امريکا چشم ديدن ترکيه و برزيل را ندارد
اگر واشنگتن گمان مىکند که با توافقنامه هستهاى امضا شده ميان ترکيه و ايران، مسير براى تشديد تحريمها عليه ايران در شوراى امنيت مسدود شده است، بايد به کاخ سفيد نشينها تذکر بدهيم که اصلىترين دغدغه در حال حاضر بحث تمديد تحريمها در شوراى امنيت نيست بلکه مساله ظهور دو قدرت جديد به نامهاى ترکيه و برزيل است. اين دو قدرت ميانه ترکيه و برزيل به راحتى دست واشنگتن در پيشبردن برنامه هستهاى ايران را کوتاه کردند. اين دو کشور طرح خود را براى برون برد پرونده هستهاى ايران پيش بردند. اين طرح نه تنها مستقل بود بلکه با وجود اصرارهاى واشنگتن حداقل در ظاهر براى عدم امضا اين توافقنامه، به راحتى در ميان کف زدن هاى حضار ميان دو طرف امضا شد . البته اين طرح دقيقا با طرح ارائه شده از سوى امريکا در چند ماه گذشته تطابق داشت اما تهران به واسطه عدم اطمينان به واشنگتن ترجيح داد دست دوستى ترکها را بفشارد.
رجب طيب اردوغان و لولا داسيلوا رئيسجمهورى برزيل در حالى موفق شدند رضايت ايران را جلب کنند که هيلارى کلينتون وزير امور خارجه در تمامى محافل عمومى سياسى از شکست اين توافقنامه سخن گفته بود. اکنون اما پرسش اينجاست که آيا ايران باز هم بازى جديدى را آغاز کرده و به دنبال خريد زمان است؟ و يا چيزى فراتر از اين حرفها اينبار رخ داده است .
نخست آن که تنها ذات اين معاهده نيست که مهم است بلکه پيامآوران و جو حاکم بر اين مذاکرات نيز حائز اهميت هستند. واشنگتن چند دهه است که با ايران هر چند به شکل غيرمستقيم در حال ارتباط است. سخن گفتن از مذاکره با ايران چيز تازه اى نيست. هيچ چيز خارق العاده اى رخ نداده است. امريکا در قامت ابرقدرت جهانى باز هم از ديگران مىخواهد که طبق ميل او عمل کننند.
اما زمانى که پاى داسيلوا و به دنبال او اردوغان به تهران رسيد، ناگهان اين بازى تغيير کرد. تهران اينباره احساس نکرد که در حال باج دادن به يک ابرقدرت است. اينبار تهرانىها چه درست و چه غلط گمان کردند که از آنها براى همکارى درخواست محترمانه شده است. اينبار پاى دو کشورى در ميان بود که هيچگاه ايران را مورد استثمار قرار ندادهاند. به زبان ديگر توافقنامه به گونهاى تنظيم شده بود که دست و پاى طرفين براى تن دادن به آن بسته بود. آنچه ايران بيش از پيش به دنبال آن است، کاهش از نفوذ و تکمحورى بودن امريکا در منطقه است. ايران نمىتواند تحميل عقايد امريکا به خاورميانه را ببيند و سکوت کند . اگر قرار باشد ايران بازى را واگذار کند و در بحث هستهاى از بخشى از مطالبات خود کوتاه بيايد چرا نبايد اين کوتاه آمدن توسط ترکيه و برزيل انجام شود؟ چرا نبايد پاى کشورهايى در ميان باشد که خود در مقابل پيشبينىهاى واشنگتن براى شکست اين مذاکرات ايستادگى کردهاند؟ اگر تهران موافقت خود را با اين توافقنامه اعلام نمىکرد از اين پس تنها و تنها بايد به موفقيت مذاکراتى اميدوار مىبوديم که پاى امريکا در ميان آن باشد. بنابراين پاسخ مثبت ايران به اين توافقنامه از هر منظر منطقى به نظر مىرسيد .
همين منطق در خصوص چين و روسيه نيز مصداق دارد . درست پس از اعلام موفقيت داسيلوا و اردوغان بود که هيلارى کلينتون از موفقيت در جلب نظر مساعد چين و روسيه براى تشديد تحريمها عليه ايران سخن گفت. اين حرکت توهينى مستقيم به تلاشهاى اردوغان و داسيلوا بود. اين کشورها از بعد منطقهاى براى ايالات متحده داراى منافع استراتژيک هستند. کنار زدن اين دو کشور يا دلخور کردن آنها از خود حتى اگر نامى از ايران نيز در ميان نباشد، اشتباه استراتژيک بزرگى است. تمامى کسانى که پرونده هستهاى ايران را دنبال مىکردند مىدانند که امريکا باز هم بازى مشابهى را آغاز کرده است . اما آيا مىتوانيم به سخنان خانم هيلارى در خصوص جلب رضايت چين و روسيه اطمينان کنيم؟ درست به همان دلايلى که پذيرفتن اين توافقنامه از سوى ايرانيان منطقى به نظر مىرسد، استقبال چين و روسيه از آن نيز کاملا طبيعى به نظر مىرسد. آنچه که براى اين کشورها مهم است اين است که قدرت امريکا هر چند با سرعت بسيار اندک در حال انزوال است. اين دقيقا همان چيزى است که روسيه و چين به دنبال آن هستند. هيچکدام از اين کشورها به تندروهاى امريکايى اجازه در دست گرفتن بازى و هدر دادن زحمت ترکيه و چين را نمىدهند. چين و روسيه مدتهاست که به دنبال کم کردن از قدرت امريکا و چند محورى کردن اداره جهان هستند. با اينهمه هر دو اين کشورها شاهد انتقال قدرت از واشنگتن به کشورهايى ديگر هستند. اما نزديکى رابطه ميان ترکيه و برزيل با ايالات متحده هم به خودى خود زنگ خطرى براى روسيه و چين است .
پرسش اينجاست که در شرايطى که ايالات متحده وارد چهارمين دهه از عدم ارتباط سياسى با ايران مىشود و حتى نمىتواند با اين کشور گفت و گو کند، آيا جهان نبايد از ظهور کشورهايى که با ايران وارد مذاکره مىشوند، استقبال کند؟
با اين همه حقيقت اين است که ايالات متحده هم زمان با امضاى اين توافقنامه، بر مرگ توانايى خود در پيشبرد اهدافش در سطح جهانى سياهپوش شد.
منبع: کریستین ساینس مانیتور
نظر شما :