تصميمگيرى در سياست خارجى
دیپلماسی ایرانی: کتاب "تصميمگيرى در سياست خارجى" که چند دهه پیش توسط ريچارد اسنايدر، اچ دابليو بِراک و بِرتون سَپين به نگارش درآمده است، يکى از آثار بنيادين در زمینه تحليل سياستخارجى (FPA) در رشته روابط بينالملل (IR) است. قسمت عمده این کتاب مربوط به دغدغههای اسنایدر است که ابتدا به صورت رسالهای کوچک در سال 1954 منتشر شد.
در سال 1962 به دنبال تحولات صورت گرفته در صحنه بینالمللی، اسنایدر با افزودن مطالب جدیدی به رساله پیشین، اثر خود را با عنوان «تصمیمگیری در سیاست خارجی» منتشر کرد. با توجه به تحولات بینالمللی بعد از دهه 1990 از جمله: حمله عراق به کویت، فروپاشی رژیم اتحاد جماهیر شوروی در روسیه، بحران بوسنی و نسل کشی در رواندا، کتاب با اضافه شدن دو گفتار جدید به آن در 190 صفحه در سال 2002 توسط انتشارات مک میلان منتشر و به بازار آمد.
کتاب توسط دکتر محمد جعفر جوادی ارجمند، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و آقای مجید فرهام، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد زنجان ترجمه و در تابستان 1389 به وسیله نشر میزان چاپ شده است. این اثر دارای یک پیش گفتار و سه گفتار است.
گفتار اول کتاب با عنوان «تصميمگيرى در سياست خارجى: معيارى براى نظريه روابط بينالملل در قرن21» توسط والرى هادسن چند موضوع مهم را مورد بحث قرار میدهد که عبارتند از: مشکل کارگزار- ساختار، توجه به تأثيرات فرهنگى در موضوعات بينالمللى، رابطه ميان مدلهاى انتخاب عقلانى و مدلهاى تصميمگيرى، مشکل پويايى و تغيير در نظريه روابط بينالملل، بازى «دو سطحى»؛ ايجاد ارتباط ميان عوامل داخلى و خارجى موثر بر کنش دولت – ملت، ضرورت تلفيق در فرآيند نظريهسازى و موضوعات گستردهتر روششناختى در ارتباط با انتخاب واحد تجزيه و تحليل، شيوههاى بهتر براى ارايه ی توضيح رضايتبخش و جمعآورى صحيح دادهها.
به نظر «هادسن» با گذشت بیش از چهل سال، نه تنها روابط بینالملل به پرسشهای اسنایدر وهمکارانش نزدیکتر شده است، بلکه شاهد پیشرفتهای روششناختی بسیاری نیز بوده است. لذا به این نکته اشاره میشود که سبک پژوهشی اسنایدر وهمکارانش سبکی میان رشتهای است. انسان تصمیمگیرنده در مرکز آن قرار دارد و مباحثى چون جمعآورى اطلاعات درباره افراد تصميمگيرنده، بافت سازمانىای که تصميمات در آن اتخاذ مىشوند، شبکه ارتباطاتى (ساختار، فرآيند و محتوا) مرتبط با تصميمات در حال بررسى، موقعيت فرهنگى و انگارههای دخیل در اتخاذ تصميم، توالى زمانى اتخاذ و تصحيح تصميمات بر اساس باز خورد دريافتى و همآميزى پويايى که ميان تمامى اين عوامل شکل مىگيرد را نيز در بر دارد.
«تصمیمگیری به منزله رویکردی به مطالعه سیاست بینالملل» عنوان گفتار دوم و قسمت اصلی کتاب است که توسط «ریچارد اسنایدر»، «اچ. دابلیو. براک» و «برتون سپین» تدوین شده است. به اعتقاد نویسندگان این گفتار، حوزه سیاست بینالملل را نباید ملغمهای از آرای گوناگون پنداشت بلکه در بردارنده موضوعات تجربیای است که به شکل معناداری به هم مرتبط بوده و برای هر یک میتوان مصادیق مشخص و قابل تحقیق یافت.
در گفتار سوم کتاب با عنوان «دانش تصمیمگیری: آیا ما از چگونگی تصمیمگیریهای خود آگاهیم؟» درک کالت و جیمز گلدگیر به این موضوع تاکید دارند که مطالعه فرآیند تصمیمگیری چیزی بیش از یک هوس گذراست. هرچند پژوهشهای مرتبط با فرآیند تصمیمگیری به دلیل نظریه پردازیهای ساختارگرایانه یا مدل سازیهای رسمی به حاشیه فعالیتهای دانشگاهی رانده شدهاند اما درک نتایج سیاست خارجی بدون انجام چنین پژوهشهایی ناممکن به نظر میرسد.
دو نویسنده با پیگیری مباحثی از قبیل: گزارههای قابل تعمیم در باره رفتار، و فرآیند سیاست خارجی؛ به پژوهشگرانی که علاقهمندند، سنت اسنایدر و همکارانش را تداوم بخشند توصیه میکنند محورهای ذیل را مورد توجه قرار دهند:
1) تأثیر متقابل شناخت و احساس
2) روابط شخصی و اعتماد
3) نقش سخنرانیها و سیاست ورزان در فرآیندهای سیاسی
4) درک فرصتها
5) نقش محدودیتهای زمانی در فرآیند تصمیمگیری.
به تعبیر هادسن، حوزه روابط بینالملل را باید وامدار رویکرد پژوهشی اسنایدر و همکارانش دانست. شاید انتشار مجدد رویکرد پژوهشی اسنایدر و همکارانش گامی در راه شناخت بهتر این نکته باشد که روابط بینالملل تا چه اندازه مدیون تلاشهایی است که پیشگامان آن در بیش از چهل سال قبل صورت دادند. خواندن دقیق؛ بازخوانی کتاب اسنایدر، سَپین و براک به ما نشان خواهد داد سالها قبل چه اطلاعات ارزشمندی در حوزه روابط بینالملل در اختیار ما بوده است.
ارزیابی مجدد این «راه ناپیموده» در سالهای پیش، مسیری را پیش روی ما خواهد گشود که با پیمودن آن میتوانیم به درک بهتری از وظایف نظریهپردازانه خطیری که امروزه در روابط بینالملل برعهده ماست دست یابیم.
نظر شما :