هند شريک تازه اعراب خاورميانه
به اعتقاد بسيارى ازکارشناسان با رشد اقتصادى سريعى که هند از آن برخوردار شده، اين کشوردر آيندهاى نزديک جزو ده کشور صنعتى بزرگ جهان خواهد بود. رشد اقتصادى بالاتر از 9 درصدى هند در سالهاى اخير از يک سو و جذب سرمايههاى کلان اقتصادى ازسوى ديگر سبب شده تا اين کشور به عنوان يکى از قدرتهاى آينده سياسى و اقتصادى جهان در کنار چين ديگر قدرت جديد اقتصادى مطرح شود.
در اين ميان خاورميانه که نبض اقتصادى جهان به واسطه ذخاير عظيم زيرزمينى و تحولات گسترده سياسى در آن مىتپد، ازجايگاه ويژهاى براى هند برخوردار است. از آنجايى که لزوم پيشرفت هر کشورى نياز مبرم به منابع سوختى است، از اين رو هند نيز حساب ويژهاى بر روى خاورميانه و کشورهاى نفتخيز آن باز کرده است.
از سوى ديگر حضور گسترده بازرگانان و تجار عرب در هند و بر عکس آن حضور فعال نيروى کار و اقتصاد هند در کشورهاى مختلف عرب خاورميانه سبب شده تا گرايش هند به کشورهاى عربى بيش از پيش افزايش يابد.
در اين ميان رقابت تنگاتنگى که هند با پاکستان و چين همسايه غربى و شمالى خود دارد، باعث شده تا اهميت حفظ جايگاه و تقويت موقعيت در کشورهاى خاورميانه لزوم بيشترى براى هند داشته باشد. از اين رو گسترش روابط در ميان کشورهاى عربى و نفوذ هر چه بيشتر در آنها از اولويتهاى سياست خارجه هند محسوب مىشود.
زنجيره اقتصاد از هند تا خاورميانه
بنا به گزارش وزير روابط خارجى هند که در ابتداى سال جارى ميلادى و در جريان نشست اتحاديه عرب در رياض پايتخت عربستان سعودى به اطلاع"ملک عبدالله"پادشاه عربستان رسانده است، ميزان جذب سرمايهگذارى درهند ازابتداى سال 2007، 31 درصد توليد ناخالص ملى اين کشوررا شامل شده است.
بنا به اين گزارش درحدود 12 درصد از اين سرمايهگذارى از سوى کشورهاى عربى به ويژه کشورهاى عربستان سعودى، کويت، امارات متحده عربى، ليبى، قطر، عمان و بحرين صورت گرفته است. علاوه بر آن در حدود پنج ميليون هندى اکنون درکشورهاى عرب زندگى مىکنند که از اين رقم تنها نزديک به 5/3 ميليون نفر درکشورهاى حاشيه خليج فارس به سر مىبرند.
اين عوامل و ارقام به خوبى نشان مىدهد که ميزان روابط هند با کشورهاى عربى تا چه اندازه عميق و تا چه ميزان براى هر دو طرف پراهميت است. در همين راستا دولت هند چشماندازى براى سرمايهگذارى 320 ميليارد دلارى در کشورهاى عربى پيشبينى کرده که بنا به گزارش وزارت امور خارجه هند پيشرفت براى رسيدن به اين هدف در کشورهاى مراکش و سودان بسيار خوب و ممتاز بوده است.
ميزان فعاليتهاى اقتصادى هند با کشورهاى حاشيه خليج فارس نيز روز به روز در حال افزايش است و با وجود رقيبان چينى آنها در اين منطقه حضور آنها بسيار پررنگ و قدرتمند است. بنا به گزارش وزارت اقتصاد امارات متحده عربى ميزان تبادلات تجارى اين کشور با هند بيش از 10 ميليارد دلار در سال است. اين رقم بنا به گزارش وزارت اقتصاد و دارايى عربستان سعودى به 5/11 ميليارد دلار در سال رسيده است.
