده به این مناطق سفر میکنند و البته دست خالی بازمیگردند. ایالات متحده این روزها دست همراهی با تحریمها علیه ایران را به سوی دوست و دشمن خود دراز میکند.
البته همه چیز به خواهش و التماس دیپلماتیک محدود نمیشود. امریکاییها ابزار اعمال فشار را نیز تدارک دیدهاند. کمپانیهایی که از خطوط قرمز ایالات متحده عبور کنند باید جریمههای سنگین نقدی پرداخت کرده و البته از فعالیت در خاک ایالات متحده هم محروم شوند. در این میان تفاوتی میان شرکتهای دولتی و خصوصی هم وجود ندارد. جرایم شامل ممنوعیت معامله در خاک ایالات متحده، ممنوعیت دستیابی به منابع مالی در این کشور و از دست دادن فرصت حضور در قراردادهای امریکایی هم میشود.
ایران از ماه ژوئن تاکنون که ایالات متحده و غرب این کشور را به واسطه عدم متوقف کردن غنی سازی اورانیوم محکوم به تحمل تحریمها کردهاند، شدیدترین تحریمهای هدفمند را تحمل میکند. این در حالیست که ایرانیها تاکید دارند که غنی سازی اورانیوم تنها و تنها در مسیر تولید اورانیوم مورد نیاز برای مصارف پزشکی انجام میگیرد. ادعایی که غرب آن را قویا تکذیب میکند. آمریکاییها تاکید دارند که در شرایطی که ایران مجوز نظارت کامل و دقیق به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای ندهد، میتواند از اورانیوم غنی سازی شده برای تولید بمب و تجهیزات تسلیحات هستهای استفاده کند.
علاوه بر ایالات متحده و اتحادیه اروپا، کانادا، استرالیا و ژاپن تحریمهای یکجانبه خود را علیه ایران اعمال کردهاند. همزمان دو عضو ثابت شورای امنیت که با آرای خود چهارمین قطعنامه علیه ایران را به تصویب رساندند، مخالفت خود را با تبعیت بینالمللی از تحریمهای یکجانبه دیگر کشورها نظیر آمریکا اعلام کردهاند. البته هند نیز در زمره کشورهای آسیایی است که به این تحریمها تن نداده است. کره جنوبی نیز تاکنون نسبت به همراهی با آمریکا در تحریمهای یکجانبه تمایلی نشان نداده است.
بر اساس تحریمهای یکجانبه ایالات متحده و اتحادیه اروپا، هرگونه معامله تجاری با بانکهای ایرانی و بیمه کردن کشتیهای این کشور ممنوع اعلام شده است. هر گونه سرمایه گذاری در بخش انرژی و نفتی ایران هم ممنوع اعلام شده است. در این شرایط وخیم بینالمللی است که چین بر سر دو راهی خطرناکی قرار گرفته است. پکن باید میان ایران به عنوان اصلیترین منبع تامین کننده انرژی خود و اصرارهای جهانی برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران یکی را انتخاب کند. جهانیان بر مبنای ادعاهای خود از پکن میخواهند که مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای شود.
همزمان با کاهش حجم سرمایهگذاریهای خارجی در ایران، حضور چین در این کشور پررنگتر از پیش شده است. مشاور ارشد وزارت امور خارجه در امور تسلیحاتی و عدم تکثیر، در این خصوص میگوید: ما از چین میخواهیم که نقش پویایی در سیستم بینالمللی ایفا کند. این نقش هم الزاماتی دارد که یکی از آنها تبعیت از قطعنامههای شورای امنیت است. چین نباید از غیبت دیگر کشورها در ایران سو استفاده کند.
چین دومین کشور مصرف کننده نفت در جهان است. این کشور باید نیمی از نفت مورد نیاز خود را برای بقای سیستم حمل و نقل عمومی و شخصی در این کشور وارد کند. نفت لازمه پیشرفت اقتصادی و سیاسی در چین است. ایران چهارمین تولید کننده نفت و سومین تامین کننده نفت مورد نیاز چین است. چین از همان ابتدای بازی با ایران تاکید کرده بود که بخش انرژی و نفتی ایران نباید مشمول تحریمهای بینالمللی شود. در سال 2009 میلادی، چین بزرگترین شریک اقتصادی ایران نام گرفت. حجم معاملههای تجاری میان دو کشور از 21 میلیارد دلار هم فراتر رفت. این رقم دو برابر رقمی بود که دو کشور پنج سال پیش تجربه کرده بودند.
ایران برای آینده چین سرمایهای بیبدیل و بیجایگزین است. سومین دارنده منابع نفتی و دومین کشوری که بیشترین حجم گاز را به خود اختصاص داده است. البته ایران برای استخراج این منابع نفتی و گازی به سرمایهگذاری و تکنولوژی جدید نیازمند است. چین وعده 40 میلیارد دلاری به ایران برای سرمایهگذاری در بخش انرژی داده است. ایران همچنین به پالایشگاههایی برای پالایش نفت مورد نیاز خود احتیاج دارد.
بخش انرژی همان سرمایهای است که ایالات متحده و اتحادیه اروپا انگشت بر آن نهادهاند. بخش انرژی در حقیقت پاشنه آشیل اقتصاد ایران است. این همان بخشی است که میتواند بر تهران در حوزه اقتصادی و به تبع آن در عالم سیاست فشارهای مضاعفی وارد کند.
ایران پنجاه درصد از بودجه مورد نیاز خود را از بخش انرژی تامین میکند. فروش نفت ایران میتواند پنجاه درصد از بودجه مورد نیاز برای تامین صادرات ایران را متقبل شود. شرکتهای دولتی چینی با سرمایهگذاریهای چند میلیاد دلاری در بخش انرژی ایران تنها کمپانیهایی نیستند که میتوانند این کار را برای ایران انجام دهند و البته انجام هم میدهند. فدراسیون دفاع از دموکراسی در واشنگتن اخیرا لیستی از 18 موسسه و کمپانی خارجی که بعضا چینی و از دیگر کشورها هستند منتشر کرده است. این هجده کمپانیها به نقض مفاد تحریمهای بینالمللی علیه ایران متهم شدهاند. برخی از این کمپانیها از کشورهای متحد ایالات متحده در مواجهه با ایران هستند. کشورهایی مانند استرالیا، دانمارک، آلمان، ژاپن، هلند، ترکیه، کره جنوبی، مالزی، نروژ، روسیه، ونزوئلا؛ هند و سوئیس . در اوایل سال جاری میلادی بود که یک نهاد دولتی در ایالات متحده اقدام به انتشار لیست 41 کمپانی غیرامریکایی کرد که در بخشهای انرژی و نفت ایران سرمایهگذاری کردهاند. چهار کمپانی از مجموع این کمپانیها موافقت خود را با قطع همکاری با ایران پس از تصویب تحریمهای بینالمللی اعلام کردند.
ژاپن تایمز
نظر شما :