ایران شطرنج بازی میکند، غرب کشتی میگیرد
در شطرنج هر بازیکن میتواند تنها یک حرکت داشته باشد. پس از هربار حرکت باید منتظر بنشیند و عکسالعمل رقیب را پیشبینی کند. در پرونده هستهای ایران نیز، نوبت به بازی تهران رسیده است.
ديپلماسى ايرانى: در شطرنج هر بازیکن میتواند تنها یک حرکت داشته باشد. پس از هربار حرکت باید منتظر بنشیند و عکسالعمل رقیب را پیشبینی کند. در پرونده هستهای ایران نیز، نوبت به بازی تهران رسیده است.
دولتهای غربی شاید به دنبال تحت فشار قرار دادن ایران با ابزار تحریم و سپس سر میز مذاکره کشاندن این کشور بودند. اکنون پاسخ ایرانیها یک چیز است: مذاکره شاید اما نه به این سرعت. رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا کاترین آشتون در چند هفته آتی با سعید جلیلی مذاکره کننده هستهای ایران دیدار میکند.
هفته گذشته بود که نیکولا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه اعلام کرد که پاریس تا صبح تصویب تحریمها در شورای امنیت امیدوار بود که ایران با تکمیل توافقنامه هستهای با ترکیه و تطبیق آن با درخواستهای بینالمللی موافقت کند. غربیها توافقنامه تهران را نادیده گرفتند تا تحریمهای جدید از راه برسد. سارکوزی اما پس از اصرار برای تصویب این تحریمها در جاده مصالحه با ایران قرار گرفته و ادعا میکند که تحریمها نه برای تنبیه ایران که در راستای تشویق این کشور برای بازگشت به پای میز مذاکره بود. آنچه از یک سال پیش در پرونده هستهای ایران جاری است، توسل به راهکار حرکت در دو مسیر است.
تحریم و تشویق یا همان تعامل و تقابل. همین استراتژی بود که در نهایت روسها و چینیها را با پرونده هستهای ایران همراه کرد. هر دو کشور چندان از اصرار کنگره ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای تصویب بسته تحریمی جدید استقبال نمیکنند. بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که باراک اوباما با زیرکی در کنگره و سنا به دنیال تصویب تحریمهای جدید است تا بتواند در داخل جو را ارام کرده و همزمان به استراتژی تعامل خود بپردازد. با این همه تهران به دنبال بازگشت به پای میز مذاکره بدون پیششرط نیست. ایرانیها باید غرب را بخصوص به واسطه چهارمین دور از تحریمها به شدت تنبیه کنند.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران در تازهترین اظهار نظر خود تاکید کرد که ایران برای بازگشت به میز مذاکره پیششرطهایی میگذارد. شاید به باور بسیاری از کارشناسان غربی این سخنان تنها ژستهایی دیپلماتیک باشد اما ایران تاکنون نیز با همین ترفند بازی هستهای خود را پیش برده است. تحریمها نیز در نگاهی کلیتر تنها اشتباهی استراتژیک بودند چرا که در نهایت اروپا باید برای لغو آنها هزینه نیز پرداخت کند.
اگر تاریخ چند سال اخیر مبنای قضاوت ما قرار گیرد به این نتیجه میرسیم که تهران یا برای ادامه مذاکرات و یا برای لغو تحریمها، غرب را تحت فشار قرار خواهد داد. یک نمونه بارز برای این مساله بحث غنی سازی بیست درصدی اورانیوم توسط ایرانیها بود. اوایل سال جاری بود که ایران اعلام کرد برای مصرف راکتورهای پزشکی خود به غنی سازی اورانیوم با درصد بالا نیاز دارد و این پروسه را آغاز هم کرد. حتی زمانی که توافقنامه تهران با ترکها نیز به امضا رسید ایران پیشنهاد کرد که میتواند به غنی سازی خود ادامه دهد.
