بحران حمله به کشتیها و یک نگاه
نویسنده خبر:
سینا آزاد
در این تردیدی نیست که حمله به کشتیهای حامل کمکهای انسانی یک تراژدی است...
در این تردیدی نیست که حمله به کشتیهای حامل کمکهای انسانی یک تراژدی است. این عمل از هیچ نگاهی قابل دفاع نیست. این اقدام، شلیک گلوله بر وجدان بشریت و قلبهای بیدار است. با این وجود باید برای تحلیل این موضوع از احساسات عبور کرد. شکستن فضای سنگین رسانهها در حوادث و تحولات سیاسی یکی از مهمترین عوامل رسیدن به تحلیل صحیح و عبور از ارائه تحلیلهای احساسی است. اقدام به حمل کمکهای بشردوستانه توسط شش کشتی به فرماندهی اتباع ترکیه به مردم غزه و حمله اسرائیل به آن، هر دو اقدامی سمبلیک و در عمق خود حرکتی سیاسی میباشند.
هدف کشتیهای حامل کمکها شکستن محاصره غزه و هدف اسرائیل نمایش اراده خود در ادامه محاصره علیرغم تمامی هزینههای مترتب بر آن بوده است . اردوغان و نتانیاهو در دو سوی این اقدام سمبلیک قرار دارند.
در حالی که اردوغان اقدام اسرائیل را ترور دولتی عنوان نموده و اعلام میدارد که در قبال آن بدون واکنش نخواهند ماند، نتانیاهو اعلام داشته است از عملیات حمایت کامل نموده و پشتیبان آن میباشد. اگر موضوع در محدوده روابط ترکیه و اسرائیل تحلیل گردد، این اقدام را از یک نگاه میتوان تسویه حساب داووس و انتقام از عملکرد دوساله ترکیه از سوی اسرائیل در دور جدید روابط دو کشور تلقی کرد.
عکسالعملهایی چون احضار سفیر ترکیه از تل آویو، لغو سه مانور مشترک، بازی فوتبال و درخواستهایی چون ضرورت عذرخواهی اسرائیل از ترکیه، تشکیل جلسه فوقالعاده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، نشست سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و .... نشان میدهد که آنکارا اگر این موج را ایجاد نکرده است، حداقل سوار بر موج شده و با عبور از عملکرد احساسی آنرا با عقلانیت مدیریت میکند. این حادثه هنوز نتوانسته است به همکاری راهبردی ترکیه با اسرائیل در بخش نظامی صدمه وارد نماید و فقط به لغو مانور محدود شده است. نکته مهم آنکه میان شعار و حوزه عملیاتی سیاستهای آنکارا فاصله وجود داشته و نباید آن دو را یکی تلقی و رفتار ترکیه را بدون در نظر گرفتن آن ارزیابی کرد. درخواست خویشتنداری از مردم در تظاهرات علیه اسرائیل و رفتار عاقلانه، نمونه بارز این عملکرد است.
این حادثه نیز علیرغم ابعاد غیرانسانی آن، فرصتی برای پیشبرد اهداف ترکیه در ارتقای نقش آنکارا در خاورمیانه ایجاد کرده و بهرهبرداری از آن خصو صا در حوزه دیپلماسی عمومی ادامه خواهد یافت. نکته مهم آنکه روند فعلی در روابط آنکارا – تل آویو را نباید براساس آرزوها و یا نگاه خویش تحلیل کنيم.
روابط ترکیه با اسرائیل باید از زاویه روابط استراتژیک آنکارا – غرب تحلیل شود و غفلت از این مهم ما را از درک صحیح تحولات دور نموده و خرسندی زودگذری را نصیب ما خواهد کرد. ترکیه در حال حاضر در تلاش برای بازتعریف کردن سیاست خارجی و داخلی خود بوده و دور جدید روابط آنکارا – تل آویو نیز از این زاویه قابل تحلیل است. در اقدام به اجرای بازتعریفی سیاست خارجی در روابط ترکیه – اسرائیل هدف آنکارا تخریب روابط با تلآویو و یا نابود کردن آن نیست، بلکه هدف وارد کردن فشار به تل آویو برای رسیدن به نقطه تعادل در ارتباط با روند صلح خاورمیانه و دستیابی فلسطین به حقوق خود است. این اقدام ترکیه در هماهنگی کامل با امریکا بوده و در واقع آنکارا بازوی اجرائی سیاست خاورمیانهای اوباما در جهت تادیب و تعدیل عملکرد تل آویو به هدف رسیدن به رفتاری جدید از سوی اسرائیل است. در این راستا اظهارات اردوغان به اوباما پس از حمله مبنی بر اینکه اسرائیل با خطر از دست دادن تنها دوست خود در منطقه مواجه است، اظهاراتی قابل تعمق است.
