نشستهای خلع سلاح هسته ای ولزوم قضاوت جهانی در پذیرش پیشرفتهای هستهاى ايران
درفروردین سال1389((April2010دواجلاس بین المللی باموضوع خلع سلاح هسته ای درغرب وشرق نیمکره شمالی بایک فاصله زمانی حدودا ده روزه برگزارگردید.اماعلیرغم این فاصله زمانی کوتاه،بازنمایی گفتمانها وتحلیلهای مطرح شده از اهداف پیداوپنهان مورداشاره دراین دواجلاس عملاحاکی ازوجودیک شکاف گسترده درمبانی اصولی واستراتژیک میزبانان این دونشست بین المللی نسبت به کم وکیف مسائل هسته ای جهان امروز است.بنحویکه دراجلاس هسته ای واشنگتن وباحضورقدرتهای هسته ای جهان علیرغم اینکه موضوع مشخص این نشست برخلع سلاح هسته ای تعریف شده بودامامباحث مورداشاره درآن چگونگی حفظ سلاحهای هسته ای راموردتاکیدقراردادند.دراجلاس تهران که باحضور35کشوروتعدادی ازسازمانها،نهادهاومجامع بین المللی برگزارگردید،موضوع نشست ومباحث موردتاکیددرآن برضرورت خلع سلاح هسته ای وعدم اشاعه جهانی آن باممنوعیت استفاده های نظامی وغیرصلح آمیز ازانرژی هسته ای قرارداشت. این تعارض گسترده ضمن اینکه دراذهان جامعه بشری بیانگرتفاوتهای اساسی وبخصوص چگونگی دیدگاههای بشردوستانه درنوع نگاه طرفهای درگیردرپرونده فعالیتهای هسته ای جمهوری اسلامی ایران می باشد،عملادربرگیرنده ظرفیتهای بین المللی وحضوربهینه ایران درگفتمانهاوموضوعات اساسی جهان امروزاست.براین اساس درک واقعیتهای موجوددرموضوع فن آوری هسته ای صلح آمیزجمهوری اسلامی ایران بعنوان یکی ازمباحثی که عمدتاوبطوریکجانبه درسالهای اخیرتوسط ایالات متحده آمریکا ودرسطوح بین المللی باچالشهای سیاسی وبحران سازیهای متعددمواجه بوده است،ضمن اینکه بستری اساسی دربرگزاری جداگانه اجلاسها خلع سلاح هسته ای به میزبانی واشنگتن وتهران رافراهم نمود،لیکن هرگونه تشریح واقع بینانه ازآن برای کسب قضاوت جهانی والزامات پذیرش این توانمندیهای علمی وتکنولوژیکی ازسوی بازیگران عرصه های بین المللی ،مستلزم ارائه تحلیلی جامع ازروندبررسی این پرونده هسته ای است که بطورخلاصه مورداشاره قرارمی گیرد:
موضوع تدابیروعزم ملی جمهوری اسلامی ايران درزمینه ورودبه فراگیری تکنولوژیهای نوین باهدف بالفعل نمودن بخشی ازمزیتهای نسبی وبالقوه درعرصه های متنوع محیط انسانی وطبیعی ونیزتامین بخش اساسی ازنیازهای عمومی که ازالزامات دستیابی به توسعه جامع وپایدارمی باشند،درقالب فناوری صلح آمیزهسته ای که ازسال 2002 باجمعبندی سوابق وبسترهای پژوهشی درمرحله آزمايشى قرار داشت از سوى برخى ازمنافقین خارجنشين مطرح شدوبابزرگنمايى درتریبونهای تبلیغاتی وسیاسی مخالفین نظام قرارگرفت. متعاقبادر پى اشغال عراق در سال 2003 که به بهانه يافتن سلاحهاى کشتار جمعى و مبارزه با تروريسم صورت گرفت،باجنجالهای سیاسی گسترده وبخصوص بلحاظ سوابق خلاقیتهاووجودنبوغ فکری درجامعه ایرانی ونیزباهدف ممانعت ازدستیابی ملت ایران به پیشرفتهای پایداردرتکنولوژیهای جدید، درقالب عباراتی گوناگون وبرای جلب توجه مخاطبین باایجاداضطراب کاذب سیاسی درخصوص دستيابى ايران به فناورى هستهاى،عملاپروژه ايرانهراسى رادرمنطقه ودرصحنه های سیاست جهانی فعال نمودند.