زمانی که تحریمها در شورای امنیت به نتیجه رسید، علی لاریجانی که مذاکره کننده هستهای ایران است دستور غنی سازی بیست درصدی اورانیوم را صادر کرد . تاریخ در پرونده هستهای ایران به کرات تکرار میشود. در زمان ریاست جمهوری جورج بوش، وی وادار شد برای گفتگو با ایران شرط توقف غنی سازی را باطل کند. در آن زمان ایرانیها به واقع به دانش غنی سازی اورانیوم دست یافته بودند. امروز اما در غرب همگان به این باور رسیدهاند که نمیتوانند از تهران بخواهند از غنی سازی اورانیوم دست بردارد. ایرانیها باید در پرونده هستهای رویه آریل شارون نخست وزیری سابق رژیم اسرائیل در شهرکسازیها را دنبال کنند. در دهه هفتاد بود که اسرائیل با وجود انتقادهای بینالمللی شهرکسازیها را آغاز کرد.
سه دهه بعد در اینچنین روزهایی نه تنها کسی به ماهیت شهرکهای ساخته شده در آن تاریخ اعتراض نمیکند بلکه امریکا حفظ این شهرکها را حق اسرائیل میداند. ایرانیها اکنون میتوانند غرب را وادار به استقبال از غنی سازی اورانیوم در این کشور کنند. ایران به خوبی میداند که غرب برای برون رفت از این بحران به راهکاری دیپلماتیک نیاز دارد.
جنگی دیگر در منطقه برای غربیها غیرقابل پذیرش است. ایران بر این حقیقت واقف است که با وجود رای مثبت روسیه و چین در شورای امنیت، هنوز هم میان غرب و این دو کشور اختلافهایی وجود دارد. همزمان که غرب به دنبال تشدید تحریمها است ایران نیز قیمت مذاکره را بالا میبرد. موفقیت ایران در شطرنج هستهای که به راه انداخته است میتواند اندک اندک بر حجم مطالبههای این کشور بیفزاید.
ایرانیها میخواهند به نام کشور هستهای و اعتبار آن دست یابند حتی اگر به واقع این تسلیحات را نسازند. تسلیحات هستهای به خودی خود سرمایهای دیپلماتیک محسوب میشود.
همانگونه که برای هند، پاکستان و کره شمالی بود. زمانی که ایران موفقیت خود را در این حوزه اعلام کند همه از دوست تا دشمن چارهای ندارند جز دست درازی و طلب آشتی. پرونده هستهای ایران در بازده زمانی کوتاه مدت قابل حل شدن نیست. آغاز بازی شطرنج در بسیاری از موارد به دلیل قدر بودن رقیب به کشتی فرنگی میماند.
دولتهای غربی شاید به دنبال تحت فشار قرار دادن ایران با ابزار تحریم و سپس سر میز مذاکره کشاندن این کشور بودند. اکنون پاسخ ایرانیها یک چیز است: مذاکره شاید اما نه به این سرعت. رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا کاترین آشتون در چند هفته آتی با سعید جلیلی مذاکره کننده هستهای ایران دیدار میکند.
هفته گذشته بود که نیکولا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه اعلام کرد که پاریس تا صبح تصویب تحریمها در شورای امنیت امیدوار بود که ایران با تکمیل توافقنامه هستهای با ترکیه و تطبیق آن با درخواستهای بینالمللی موافقت کند. غربیها توافقنامه تهران را نادیده گرفتند تا تحریمهای جدید از راه برسد. سارکوزی اما پس از اصرار برای تصویب این تحریمها در جاده مصالحه با ایران قرار گرفته و ادعا میکند که تحریمها نه برای تنبیه ایران که در راستای تشویق این کشور برای بازگشت به پای میز مذاکره بود. آنچه از یک سال پیش در پرونده هستهای ایران جاری است، توسل به راهکار حرکت در دو مسیر است.