به نظر مىرسد که ميزان سرمايهگذارى هند در کشورهاى مراکش و سودان نيز به طور چشمگيرى افزايش يافته است. تا پيش از اين هندىها تلاش داشتند، ميزان سرمايهگذارى خود را در کشورهاى عربستان سعودى، امارات متحده عربى، قطر و بحرين که از زمينههاى لازم براى جذب سرمايهگذارى خارجى نيز برخوردارند، افزايش دهند. اما به نظر مىرسد اين هدف مدتى است که فراتر از کشورهاى عرب حاشيه خليج فارس رفته است. به گونهاى که اکنون ميزان رشد سرمايهگذارى هند در کشورهاى سودان و مراکش از ديگر کشورهاى عربى بالاتر است.
تا کنون کشورهند رقم دقيقى از ميزان سرمايهگذارى خود در اين کشورها اعلام نکرده اما منابع غير رسمى اعلام کردهاند که ميزان سرمايهگذارى هند در سودان با رشدى بىسابقه به بيش از7 ميليارد دلار رسيده است. اين رقم براى مراکش درحدود 5/6 ميليارد دلار است که نسبت به سال 2006 درحدود 90 درصد رشد و نسبت به سال 2005 نيز در حدود 165 درصد رشد نشان مىدهد.
کارشناسان دلايل تمايل هندىهاى براى سرمايهگذارى کلان در سودان را در سه عامل خلاصه مىکنند. نخست به وجود منابع غنى نفت درسودان که اتفاقا ارزان هم است، باز مىگردد.
بنا به گزارشها با وجود اين که مناطق جنوبى سودان درگير جنگ داخلى است اما سرمايهگذاران نفتى هند وارد اين مناطق شده و فعاليتهاى گسترده خود را در اين کشور در کنار فعالان چينى آغاز کردهاند. هندىها حتى با مذاکرات گسترده خود و دادن وعده و وعيدهايى به طرفهاى غربى به ويژه آمريکايىها توانستهاند تا حدودى رضايت آنها را براى انجام فعاليتهاى اقتصادى در اين کشور به دست آورند.
عامل دوم به نفوذ چين به بازار سودان باز مىگردد. هنگامى که در سال 2006 مقامهاى چينى سفرهاى گسترده اى را به سودان انجام داده و اعلام کردند، قصد دارند که سرمايهگذارىهاى کلانى در اين کشور بکر و البته غنى ازمنابع زيرزمينى انجام دهند، اعتراضهاى گستردهاى در کشورهاى غربى به وجود آمد.
همزمان با بحبوحه بحران دارفور که تهديدهاى آمريکا براى تحريم کامل دولت سودان و حتى ورود نيروهاى نظامى به آن کشور وارد مراحل جدى اى شده بود، دولت چين اعلام کرد، قصد دارد طى يک برنامه مدون 20 ميليارد دلار درسودان سرمايهگذارى کند.
تصميم دولت چين که دقيقا مغاير با تصميم ديگر کشورهاى عضو شوراى امنيت بود، اعتراضهاى گستردهاى را از سوى آن کشورها به وجود آورد.
جورج بوش رئيسجمهورى آمريکا در اعتراض به اين تصميم چين، اقدام آن کشور را گرفتن ماهى از آب گلآلود آن هم در کشمکش بحران دارفور توصيف کرد و گفت:"چينىها با اين کار تلاش دارند، بحران موجود بر سر دارفور را به منافع اقتصادى خود پيوند زده و پرونده حقوق بشر اين کشور را از روند اصلى خود منحرف کنند."
اين موضوع زمانى به چالش جدى برخورد که دولت روسيه به طور غير مستقيم به حمايت از چين در سودان پرداخت. روسها با استفاده از دريچه نفوذ چين اقدام به فروش تسليحات به دولت سودان کردند که نگرانىهاى بسيارى را براى کشورهاى غربى به وجود آورد. موضوعى که سبب شد دولت سودان بر سر حضور نيروهاى چند مليتى و نيروهاى سازمان ملل در کشورش نقشههاى تازهاى در سر بپروراند.
