سناریوهایی که پیش روی عراق است
گفتگو از: سیدعلی موسوی خلخالی-سهام الدین بورقانی
ميزگرد ديپلماسى ايرانى درباره انتخابات عراق با حضور محمد فرازمند کارشناس مسائل خاورميانه و سفير سابق ايران در بحرين و محمد ايرانى کارشناس مسائل خاورمیانه و سفير سابق ایران در لبنان. (بخش اول)
قبل از اینکه وارد بحث پیرامون انتخابات عراق و مسائل مرتبط با آن شویم، شاید بهتر باشد که اصولا در مورد چرایی پرداختن به مسائل عراق و حواشی آن بپرسیم؛ اینکه عراق به طور کلی چه اهمیتی برای کشور ما دارد و منافع ما چیست، نقش منطقه ای عراق در آینده چه خواهد بود و دیپلماسی ما در قبال عراق چه جایگاهی دارد و همچنین چه نقاط قوت و ضعف هایی.
محمد فرازمند: در جهان عرب عراق در کنار عربستان و مصر یکی از سه کشور پراهمیت برای ما است. در منطقه خلیح فارس هم در میان کشورهای عربی همسایه ما اهمیت عراق برای ما کاملا روشن است. عراق کشوری است که در گذشته نقش موازنه در برابر قدرت ایران ایفا میکرد و در دوره جدید پس از سقوط صدام نه تنها اهمیت بغداد به لحاظ منطقهای و بینالمللی کاهش پیدا نکرده بلکه توجه همسایگان و جامعه بین المللی به عراق برای باز تعریف نقش منطقهای عراق دو چندان شده است. قرار گرفتن عراق در هر کدام از بلوکهای قدرت در خاورمیانه می تواند کفه قدرت و موازنه را به نفع آن گروه تغییر دهد.
بحث ثبات و امنیت در خلیج فارس طی سه دهه گذشته یکی از بحثهای چالشی بوده و ترتیبات امنیتی منطقه به دلیل همان عدم روشن بودن وضعیت امنیتی عراق ترتیبات موقتی بوده است که با حضور نیروهای خارجی شکافها سعی شده است که پر شود. این که عراق در آینده چه نقش منطقهای ایفا خواهد کرد کمک بسیاری میکند تا تکلیف بحث امنیت و ثبات خلیج فارس روشن شود. همسایگان عراق نه تنها ایران بلکه تک تک همسایگان عراق آنچه در این کشور میگذرد برایشان نقش حیاتی دارد. ترکیه بحث بسیار جدی در مورد عراق دارد. کردستان و کرکوک برای ترکیه بسیار حایز اهمیت است. اردن، عربستان، کویت، سوریه تا حدودی دیدگاههای مشترکی نسبت به بحث عراق دارند. از ابتدای سرنگونی صدام با توجه به اهمیتی که کشورهای همسایه عراق برای این کشور قائل بودند کنفرانسهای متعددی را در سطح وزاری امور خارجه و کشور شکل دادند که برای هماهنگی مواضع و کمک به ثبات و امنیت در داخل عراق بود و طبیعتا هر کشوری هم تلاش می کرد منافع خودش را در عراق تامین کند.
از ابتدای شکل گیری روند سیاسی در عراق کشورهای همسایه عراق تلاش می کردند با تاثیرگذاری بر تحولات عراق دوستان خودشان را به کرسی قدرت بنشانند. با توجه به این که دولتمردان و قدرتمندان جدید عراق در گذشته جزء گروههای مخالف و اپوزسیون بودند اکثرا روابط دوستانه و تاریخی را با کشورهای همسایه داشتند و عمدتا در کشورهای همسایه عراق فعالیت میکردند همین موضوع باعث شده بود تا کشورهای همسایه عراق تمایل داشته باشند تا تقش بیشتری به دوستان آنها داده شود. در انتخابات سال 2010 به نظر من کشورهای همسایه عراق فعالتر وارد صحنه شدند. از حدود یک سال قبل آنها تاثیرگذاری خود را آغاز کردند و تشکیل گروهها و احزاب جدید را آغاز کردند که نتیجه آن را در انتخابات دیدیم.