مدل رفتاری ترکیه در خاورمیانه با مدل رفتاری جمهوری اسلامی ایران تفاوت ماهوی دارد و سادهاندیشی خواهد بود که اهداف استراتژیک جمهوری اسلامی ایران با ترکیه در موضوع خاورمیانه یکی قلمداد شود. در سه دهه گذشته آزادی و تحقق حقوق فلسطینیها یکی از مهمترین عناصر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. و امروز ترکیه طی دو سال اخیر با بازتعریفی که در سیاست خارجی خود کرده است موفق شده با جهشی بزرگ در این موضوع حداقل در اندازههای ما ظاهر شده و در تحولات خاورمیانه حضور فعال و تاثیرگذار بیابد. در واقع جمهوری اسلامی ایران و ترکیه با دو شیوه و روش متفاوت موضوع فلسطین را پیگیری می کنند.
در نگاه خوشبینانه این دو شیوه متفاوت میتواند نقش مکمل یکدیگر را ایفا کرده و در نگاه بدبینانه نگاه یکی نگاه دیگری را به چالش کشیده و عرصه را رقابتی و برای دیگر تنگ کنند. ترکیه رفتار خود را براساس نرمهای جهانی تنظیم نموده و با زبان حقوق بینالمللی و با شیوههای نرمافزاری از حقوق مردم فلسطین حمایت می کند. این رفتار ترکیه از همراهی جهانی و حمایت دولت های منطقهای برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران با سیاست و زبان خاص خویش حقوق فلسطینیها را پیگیری می کند. این زبان بیشتر سخت افزاری و مبتنی بر نابودی اسرائیل میباشد. انکار هولوکاست تبلور این سیاست بوده است.
این سیاست تا حدودی برد اجتماعی دارد، لیکن این برد اجتماعی نیز با رویکرد جدید ترکیه تحت تاثیر اقدامات نرم افزاری این کشور قرار گرفته است. از نگاهی حوادثی چون داووس و حمله به کشتیهای حامل کمکهای انسان دوستانه و تبلیغ و مانور شدید ترک ها و بعضا خودمان میتواند سبب هم وزن شدن ما و ترک ها در موضوعی شود که در سه دهه گذشته هزینههای سنگینی را به ایران تحمیل کرده است. در این ارتباط لازم است ورود ما به موضوع به گونهای باشد که اثبات کننده حقانیت سیاست های ما در در قبال اسرائیل در سی سال گذشته باشد.
تنش و کشاکش در روابط ترکیه – اسرائیل تا رسیدن به نقطه تعادل ادامه خواهد داشت. حمله به کشتیها در این کشاکش نقش تعیین کننده و تاثیرگذار خواهد داشت. به نظر میرسد بیش از آنکه آنکارا و تل آویو، عامل تعیین کننده در سرانجام این کشاکش و تنش باشند، ورود جدی واشنگتن عامل تعیین کننده درآن خواهد بود. سخن آخر آنکه جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی الگو و نمونه کشوری استثنائی بوده و هست. این موقعیت استثنائی حاصل استقلال طلبی آن و نمایش این موضوع در عملکرد آن بوده است. در تعامل با جهان و خصوصاً در تعامل با کشورهای اسلامی نباید دچار خطاهای استراتژیک شد و به گونهای عمل نمود که از موقعیت راهبردی و رهبری به موقعیت پیروی تقلیل کرد.
هدف کشتیهای حامل کمکها شکستن محاصره غزه و هدف اسرائیل نمایش اراده خود در ادامه محاصره علیرغم تمامی هزینههای مترتب بر آن بوده است . اردوغان و نتانیاهو در دو سوی این اقدام سمبلیک قرار دارند.
در حالی که اردوغان اقدام اسرائیل را ترور دولتی عنوان نموده و اعلام میدارد که در قبال آن بدون واکنش نخواهند ماند، نتانیاهو اعلام داشته است از عملیات حمایت کامل نموده و پشتیبان آن میباشد. اگر موضوع در محدوده روابط ترکیه و اسرائیل تحلیل گردد، این اقدام را از یک نگاه میتوان تسویه حساب داووس و انتقام از عملکرد دوساله ترکیه از سوی اسرائیل در دور جدید روابط دو کشور تلقی کرد.
عکسالعملهایی چون احضار سفیر ترکیه از تل آویو، لغو سه مانور مشترک، بازی فوتبال و درخواستهایی چون ضرورت عذرخواهی اسرائیل از ترکیه، تشکیل جلسه فوقالعاده توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد، نشست سازمان کنفرانس اسلامی، اتحادیه عرب و .... نشان میدهد که آنکارا اگر این موج را ایجاد نکرده است، حداقل سوار بر موج شده و با عبور از عملکرد احساسی آنرا با عقلانیت مدیریت میکند. این حادثه هنوز نتوانسته است به همکاری راهبردی ترکیه با اسرائیل در بخش نظامی صدمه وارد نماید و فقط به لغو مانور محدود شده است. نکته مهم آنکه میان شعار و حوزه عملیاتی سیاستهای آنکارا فاصله وجود داشته و نباید آن دو را یکی تلقی و رفتار ترکیه را بدون در نظر گرفتن آن ارزیابی کرد. درخواست خویشتنداری از مردم در تظاهرات علیه اسرائیل و رفتار عاقلانه، نمونه بارز این عملکرد است.