اين موضوع سبب شد تا هند با حمايت آمريکا و غرب سرمايهگذارىهاى خود در سودان را با هدف جلوگيرى از تکروى چين آغاز کند. يعنى دقيقا همان عامل سوم که باعث شد انگيزه براى حضور هند در سودان بسيار تقويت شود.
مىتوان درحقيقت رقابت چين و هند در سودان را به رقابت شديد چين و روسيه با آمريکا و اروپا نيز تعبير کرد.
به همين دليل با وجود بحرانهاى موجود در سودان، خارطوم پايتخت آن کشور و مرکز اقتصادى سودان رشد اقتصادى خوبى را آغاز کرده است.
عمده سرمايهگذارى هندىها و چينىها در سودان در ساختمانسازى، صنعت نفت و گاز، کشاورزى و راهسازى متمرکز شده است.
از طرفى دولت سودان نيز که روز به روز شاهد افزايش تهديدهاى غرب عليه خود است، تلاش مىکند تا با بها دادن به کشورهايى نظير هند و چين خود را از انزوا خارج کرده و در مقابل تهديدهاى غرب را تا اندازهاى خنثى کند.
سودان از دير باز براى اعراب اهميت ويژهاى داشته است. اعراب از سالها پيش سرمايهگذارىهاى کلانى را در سودان انجام داده بودند که هنوز نيز ادامه دارد. سودان يکى از کشورهاى مهم اتحاديه عرب محسوب مىشود که تاثير به سزايى در فعاليتهاى اين اتحاديه دارد. اين موضوع سبب شده تا هندىها حفظ رابطه حسنه با اتحاديه عرب را سرلوحه فعاليتهاى سياست خارجى خود قرار دهند.
اما هندىها نگاه ويژهاى به کشورهاى جنوبى حاشيه درياى مديتر انه نيز دارند. در اين ميان جايگاه مراکش اهميت بيشترى نسبت به ديگر کشورهاى اين منطقه براى هندىها دارد. مراکش به دليل وجود منابع دست نخورده و وجود زمينههاى بسيار خوب سرمايهگذارى و از سوى ديگر برخوردارى از تنگه جبل الطارق که امکان دسترسى همزمان به بازارهاى اروپا و آفريقا را فراهم کرده، اهميت ويژهاى براى هندىها دارد.
برخوردارى ازمنابع انسانى و نيروى کار ارزان نسبت به اروپا نيز مزيد برعلت شده است. اين عوامل همچنين سبب شده چينىها نيزهمزمان با هندىها به فکر نفوذ و فتح دروازههاى اين کشور حاشيهاى قاره آفريقا باشند.
اکنون ميزان سرمايهگذارى چين و هند در مراکش همرديف کشورهاى فرانسه و ايتاليا است.
روابط سياسى هند با اعراب
پس از سقوط رژيم بعث در عراق و افزايش تهديدهاى آمريکا عليه کشورهاى توتاليتر عربى، کشور هند که هم از لحاظ سياسى و هم از لحاظ اقتصادى ازجايگاه ويژهاى در آسيا برخوردار است، اهميت ويژهاى براى اعراب پيدا کرد.
اين اهميت براى دو کشور مصر و عربستان دو رقيب ديرينه در منطقه بيش از ديگر کشورها بود.
مصر که به واسطه وجود تنشهاى سياسى داخلى و دلخورى آمريکايىها از وضعيت حقوق بشر و آزادى بيان در آن کشور احساس خطر مىکند، تلاش دارد، رابطه خود را با هند به عنوان يک کشور دوست و متحد آمريکا بيش از پيش افزايش دهد.
روابط هند و مصر به سالها پيش باز مىگردد. درزمانى که"جواهر لعل نهرو"رئيسجمهورى فقيد هند بر مسند قدرت بود، مصرىها براى گسترش رابطه خود با هند بلندپروازىهاى بسيارى مىکردند.