- مقامات ایرانی قبل از انتخابات دائما به عراق سفر میکردند، مثلا آقای لاریجانی تا قبل از انتخابات چند بار به عراق سفر کرد و آقای متکی نیز همین مهم را انجام میداد و تلاشهایی که میکردند که ائتلاف آقای مالکی با ائتلاف ملی را ترغیب میکردند که با هم متحد شده و یک ائتلاف تشکیل دهند. با توجه به تحولاتی که در عراق قبل و پس از انتخابات صورت گرفت، در نهایت گمان میکنید که این انتخابات آیا به نفع ایران صورت گرفت یا خیر؟ به خصوص این که رسانههای غربی به خصوص دیپلماتهایی چون زلمای خلیلزاد و توماس فریدمن روزنامهنگار مطرح امریکایی مقالات متعددی نوشتند و مدعی شدند که ایران در عراق شکست خورد. آیا واقعا ایران در عراق شکست خورده است؟
ایرانی: بی تردید موقعیت ایران نسبت به گذشته در عراق متزلزلتر شده است. پس از انتخابات اخیر کسی که برنده انتخابات به عنوان فهرست اول انتخاب شد حاصل تلاشها و هماهگیای است که از مدتها قبل رقبای ایران در عراق سازماندهی کردند. کشورهای همسایه عراق از یک سال پیش از آنجا که با سیاستهای ایران مخالف بودند فعالیت خود را آغاز کردند. به اعتقاد آنها از نگاه ناسیونالیسم و طایفهگری دخالت و نفوذ یک کشور غیر عربی و شیعی مردود است و منافع آنها را تامین نمیکند. از این زاویه تلاشهای بسیاری را انجام دادند و اتفاقا به نظر من امریکاییها هم در این چارچوب از این نگاه عربی که در این میان میتوانیم بگوییم نقش عربستان سعودی از همه بارزتر بود، در کنار آنها گرفتند. بنابر این اگر لیست آقای علاوی برنده میشود نمیتوانیم منکر آن باشیم که تلاشهای طرف مقابل نتیجه داده و فهرستهای مورد حمایت ایران در رتبههای بعدی قرار بگیرد. بنابراین جایگاه ما در عراق نسبت به گذشته کاهش پیدا کرده است و قدرت بازدارندگی مان کاهش یافته است. از ابزارهایی که ما در عراق استفاده کردیم، عراق را در حقیقت صحنه نفوذ منطقهای ما و صحنه رقابت ما و امریکاییها در منطقه کرده بود. بنابر این الآن چه بخواهیم و چه نخواهیم نسبت به گذشته یک گام عقبتر هستیم. البته به معنای آن نیست که نفوذ خود را در عراق از دست داده باشیم. بیتردید حتی طرفهای برنده معتقدند که ایران عنصر تعیین کننده در عراق باشد. منتها بحث این است که عربستان سعودی که تا الآن هیچ نقشی در صحنه داخلی نداشت در این انتخابات با حمایت از ایاد علاوی و فهرستش از این به بعد نقشی ایفا خواهد کرد.