این حادثه نیز علیرغم ابعاد غیرانسانی آن، فرصتی برای پیشبرد اهداف ترکیه در ارتقای نقش آنکارا در خاورمیانه ایجاد کرده و بهرهبرداری از آن خصو صا در حوزه دیپلماسی عمومی ادامه خواهد یافت. نکته مهم آنکه روند فعلی در روابط آنکارا – تل آویو را نباید براساس آرزوها و یا نگاه خویش تحلیل کنيم.
روابط ترکیه با اسرائیل باید از زاویه روابط استراتژیک آنکارا – غرب تحلیل شود و غفلت از این مهم ما را از درک صحیح تحولات دور نموده و خرسندی زودگذری را نصیب ما خواهد کرد. ترکیه در حال حاضر در تلاش برای بازتعریف کردن سیاست خارجی و داخلی خود بوده و دور جدید روابط آنکارا – تل آویو نیز از این زاویه قابل تحلیل است. در اقدام به اجرای بازتعریفی سیاست خارجی در روابط ترکیه – اسرائیل هدف آنکارا تخریب روابط با تلآویو و یا نابود کردن آن نیست، بلکه هدف وارد کردن فشار به تل آویو برای رسیدن به نقطه تعادل در ارتباط با روند صلح خاورمیانه و دستیابی فلسطین به حقوق خود است. این اقدام ترکیه در هماهنگی کامل با امریکا بوده و در واقع آنکارا بازوی اجرائی سیاست خاورمیانهای اوباما در جهت تادیب و تعدیل عملکرد تل آویو به هدف رسیدن به رفتاری جدید از سوی اسرائیل است. در این راستا اظهارات اردوغان به اوباما پس از حمله مبنی بر اینکه اسرائیل با خطر از دست دادن تنها دوست خود در منطقه مواجه است، اظهاراتی قابل تعمق است.
مدل رفتاری ترکیه در خاورمیانه با مدل رفتاری جمهوری اسلامی ایران تفاوت ماهوی دارد و سادهاندیشی خواهد بود که اهداف استراتژیک جمهوری اسلامی ایران با ترکیه در موضوع خاورمیانه یکی قلمداد شود. در سه دهه گذشته آزادی و تحقق حقوق فلسطینیها یکی از مهمترین عناصر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. و امروز ترکیه طی دو سال اخیر با بازتعریفی که در سیاست خارجی خود کرده است موفق شده با جهشی بزرگ در این موضوع حداقل در اندازههای ما ظاهر شده و در تحولات خاورمیانه حضور فعال و تاثیرگذار بیابد. در واقع جمهوری اسلامی ایران و ترکیه با دو شیوه و روش متفاوت موضوع فلسطین را پیگیری می کنند.
در نگاه خوشبینانه این دو شیوه متفاوت میتواند نقش مکمل یکدیگر را ایفا کرده و در نگاه بدبینانه نگاه یکی نگاه دیگری را به چالش کشیده و عرصه را رقابتی و برای دیگر تنگ کنند. ترکیه رفتار خود را براساس نرمهای جهانی تنظیم نموده و با زبان حقوق بینالمللی و با شیوههای نرمافزاری از حقوق مردم فلسطین حمایت می کند. این رفتار ترکیه از همراهی جهانی و حمایت دولت های منطقهای برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران با سیاست و زبان خاص خویش حقوق فلسطینیها را پیگیری می کند. این زبان بیشتر سخت افزاری و مبتنی بر نابودی اسرائیل میباشد. انکار هولوکاست تبلور این سیاست بوده است.
این سیاست تا حدودی برد اجتماعی دارد، لیکن این برد اجتماعی نیز با رویکرد جدید ترکیه تحت تاثیر اقدامات نرم افزاری این کشور قرار گرفته است. از نگاهی حوادثی چون داووس و حمله به کشتیهای حامل کمکهای انسان دوستانه و تبلیغ و مانور شدید ترک ها و بعضا خودمان میتواند سبب هم وزن شدن ما و ترک ها در موضوعی شود که در سه دهه گذشته هزینههای سنگینی را به ایران تحمیل کرده است. در این ارتباط لازم است ورود ما به موضوع به گونهای باشد که اثبات کننده حقانیت سیاست های ما در در قبال اسرائیل در سی سال گذشته باشد.
تنش و کشاکش در روابط ترکیه – اسرائیل تا رسیدن به نقطه تعادل ادامه خواهد داشت. حمله به کشتیها در این کشاکش نقش تعیین کننده و تاثیرگذار خواهد داشت. به نظر میرسد بیش از آنکه آنکارا و تل آویو، عامل تعیین کننده در سرانجام این کشاکش و تنش باشند، ورود جدی واشنگتن عامل تعیین کننده درآن خواهد بود. سخن آخر آنکه جمهوری اسلامی ایران در سیاست خارجی الگو و نمونه کشوری استثنائی بوده و هست. این موقعیت استثنائی حاصل استقلال طلبی آن و نمایش این موضوع در عملکرد آن بوده است. در تعامل با جهان و خصوصاً در تعامل با کشورهای اسلامی نباید دچار خطاهای استراتژیک شد و به گونهای عمل نمود که از موقعیت راهبردی و رهبری به موقعیت پیروی تقلیل کرد.
نظر شما :