تحریم و تشویق یا همان تعامل و تقابل. همین استراتژی بود که در نهایت روسها و چینیها را با پرونده هستهای ایران همراه کرد. هر دو کشور چندان از اصرار کنگره ایالات متحده و اتحادیه اروپا برای تصویب بسته تحریمی جدید استقبال نمیکنند. بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند که باراک اوباما با زیرکی در کنگره و سنا به دنیال تصویب تحریمهای جدید است تا بتواند در داخل جو را ارام کرده و همزمان به استراتژی تعامل خود بپردازد. با این همه تهران به دنبال بازگشت به پای میز مذاکره بدون پیششرط نیست. ایرانیها باید غرب را بخصوص به واسطه چهارمین دور از تحریمها به شدت تنبیه کنند.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران در تازهترین اظهار نظر خود تاکید کرد که ایران برای بازگشت به میز مذاکره پیششرطهایی میگذارد. شاید به باور بسیاری از کارشناسان غربی این سخنان تنها ژستهایی دیپلماتیک باشد اما ایران تاکنون نیز با همین ترفند بازی هستهای خود را پیش برده است. تحریمها نیز در نگاهی کلیتر تنها اشتباهی استراتژیک بودند چرا که در نهایت اروپا باید برای لغو آنها هزینه نیز پرداخت کند.
اگر تاریخ چند سال اخیر مبنای قضاوت ما قرار گیرد به این نتیجه میرسیم که تهران یا برای ادامه مذاکرات و یا برای لغو تحریمها، غرب را تحت فشار قرار خواهد داد. یک نمونه بارز برای این مساله بحث غنی سازی بیست درصدی اورانیوم توسط ایرانیها بود. اوایل سال جاری بود که ایران اعلام کرد برای مصرف راکتورهای پزشکی خود به غنی سازی اورانیوم با درصد بالا نیاز دارد و این پروسه را آغاز هم کرد. حتی زمانی که توافقنامه تهران با ترکها نیز به امضا رسید ایران پیشنهاد کرد که میتواند به غنی سازی خود ادامه دهد.
زمانی که تحریمها در شورای امنیت به نتیجه رسید، علی لاریجانی که مذاکره کننده هستهای ایران است دستور غنی سازی بیست درصدی اورانیوم را صادر کرد . تاریخ در پرونده هستهای ایران به کرات تکرار میشود. در زمان ریاست جمهوری جورج بوش، وی وادار شد برای گفتگو با ایران شرط توقف غنی سازی را باطل کند. در آن زمان ایرانیها به واقع به دانش غنی سازی اورانیوم دست یافته بودند. امروز اما در غرب همگان به این باور رسیدهاند که نمیتوانند از تهران بخواهند از غنی سازی اورانیوم دست بردارد. ایرانیها باید در پرونده هستهای رویه آریل شارون نخست وزیری سابق رژیم اسرائیل در شهرکسازیها را دنبال کنند. در دهه هفتاد بود که اسرائیل با وجود انتقادهای بینالمللی شهرکسازیها را آغاز کرد.
سه دهه بعد در اینچنین روزهایی نه تنها کسی به ماهیت شهرکهای ساخته شده در آن تاریخ اعتراض نمیکند بلکه امریکا حفظ این شهرکها را حق اسرائیل میداند. ایرانیها اکنون میتوانند غرب را وادار به استقبال از غنی سازی اورانیوم در این کشور کنند. ایران به خوبی میداند که غرب برای برون رفت از این بحران به راهکاری دیپلماتیک نیاز دارد.
جنگی دیگر در منطقه برای غربیها غیرقابل پذیرش است. ایران بر این حقیقت واقف است که با وجود رای مثبت روسیه و چین در شورای امنیت، هنوز هم میان غرب و این دو کشور اختلافهایی وجود دارد. همزمان که غرب به دنبال تشدید تحریمها است ایران نیز قیمت مذاکره را بالا میبرد. موفقیت ایران در شطرنج هستهای که به راه انداخته است میتواند اندک اندک بر حجم مطالبههای این کشور بیفزاید.
ایرانیها میخواهند به نام کشور هستهای و اعتبار آن دست یابند حتی اگر به واقع این تسلیحات را نسازند. تسلیحات هستهای به خودی خود سرمایهای دیپلماتیک محسوب میشود.
همانگونه که برای هند، پاکستان و کره شمالی بود. زمانی که ایران موفقیت خود را در این حوزه اعلام کند همه از دوست تا دشمن چارهای ندارند جز دست درازی و طلب آشتی. پرونده هستهای ایران در بازده زمانی کوتاه مدت قابل حل شدن نیست. آغاز بازی شطرنج در بسیاری از موارد به دلیل قدر بودن رقیب به کشتی فرنگی میماند.
نظر شما :