- مقامات عراقی در حال حاضر سفرهای مکرری را برای تشکیل دولت به کشورهای منطقه آغاز کردهاند. اما به نظر میرسد که تمرکز این سفرها بیشتر در تهران است. حتی رسانههای عراقی اعلام کردند که عربستان به مقامات العراقیه فشار آورده است که حتما باید در دولت آینده عراق نقش داشته باشید و نباید برای نخستوزیری خود اصرار کنید. ثانیا تاکید کردهاند که باید شما میزان همکاری و هماهنگیها را با ایران افزایش دهید. این در حقیقت پاسخ به آن دسته از منتقدانی است که در برابر کسانی که سئوال اول مرا مطرح کردند، میگویند که اگر نقش ایران در عراق کاهش یافته پس چطور همه رایزنیها در تهران متمرکز شده است؟ مثلا به سفر آقای جلال طالبانی به تهران همزمان با اجلاس اتحادیه عرب در سرت لیبی اشاره میکنند. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
فرازمند: پیروزی آقای علاوی را باید روشن کرد و دید این پیروزی تا چه اندازهای است. به اعتقاد من پیروزی آقای علاوی بیشتر از آن که پیروزی موثر در تشکیل ترکیب سیاسی آینده عراق باشد، یک پیروزی روانی است. آقای علاوی با اختلاف دو کرسی از آقای مالکی جلو افتاد. همین دو کرسی به لحاظ روانی انتظارات و توقعات را برای آقای علاوی به بار آورده است. از جمله آقای علاوی قانون اساسی را به نفع خود تفسیر میکند و میگوید منظور از ائتلاف اکثریت همان ائتلافی است که بیشترین کرسیها را به دست آورده که همان کرسی ائتلاف العراقیه که خودش رهبری آن را بر عهده دارد، است. اما آنچه در دادگاه قانون اساسی عراق و آنچه حقوقدانان عراقی تفسیر کردهاند، آن چه در قانون اساسی عراق آمده منظور ائتلافی است که در داخل پارلمان شکل میگیرد و آن ائتلاف از طرف رئیس جمهور مکلف میشود که دولت را تشکیل بدهد. اگر به آمار و ارقام نگاهی بیندازیم چه بسا وضع کسانی که به دوستان جمهوری اسلامی معروف هستند در انتخابات 2010 بهتر از 2005 هم باشد.
در سال 2005 از 275 کرسی 125 کرسی را ائتلاف فراگیر شیعه به دست آورد که برای رسیدن به نصف به علاوه یک در پارلمان 11 کرسی فاصله داشت. در انتخابات 2010 علی رغم اینکه گفته می شود که وضع شیعیان دچار افول شده است، شیعیان مجموعا اعم از لیست آقای مالکی و آقای حکیم 159 کرسی کسب کردند و برای رسیدن به نصف به علاوه یک چهار کرسی دیگر نیاز دارند. از این رو از نظر اعداد و ارقام وضع شیعیان و وضع دوستان جمهوری اسلامی در عراق بهتر از گذشته شده است. ولی اگر بخواهیم به شکلی واقعی به صحنه عراق و صحنه قدرت در عراق نگاه کنیم، شیعیان در انتخابات 2010 و پس از آن، کارشان برای تشکیل دولت سختتر از 2005 خواهد بود که آن هم به دلیل وجود یک معارضه قوی که الآن 91 کرسی در پارلمان کسب کرده است. در 2005 شیعیان به راحتی توانستند با کردها ائتلاف کنند که هم دو سوم را به دست آوردند و هم نصف به علاوه یک را کسب کردند و اکثریت سنیها هم که انتخابات را تحریم کرده بودند که یک سهم توافقی هم به اهل سنت داده شد و دولت شکل گرفت.
