ایران با غرب بازی میکند یا غرب با ایران؟
دیپلماسی ایرانی: "نسخه بینالمللی برای اعمال فشار بر ایران در چند دهه اخیر به شدت تکراری و قابل پیش بینی شده است. غرب بازی را از اتحادیه اروپا شر وع میکند به ایالات متحده میرساند. این روند دیپلماتیک اما در بلند مدت به ناکجا آباد میرسد. چین و روسیه میان ایران و غرب هر بار یکی را انتخاب میکنند. هر دو کشور هم علاقه چندانی به موضع گیری سفت و سخت علیه ایران ندارند. هر دو هم تنها به تحریمها علیه ایران از کانال شورای امنیت قناعت میکنند. آژانس بینالمللی انرژی هستهای نیز به روند پرسش از آژانس بینالمللی انرژی هستهای ادامه میدهد. البته ایران همچنان از پاسخ دادن به این پرسشها به سبک و سیاق مورد نظر غرب طفره میرود.
" سایت امریکایی رایت ساید این جملات را برای آغاز گزارشی تازه از تحولات پرونده هستهای ایران انتخاب کرده است. در ادامه این گزارش آمده است: همزمان با این اعمال فشارها ایران هر روز بر حجم اورانیوم غنی سازی در اختیار خود نیز میافزاید. ایرانیها به خوبی با اهرم زمان بازی میکنند. زمان نیز بازی را به نفع آنها تغییر میدهد. در سطح بینالمللی چه دوستان و چه منتقدان دو تیره ایران ترجیح میدهند به هستهای شدن ایران چندان فکر نکنند و یا حداقل بد به دل خود راه ندهند و باور نکنند که ایران در حال دستیابی به تسلیحات هستهای است. ایرانیها اما آنچنان بازی میکنند که گویا تسلیحات هستهای در دورنمایی بسیار نزدیک قرار گرفته است. در چند هفته اخیر اما نشانههایی دال بر تغییرات جدی در این استراژی دیده شده است. غربیها اندک اندک نگاه واقع بینانهتری به برنامه هستهای ایران پیدا میکنند.
این سایت در ادامه در ادعاهایی بیپایه و اساس مینویسد: برنامه هستهای ایران به خودی خود گویای همه چیز است. ایران اورانیوم سه و نیم درصدی مورد نیاز برای تغییر و تبدیل به اورانیوم نود درصد جهت تولید بمب هستهای را در اختیار دارد. این میزان اورانیوم برای تولید حداقل دو بمب هستهای کافی است. ایران رسما اعلام کرده است که بیست کیلو اورانیوم بیست درصدی در اختیار دارد. این رقم شاید برای تولید بمب کافی نباشد اما به معنای دستیابی ایران به این توانایی است. همین پیشرفتهای ایران در حوزه غنی سازی اورانیوم بود که در نهایت بهانه کافی را در اختیار جامعه جهانی قرار داد. در بیست و هفتمین روز از ماه ژوئن بود که سازمان سیا اعلام کرد که تهران اورانیوم مورد نیاز برای تولید دو بمب را در اختیار دارد. البته در این گزارش تاکید شده بود که تهران برای تولید این تجهیزات حداقل به دو سال بازده زمانی نیاز دارد. در همان برهه زمانی بود که ویلیام برنز معاون وزیر امور خارجه در امور سیاسی در گزارشی به کمیته خارجی سنا تاکید کرد که سیاست امریکا در قبال ایران در حال پیشروی است: ما باید مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای شویم. باید با استراتژیهایی که ایران در عرصه منطقهای دنبال میکند و مولود بی ثباتی است برخورد کنیم. در نخستین روز از ماه جولای بود که باراک اوباما در سخنانی تند و تیز گفت: هیچ شکی وجود ندارد که ایالات متحده و جامعه جهانی در تصمیم خود برای ممانعت از برخورداری ایران از تسلیحات هستهای قاطع هستند.
