نقش ایران در ائتلاف احتمالی مالکی - علاوی چیست؟
نویسنده خبر:
على موسوى خلخالى
امریکاییها پیشنهاد داده بودند که ریاست جمهوری و نخستوزیری بین مالکی و علاوی تقسیم شود و اختیارات ریاست جمهوری نیز با توجه به ظرفیتهای قانون اساسی افزایش یابد. پرسشی که در این میان ذهن بسیاری از کارشناسان به خصوص ناظران عراقی را به خود مشغول کرده این است که نقش ایران در این میان چیست؟
بحث مذاکرات جریان های سیاسی عراق، به یکی از داغترین مباحث روز تبدیل شده است. آخرین اخبار حاکی از آن است که نوری مالکی رئیس فهرست دولت قانون از چانه زنی بر سر ماندن بر سر قدرت با متحد شیعی خود یعنی ائتلاف ملی ناامید شده و به فکر جایگزینی راه حلهای دیگر افتاده است. آخرین اخبار حاکی از آن است که مالکی به دنبال ائتلاف با ایاد علاوی است و از ایالات متحده خواسته است که علاوی را راضی کنند تا پست ریاست جمهوری را بپذیرد و در مقابل او نیز عهدهدار پست نخستوزیری شود. کردها نیز به پست ریاست مجلس راضی شوند. حتی گفته میشود به زودی جو بایدن، معاون رئیس جمهوری امریکا به زودی به عراق خواهد آمد تا میزان موفقیت این طرح را بررسی کند.
پیش از این امریکاییها از این طرح حمایت میکردند. آنها پیشنهاد داده بودند که ریاست جمهوری و نخستوزیری بین مالکی و علاوی تقسیم شود و اختیارات ریاست جمهوری نیز با توجه به ظرفیتهای قانون اساسی افزایش یابد.
این طرح نگرانی ائتلاف ملی را برانگیخته و احتمال این که در صورت ائتلاف مالکی با علاوی پیمان ملی شکست بخورد، وجود دارد.
در این میان پرسشی ذهن بسیاری از کارشناسان به خصوص ناظران عراقی را به خود مشغول کرده است. نقش ایران در این میان چیست؟
برخی از اعضای ائتلاف ملی از این که ایران با سکوت خود از مالکی حمایت میکند یا به گونهای رفتار میکند که این گونه تعبیر میشود که ایران حامی مالکی است، دلخورند. ظاهرا دقیقا نمیدانند موضع ایران در برابر عراق چیست.
نخست این که نباید فراموش کرد، ایران به دنبال وحدت شیعیان است. یعنی این که این گونه میپسندد که ائتلاف شیعیان یکپارچه باشد. این یکپارچگی میتواند با حضور مالکی، حکیم، علاوی یا هر کس دیگری باشد. مهم این است که این دایره گستردهتر شود و ریزش نداشته باشد.
دوم این که ایران زمانی مالکی را گزینه سوخته تلقی میکند که مالکی حرکتی خلاف اهداف شیعیان از خود نشان دهد. حرکتی که رسما منافع ایران را زیر سئوال ببرد و رسما جهتی مغایر به قدرت گرفتن شیعیان باشد. تا زمانی که مالکی دست به چنین کاری نزده، ایران مالکی را به چشم یک مهره "لازم به حذف" نمیبیند. به خصوص این که در حال حاضر مالکی در عراق صاحب قدرت است و توانسته پس از علاوی اکثریت کرسیهای پارلمان عراق را به دست آورد. شاید گفته شود، مالکی معاهده الجزایر را زیر سئوال برده، با ایران حرف از جنگ زده، با زائران ایرانی بدرفتاری میشود و اعتنایی نمیکند، حاضر به لغو روادید به ایرانیها نشده و دهها باید دیگر وجود داشته باشد اما حقیقت این است که ایران از وجود مالکی هنوز احساس خطر نکرده است. بلکه او را چهرهای میبیند که باید کنترلش کرد.
سوم، جایگاه مردمی مالکی در عراق است. اگر از تظاهرات اخیر مردم عراق که علیه قطعی برق برپا شد، صرف نظر کنیم، مالکی جایگاه مردمی خوبی در عراق دارد. این جایگاه را در آرای مردم عراق در انتخابات اخیر دیدیم. این روزها واژه "ابو اسرا بطل" یا "ابو اسرا قهرمان است" (ابو اسرا کنیه مالکی است) را کم نمیشنویم.
چهارم که موضوعی بسیار مهم است به میزان حمایت امریکا از مالکی باز میگردد. رابطه مالکی با ایالات متحده بسیار حسنه است. ایالات متحده رسما اعلام کرده است که از مالکی حمایت میکند و او را گزینه مناسبی برای عراق میداند. به خصوص این که امریکا به فکر خروج از عراق تا سال 2011 است و گمان میکند، مالکی میتواند مناسبترین فرد برای ثبات عراق در زمان خروج نیروهای امریکایی از این کشور باشد. ایران به این موضوع اهمیت ویژهای میدهد و معتقد است که باید از مهرهای حمایت کرد که اولا شیعی باشد و ثانیا رضایت امریکا را هم داشته باشد. مالکی هر دوی این مزایا را دارد. از این رو میتواند نقش کاتالیزور برای ایران و امریکا که از عراق سهم خود را میخواهند و خواستار تقویت جایگاهشان از یک سو و ادامه امتیازگیری ایران از امریکا در عراق باشد را ایفا کند.
بدین ترتیب آقایان نباید از حمایت ایران از مالکی تعجب کنند. در غیاب مرحوم سید عبدالعزیز حکیم، نوری مالکی میتواند بخشی از خواستههای قائم به چهره کاریزما در عراق را برای ایران برآورده کند.
نظر شما :