چراغ سبز به پاکسازى نژادى
اشپيگل آنلاين: رئيس جمهور ايران به تازگى در مجمع عمومى سازمان ملل حضور يافت. بار ديگر هم تکرار کرد که در ايران انرژى هستهاى از نوع صلحآميز دنبال ميشود. غرب در مورد برنامه هستهاى ايران چه قدر ميداند؟
سيمور هرش: خيلى زياد. اين که سازمان بينالمللى انرژى اتمى چه قدر ميداند نيز دست کم گرفته شده است. اگر شما گفتههاى البرادعى و گزارشهاى متعدد در اين زمينه را دنبال کرده باشيد، ايرانيها ادعا کردهاند ميتوانند اورانيم را تا بيش از4 درصد غنى کنند، اين ميزان براى راهاندازى نيروگاههاى هستهاى صلحآميز کافى است.
اشپيگل: کاخ سفيدچه منافعى از تحريک همه عليه ايران به دست ميآورد؟
هرش: شما بايد از خودتان بپرسيد که چه منافعى باعث شد چهل سال پيش به جنگ با ويتنام برويم. حتماً با خودتان ميگويد آدمهاى هوشمندى در اين کشور زندگى ميکنند و ممکن نيست که اشتباه فاحش مشابه تکرار شود. من در طول زندگيام يک تئورى داشتهام و آن اين است که يادگيرى [منظور عبرت از گذشته] هرگز وجود نداشته است. همه چيز عين لوح سفيد [افلاطون] ميماند. انگار همه ما بايد خودمان همه چيز را کشف کنيم و چيزى به نام استفاده از تجربه ديگران اصلاً وجود ندارد.
اشپيگل: حتى بعد از عراق؟ آيا دلايل استراتژيکى براى حضور همهجانبه در خاورميانه وجود ندارد؟
هرش: نه. ما قرار است در خاورميانه دموکراسى به وجود آوريم. تنها چيزى که در ذهن رئيس جمهور ميگذرد اين است که شکل جديدى به خاورميانه بدهد و از آن مدل يا الگو بسازد. او واقعاً به اين موضوع باور دارد.
من هميشه فکر ميکردم هنرى کسينجر يک فاجعه است چون به سادگى نفس کشيدن دروغ ميگويد هرچند چنين کارى در زندگى عمومى و در ملا عام ممکن نيست. اگر اين بار هم صحبت کسينجر بود ترديد نميکردم که اين جنون، بار ديگر به خاطر نفت است. اما اين بار واقعيت همانى است که شما خودتان دريافت کردهايد. اين بشر [منظور بوش] باور کرده است که از طرف خدا مأموريت دارد.
اشپيگل: گزينههاى موجود و پيشرو در عراق چيست؟
هرش: دو گزينه کاملاً روشن و مشخص. گزينه اول: همين نيمه شب امشب همه نيروها را از عراق بيرون بکشيم. گزينه دوم: همه نيروها را نيمه شب فردا بيرون بکشيم. هيزم اين آتش همين حضور ما در عراق است.
اشپيگل: بسيارى از مردم ميگويند حضور آمريکا در عراق يکى از عوامل اين معضل است. آيا کسى در کاخ سفيد هست که به حرف آنان گوش بدهد؟
هرش: نه. رئيس جمهور هنوز حرف از افزايش ميزند [ که در انگليسى به surge معروف شده و اشاره به افزايش نيروهاى آمريکا در عراق در بهار سال 2007 به ميزان 20 هزار نفر براى بهبود امنيت در عراق دارد] گويى در اين بازى نياز به افزايش حضور در عراق است.
ما اساساً عراق را همانند بالکان کردهايم [اصطلاح سياسى به معنى تجزيه يک کشور] ديوارى بين شيعه و سنى کشيدهايم. در استان انبار که موفقيت ناچيزى به دست آورديم همه شيعيان را از آنجا رانديم. عراق خيلى ساده به چند پاره تقسيم شده.