الآن چهار لیست به عنوان لیستهای اصلی انتخابات مطرح هستند. لیست آقای مالکی، لیست ائتلاف ملی که آقای حکیم و آقای صدر و دوستانشان را تشکیل میدهد، لیست آقای ایاد علاوی و پیمان کردستان. هیچ کدام از این لیست قابل حذف نیستند و تصور این که دولتی بر اساس همپیمانی سه گروه و کنار گذاشتن یک گروه شکل بگیرد، تصور بسیار سختی است. به لحاظ اعداد و ارقام هر سه ترکیب سه تایی از این چهار گروه میتوانند دولت تشکیل دهند. ولی به لحاظ واقعیتهای موجود در عراق هیچ کدام از این لیستها قابل کنار گذاشتن نیستند. کنار گذاشتن آقای علاوی به معنای کنار گذاشتن اهل سنت است. چرا که علی رغم این که آقای ایاد علاوی یک سکولار شیعه است، در راس مهمترین لیست سنیها وارد انتخابات شده و سنیها با حمایتهایی که از بیرون میشد یک شیعه سکولار را در راس لیست خود قرار دادند. آقای ایاد علاوی اگر کنار گذاشته شود به معنای کنار گذاشتن اهل سنت است. به معنای نادیده گرفتن بسیاری از کشورهای همسایه عراق است که در انتخابات عراق سرمایهگذاری کرده بودند. به معنای نادیده گرفتن امریکا است. به اعتقاد من امریکا هنوز در عراق نقش پدر خوانده را بازی میکند و در توافقاتی که شکل میگیرد تاثیر گذار است. کردها بر اساس اعداد و ارقامی که شکل میگیرد می توانند کنار گذاشته شوند و مابقی گروههای دیگر میتوانند دو سوم یا نصف به علاوه یک را کسب کنند ولی همه معتقدند که به لحاظ عملی کنار گذاشتن کردها به معنای این است که به کردها چراغ سبز نشان داده شود تا به سمت جدایی و استقلال بروند. لذا کردها را هم هر سه گروه دیگر سعی در جذبشان دارند. دو گروه دیگر گروههای شیعه هستند که به لحاظ اکثریت جمعیتی عراق اکثریب با شیعیان است و طبیعی است که این دو گروه قابل کنار گذاشته شدن نیستند. بنابر این دولت آینده عراق یک دولت توافقی خواهد بود. من کلمه یا عبارت ائتلاف را نمیخواهم به کار ببرم. برای این که ائتلاف زمانی شکل میگیرد که دو یا چند حزبی که دستور کار سیاسی مشابهی دارند در کنار یکدیگر قرار گیرند و در برابر معارضهای که شکل میگیرد، دولت را تشکیل میدهند. الآن آن چه در عراق اتفاق میافتد این است که معارضان و موافقان همگی باید یک جا جمع شوند. کسی که رئیس دولت میشود باید با معارضان خودش یعنی کسانی که اختلاف دارند با هم جمع شوند و دولت تشکیل دهند. در حقیقت یکی از مشکلاتی که برای دموکراسی در عراق وجود دارد این است که دولت دولت ائتلافی نیست، دولت توافقی است که میان اکثریت و معارضه تشکیل میشود. این که نقش جمهوری اسلامی ایران قابل نادیده گرفتن نیست این یک واقعیتی است. به هر حال ایران نخستین کشوری بود که ترکیب و روند سیاسی عراق را به رسمیت شناخت. از دولت سازی در عراق همواره حمایت کرده است.
مواضع ایران به عدالت و واقعیتهای عرصه سیاسی عراق همواره نزدیکتر است. هیچ گاه از ناامنی در عراق حمایت نکرده و اکثریت کسانی هم در گروه کردها و هم بین شیعیان و حتی تعدادی از اهل سنت که امروز از فعالان و بازیگران عرصه سیاسی عراق هستند دوستان قدیمی جمهوری اسلامی ایران هستند و مشکلاتی هم که ایران با عراق در گذشته داشته بیشتر و فراتر از مشکلاتی بوده است که ایران با بقیه کشورهای همسایه داشته است. لذا ایران همچنان برای عراق مهم است.
آقای علاوی علی رغم این که شعار محوری که در انتخابات مطرح کرده بود، مخالفت با نفوذ ایران بود پس از انتخابات به این نتیجه رسید که اگر میخواهد واقعی باشد، باید با جمهوری اسلامی ایران هم مشورت کند. ادامه خطی که در طول انتخابات آقای ایاد علاوی پیش گرفته بود ممکن هست دیگران را به این سمت سوق دهد که آن سهم لازم و آن مشارکت لازم را با آقای ایاد علاوی نداشته باشند. خصم یا رقیب اصلی آقای مالکی ایاد علاوی است و برای کنار گذاشتن آقای مالکی نیاز دارد که نظر مثبت آن ائتلاف شیعی را که ائتلاف ملی است جلب کند. آقای مالکی نه تنها آقای علاوی با او مخالف است بلکه در بین شیعیان وضع خوبی ندارد. علی رغم این که آقای مالکی فهرستش رقم بالا و خوبی آورده اما در میان نخبگان سیاسی شیعه عراق آقای مالکی مخالفان بسیاری دارد. در مورد مقتدی صدر، تقریبا میشود گفت که آقای مالکی خط قرمز او است. در نظرسنجی آقای مقتدی صدر آقای جعفری برای نامزدی پست نخست وزیری انتخاب شده است. آقای مالکی در میان نخبگان شیعه نیز وضع خوبی ندارد. این مسئله باعث میشود که آقای علاوی با واقعگرایی تصمیم بگیرد و آن را بپذیرد. آقای علاوی سفرهای متعددی به کشورهای همسایه عراق داشته است و به این نتیجه رسیده که نمیتواند جمهوری اسلامی را مستثنی کند.