مصرىها و به دنبال آنها تمام کشورهاى عربى تصور مىکردند، با ايجاد يک رابطه مستحکم با هند مىتوانند ازحمايتهاى بينالمللى بيشترى برخوردار شده و بدين ترتيب دربرابر تهديدهاى اسرائيل، دشمن ديرينه خود ايستادگى کنند.
اعراب چون گمان مى کردند، رابطه هند با اتحاد جماهير شوروى يک رابطه حسنه است، از اين رو قصد داشتند با ايجاد پيوند مستحکم با هند، حمايت شوروى از خود را به حد اعلا برسانند. گرچه اين تصور در زمان"انور سادات"رئيسجمهورى سابق مصر دچار تحول بسيار شد.
پس از سقوط اتحاد جماهير شوروى و نزديک شدن بيش ازپيش روابط هند و آمريکا به يکديگر ايالات متحده جاى خود را به شوروى داد. بدين معنا که به واسطه حلقه دوستى هند با آمريکا، اعراب تلاش کردند، خود را به هندىها پيوند دهند تا بتوانند براى مدت طولانى خود را از تهديدهاى غرب بر سر مسائل حقوق بشر و نبود دموکراسى در کشورشان بيمه کنند.
اين رابطه پس از سال 2003 جهش ناگهانى يافت. در اين زمان آمريکايىها فشارهاى تازهاى را به اعراب به ويژه عربستان سعودى و مصر، دو کشور کليدى و تاثيرگذار اتحاديه عرب وارد آوردند تا اصلاحات تازهاى را در کشورشان آغاز کنند.
از آنجايى که اعراب انجام اصلاحات و بها دادن به دموکراسى را به معناى واگذارى قدرت به افراد تازه قلمداد مى کردند از اين رو به دنبال راه چاره اى براى خروج از اين تنگنا افتادند. در اين زمان بود که روابط اعراب با هند بيش از پيش گسترش يافت. به گونهاى که اکنون دفتر اتحاديه عرب درهند فعالترين دفتر اين اتحاديه درآسيا محسوب مىشود.
مقامهاى عالىرتبه عربستانى با سفر به هند و عقد قراردادهاى کلان اقتصادى به ويژه نفتى تلاش کردند، ضمن مهار سياستهاى سيتزه جويانه ايالات متحده به آنها بفهمانند که در صورت قطع همکارىهاى آمريکا با آنها، کشورهايى هستند که بتوانند به سرعت جانشين آنها شوند. با سفر ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودى به هند که پس از سفر پربارش به چين در سال 2005 انجام شد و استقبال بسيار گرم مقامهاى هندى از وى، ارتقاى روابط هند و عربستان به بالاترين حد خود رسيد.
مشابه چنين بينشى را مصرىها نيز دنبال مىکردند. اما از آنجا که مصرىها از قدرت اقتصادى چندانى همچون اقتصاد نفتى برخوردار نيستند، از اين رو تلاش کردند با نزديکى روابط سياسى و دادن امتيازهاى بيشتر به هندىها براى سرمايهگذارى در مصر، افکار عمومى جهانى را مجاب کنند که از جايگاه سياسى و نفوذ درخور توجهى در دنياى عرب برخوردارند.
دقيقا وجود چنين اهميتى باعث شد، وزير روابط خارجى هند به همراه يک هيات بلندپايه براى حضور پررنگ در نشست اتحاديه عرب در رياض که در ماه مارس 2007 برگزار شد به عربستان بيايد و گزارش مفصلى از روابط هند با کشورهاى عربى، ميزان پيشرفت آن و چشمانداز و اهداف پيش رو در اين روابط را به همراه يک نامه بسيار مودبانه به اطلاع پادشاه عربستان برساند.
از اين رو روابط هند با کشورهاى عربى امروزه به يک رابطه حياتى تبديل شده است. رابطهاى که مىتواند تاثير به سزايى در معادلات پيش روى خاورميانه بگذارد.
نظر شما :