اشپيگل: براى همين است که خشونت در آن جا کاهش يافته؟
هرش: حتماً اين دليل [تجزيه عراق] مؤثرتر بوده تا افزايش سرباز.
اشپيگل: چه درسهايى از اين به اصطلاح افزايش نيرو يا همان surge آموختهايم؟
هرش: افزايش نيرو در عراق به معنى آن است که رئيس جمهور آمريکا براى پاکسازى نژادى چراغ سبز نشان داده است، چه در مورد آن صحبت کند يا نکند. وقتى در ماه ژانويه [بهمن 1385] در مورد افزايش نيرو [surge] سخن گفت، دليلش نزديک کردن احزاب عراق به يکديگر بود.
اما اين دليل را ديگر هرگز تکرار نکرد. فکر ميکنم او به اين درک رسيده که پاکسازى نژادى اتفاق ميافتد. بعد هم يک کردستان خواهيد داشت و يک منطقه سنينشين که تا ابد به حمايت ما نياز دارند. در جنوب هم شيعيان از نفوذ بيشتر برخوردار خواهند بود.
اشپيگل: پس ايالات متحده چهار سال به جنگى پرداخته که آخرش به يک فاجعه ختم خواهد شد. تا چه حد مقايسه وضعيت کنونى با ويتنام معتبراست؟
هرش: صحت و اعتبار اين مقايسه در اين است که آمريکا در عراق درگير يک جنگ چريکى است و با فرهنگ آن آشنا نيست. اما با اين تفاوت که در يک نقطه مشخص به خاطر کنگره و مخالفت افکار عمومى، جنگ در ويتنام ديگر قابل دفاع نبود. اما اين آقايان امروز هيچ وقعى به مخالفت کنگره و افکار عمومى نميگذارند. آنها اين مخالفتها را ميبينند اما اهميت نميدهند.
اشپيگل: اگر جنگ عراق واقعاً به شکست ايالات متحده ختم شود آيا زخمى به عمق جنگ ويتنام برجاى خواهد گذاشت؟
هرش: خيلى بدتر. ويتنام يک اشتباه تاکتيکى بود. اما اين بار استراتژيک است. چگونه زيان، به کل فرهنگ را جبران خواهيد کرد. در وطن هر طور هست دليل و منطق آورده ميشود و افکار عمومى را اغنا ميکنند و در مورد آن نگرانى چندانى وجود ندارد. براى همين است که ميگويم ما هرگز ياد [عبرت] نميگيريم. در يک يا دو دهه آينده دوباره خود را براى جنگى ديگر آماده ميکنيم.
اشپيگل: البته جلوگيرى از آن وظيفه رسانههاست. آيا خبرنگاران وظيفه خود را بهتر از زمان پيش از جنگ عراق انجام دادهاند.
هرش: بله. بهتر انجام دادهاند. اما اگر به قبل نگاه کنيد اصلاً از عهده برنيامدند. وقتى کسى مثل بوش ميخواهد ساعت را براى رسيدن به قيامت به جلو بکشد و همه را به خطر بيندازد رازدار ميشود و به کنگره هيچ نميگويد و به چيزهايى که ما مينويسيم خو ميکند. در چنين شرايطى ما [خبرنگاران] وظيفه مهمترى داريم. ما به درستى به اصل اول متمم قانون اساسى عمل نکرديم و مطبوعات به قانون اساسى عمل نکردند.
پيش از جنگ عراق ما وطنپرست دوآتشه بوديم. و همين منشأ اشتباه ما بود. بارها از من ميپرسند چه بر سر نيويورک تايمز هميشگى آمده است. و من اکنون ميگويم اين روزنامه بوى تعفن ميدهد. رسانهها در مورد عراق به هدف نزدند و مهمترين خبر دوران را به درستى پوشش ندادند و اکنون بايد با پيامدهاى آن دست به گريبان باشند.
نظر شما :