در عراق مخالفتهایی بر روی برخی چهرههای سیاسی وجود دارد. مثلا کردها با آقای علاوی بسیار اختلاف دارند. اختلافاتی که بر سر آقای مالکی وجود دارد که ایشان را به خود محوری و عدم اعتنا به دیگران حتی به نزدیکانش متهم میکنند. مثلا آقای علی ادیب که معاون او در حزب الدعوه است با آقای مالکی به اصطکاکهای تندی رسیده است. از سوی دیگر با توجه به این که آقای مالکی، آقایان سید جعفر صدر، علی ادیب و سید حسین شهرستانی را برای جانشینی خود نامزد کرده و با توجه به اختلافهایی که بر سر چهرهای مثل آقای عادل عبدالمهدی و ابراهیم جعفری وجود دارد و از سوی دیگر هم کشورهای خارجی به خصوص ایالات متحده که به علاوی گوشزد کردهاند که اگر مالکی عقب نشست شما هم باید کوتاه بیایی؛ با تمام این تفاسیر دولت آینده عراق با عبور از چه دست اندازها و مراحلی شکل خواهد گرفت و خصوصا چقدر زمان خواهد برد تا تشکیل شود و ثانیا این که چه ترکیبی خواهد داشت و چه شخصیتی ریاست آن را بر عهده میگیرد؟
ایرانی: اگر مروری به وضعیت جاری عراق داشته باشیم به نکاتی بر میخورم که اشاره هم شد. در وضعیت فعلی اختلافات جدی میان آقای مقتدی صدر و آقای مالکی وجود دارد که اختلاف در صفوف شیعه به حساب میآید و هر دو نزدیک به جمهوری اسلامی هستند. در مصاحبه اخیری که آقای مقتدی صدر با الجزیره داشت نیز این اختلاف کاملا خود را نشان داد که ریشه در گذشته داشت. البته سر موقع باید بررسی شود که چرا علی رغم این که کسانی که در ایران متولی پرونده عراق بودند و ابراز خوشبینی از نتایج انتخابات میکردند، نتیجه انتخابات آن طور که پیشبینی میکردند، نشد.
اما از سوی دیگر مشاهده میشود که آقای حکیم در حال نزدیک شدن به آقای ایاد علاوی است. این نشان از درک صحیح آقای حکیم است که نشان میدهد، شرایط را کاملا سنجیده و اکنون متوجه همکاری با آقای علاوی است.
واقعیت به ما میگوید هیچ کدام از ائتلافهای پیروز انتخابات توانایی تشکل دولت به تنهایی را ندارند. حال چه اولین لیست که آقای علاوی باشد و چه دو ائتلاف دیگر. به هر حال در عراق چهار گروه برنده انتخابات شدند. یکی العراقیه، دوم ائتلاف دولت قانون، سوم ائتلاف ملی و چهارم پیمان کردستانی. ما بقیه نیز آرای کمی آوردهاند که چیزی محسوب نمیشود. بدین ترتیب اگر خواهان به دست آوردن تضمینی برای آینده امنیت عراق باشیم باید تلاش شود و خوشبین باشیم که هر چهار گروه اصلی را کنار هم قرار گیرند و از آن یک تفاهمی به وجود بیاید و دولتی شکل بگیرد که همه این چهار گروه اصلی در آن نقش داشته باشند.