دو روز بعد از این تاریخ دمیتری مدودف رئیس جمهوری روسیه نیز در اظهاراتی تند و تیز ادعا کرد که تهران در چند قدمی مسیر دستیابی به تسلیحات هستهای قرار گرفته است. این اظهارات در حالی از سوی مدودف انجام گرفت که تنها چند روز پیش از آن، روسیه ادعا کرده بود که امریکا دلیل محکمه پسندی برای ادعای خود در خصوص ایران در چنته ندارد.
در اینچنین شرایطی درخواستها برای حذف برنامه هستهای ایران با توسل به حمله نظامی نیز بسیار به گوش رسید. این در حالی بود که درست چند ماه پیش از این حوادث، رسانههای امریکایی و منابع نزدیک به اوباما تاکید داشتند که باید برنامه هستهای ایران را با مدار حل و فصل کرد و نه با گزینه نظامی. البته این روزها هم کم نیستند میانهروهایی که اسرائیل را مسبب تشویق واشنگتن به سمت و سوی جنگ میدانند. در نهایت این بیماری به عربها هم سرایت کرد و سفیر امارات متحده عربی در واشنگتن ادعا کرد که ایران دارای بمب هستهای خطرناک تر از حمله به تاسیاست هستهای ایران است. همزمان گزارشهایی نیز به گوش رسید مبنی بر اینکه در عربستان سعودی نیز ال سعود ترجیح میدهند چشمان خود را بر حرکت جنگندههای امریکایی در حریم هوایی خود ببندند.
عکسالعمل ایران به چهارمین قطعنامه نیز بسیار بیش از قطعنامههای پیشین بود. مذاکره کننده هستهای ایران به صراحت اعلام کرد که تحریمها روند برنامه هستهای ایران را شاید کند اما متوقف نمیکند. البته التهاب دولت ایران در قبال این تحریمها نشان میدهد که سایه تحریمها تا حدی ایرانیها را ترسانده است! حقیقت اما این است که ایرانیها تکنولوژی مورد نیاز برای پیشبرد برنامه هستهای خود را در اختیار دارند. به همین دلیل نمیتوانیم در خصوص کار آمدی تحریمها اظهار نظر کنیم.
پیش بینی میشود که ایرانیها طبق وعده داده شده ابتدای ماه سپتامبر بر سر میز مذاکراتی که نمایندگان پنج به اضافه یک هم حضور دارند، حاضر شوند. البته ایالات متحده تاکنون در خصوص این پیشنها ایرانیها اظهارنظری نکرده است و همین بی میلی میتواند به نوعی مذاکرات را به عقب براند. شاید در رسانههای غربی و امریکایی گزینه جنگ نیز در برخی بازدههای زمانی پر رنگ شود اما حقیقت این است که باراک چندان به این گزینه فکر نمیکند.
اما برنامه آتی برای پرونده هستهای ایران چیست؟ در شرایطی که تحریم تازهای از راه نرسد، تحریمهای موجود نیز آنچنان عرصه را بر ایرانیها سخت نکند، ایرانیها به روند غنی سازی خود ادامه میدهند اما در مسیر تولید تسلیحات قرار نمیگیرند. ایران همچنان با زمان بازی خواهد کرد چرا که در دل میداند که قرار نیست امریکا به تاسیسات این کشور حمله کند. اما اگر ایرانیها تحت شرایطی خاص کنترل رفتار خود را از دست دهند، گزینههای دیگری بر روی میز قرار میگیرد:
. ایران به صراحت عدم تبعیت از فشارهای بینالمللی را اعلام میکند؛
. ایران در مسیر تغییر موضع خود در معاهده منع تکثیر تسلیحات هستهای موسوم به ان پی تی قرار میگیرد؛
. ایران کاملا از معاهده ان پی تی خارج میشود؛
. ایران بازرسان آزانس را از هر گونه بازرسی منع میکند؛
در این میان احتمال تبعیت ایران از درخواست غرب برای توقف غنی سازی اورانیوم بسیار بعید به نظر میرسد. معلوم نیست که توسل ایران به کدام یک از این گزینهها میتواند امریکا را برای حمله نظامی تحریک کند. اما آنچه عیان است این است که این دور از بازی میان ایران و غرب به پایان خود نزدیک است.
نظر شما :