عراق چند سناریو پیش رو دارد. که به نظر من عراق غیر از این سناریوها راه حلی دیگری پیش رو ندارد. یک سناریو این است که آقای مالکی، آقای حکیم و کردها یک ائتلاف تشکیل دهند و توجهی به ائتلاف العراقیه نداشته باشند. این بدان معنا است که اهل سنت نادیده گرفته شوند و اوضاع امنیتی در عراق وخیمتر شود.
سناریوی دیگر این که لیست آقای حکیم و آقای علاوی با هم کنار بیایند و کردها را هم در کنار خود داشته باشند. این ائتلاف مجموعا در حدود 218 کرسی را به دست خواهد آورد که بیش از دو سوم خواهد بود. سناریوی سوم این است که فهرست العراقیه، ملی و دولت قانون بدون در نظر گرفتن کردها دولت تشکیل دهند. این ائتلاف 250 کرسی مجلس را در اختیار خواهد داشت اما این بدان معنا خواهد بود که کردها نادیده گرفته شوند و نادیده گرفتن کردها هم قطعا به مصلحت بسیاری نیست چرا که کردها را به سمت تشکیل یک حکومت مستقل کردی در شمال پیش میبرد. سناریوی بعدی این است که که آقای مالکی و علاوی در کنار کردها قرار بگیرند و نقش ائتلاف ملی را نادیده بگیرند که چیزی در حدود 238 کرسی را تشکیل خواهند داد. این بدان معنا خواهد بود که آقای صدر، آقای حکیم و جمهوری اسلامی نادیده گرفته خواهند شد که این هم دور از دسترس است. آخرین سناریو سناریوی توافق است. یعنی هم دولت قانون، هم ملی، هم العراقیه و هم کردها با هم ائتلاف کنند که بیش از 300 کرسی مجلس را به دست خواهند گرفت.
سناریوهای اول، دوم، سوم و چهارم به دلایل ذکر شده از جمله نادیده گرفتن کردها، سنی ها و نادیده گرفتن گروههایی چون صدر و حکیم و ایران شدنی به نظر نمیرسد. به غیر از این سناریوها دو گزینه باقی میماند اولی آقای علاوی و آقای حکیم در کنار کردها قرار بگیرند و آقای مالکی را نادیده بگیرند و دولت تشکیل دهند که احتمال آن وجود داد. گزینه قویتر هم ائتلاف هر چهار گروه میتواند باشد.
در بحث نخستوزیری نیز باید گفت هر گروهی به نفع گروه دیگر از تواناییهایش بکاهد و به سود طرف دیگر کوتاه بیاید تا ائتلاف به صورت قوی شکل بگیرد. به طور کلی هر کدام از این فهرستها در راسش یک شیعی قرار دارد و تعریفی هم که برای عراق جدید صورت گرفته این است که باید نخستوزیر شیعی باشد قطعا نخستوزیر را نیز باید شیعه تعیین کند. اما این بدان معنا نیست که حتما آقای علاوی یا مالکی نخستوزیر شوند. میتواند یک چهره توافقی باشد. اگر نخستوزیر شیعیان باشد بدان معنا است که باید کردها ریاست جمهوری را در اختیار داشته باشند و نخست وزیر را به سنیها بدهند. تقریبا میتوان گفت آن دو طرف یعنی کردها و شیعیان تکلیفشان روشن است.
در بحث نخستوزیری به تصور من آقای مالکی که بسیار مشکل دارد. پس به نظر میرسد ایشان نخستوزیر نخواهد شد. میماند آقای علاوی و فردی از ائتلاف ملی؛ که آقای علاوی هم به دلیل این که اکثریت کسانی که پشت او هستند از اهل تسنن هستند مشکل به وجود خواهد آمد.
به گمان من فردی که در راس دولت قرار خواهد گرفت از هیچ کدام از این سه لیست نخواهد بود که میتواند بهترین گزینهها هم باشد. با این حال اگر قرار است یک دولت قوی و مورد قبول همه در عراق شکل گیرد باید همه کشورهای همسایه عراق هم ایران و هم عربستان برای تشکیل دولت آینده عراق تلاش کنند...
ادامه دارد...
نظر شما :