براین اساس در حالى که بند چهارم پيمان منع گسترش جنگافزارهاى هستهاى (NPT)حق امضاکنندگان در برخوردارى از فناورى هستهاى براى مصارف غيرنظامى را به رسميت شناخته است وبا وجود اينکه تدابیروتهیه سازوکاراولیه درخصوص تلاش ایران برای دستیابی به فناوریهای هستهاى مربوط به قبل از پيروزى انقلاب اسلامی بوده وبا همکارى کشورهاى غربى از جمله آمريکا، آلمان، فرانسه و روسيه صورت گرفته است، درسالهای اخیروبویژه درشرایط کنونی تشدیداعمال فشارهاى همین کشورها براى صدور بيانيهها، قطعنامهها و باارائه گزارشهاى سیاسی مختلف از سوى نهادهاى تحت نفوذ (سازمان ملل و آژانس بينالمللى انرژى اتمى و اتحاديه اروپا)همسو با تبليغات منفى عليه فناوریهای صلح آمیز هستهاى جمهوری اسلامی ایران روز به روز افزايش یافته و همواره باتکرارجنجالهای صرفاسیاسی وهدفمندازارائه هرگونه توجیه منطقی به افکارعمومی ملتهای واقع بین وپاسخگویی نسبت به پاسخهاى مستدل و شفاف ايران عملاعاجزبوده اند.
در این سالهاوتحت عنوان بررسی پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران، تهران ميزبان سفرهاى گاه و بيگاه تعدادقابل توجهی ازنمایندگان بلندپایه سیاسی دول معترض وبازیگران عرصه های بین المللی وبخصوص بازرسان آژانس بينالمللى انرژى اتمى بوده است. در پى نشست سعدآباد، جمهورى اسلامى ايران به طور داوطلبانه تعليق 20 ماهه فعاليتهاى هستهاى خود از جمله پلمپ تاسيسات (UCF) اصفهان و همچنين کد 1/3 از ترتيبات فرعى پادمان NPTرا پذيرفت که بر اساس آن بازرسان آژانس مىتوانستند در هر زمان، از هر مکانی که درایران موردنظرشان باشد،بازديدنمایند. امااین رونددرمحافل متعددداخلی باانتقادهای گسترده مواجه گردیدکه باشروع فعالیت دولت نهم کلیه مباحث مربوط به تعليق یکجانبه فعاليتهاى هستهاى جمهوری اسلامی ايران منتفی گردید.
البته رهبر معظم انقلاب نیزهمواره قبل وبعد از آن وبارها بر پيگيرى حق هستهاى ملت ايران بعنوان یک دانش بومی،ملی وتبلوری ازنبوغ فکری جامعه ایرانی باکارکارهای اخلاقی برگرفته ازتعالیم مقدس اسلامی تاکيد کرده اند. باشروع سال جدیدودردیداری که تعدادی ازمسئولین نظام به مناسبت روزملی هسته (21/1/1389)بارهبر معظم انقلاب اسلامی داشتند، ایشان ضمن تاکیدبرپایداریهای ایجادشده وتسریع برتحقق این مطالبه ملی ،علت اصلى درگسترش جنجالهای سیاسی اخير آمريکا وبرخی ازدول وابسته به آن درباره فعاليتهاى فناوری صلح آمیزهستهاى ايران را نگرانى دشمنان اين ملت و نظام اسلامى از بومى شدن دانش هستهاى در ايران و تلاش انديشمندان ايرانى براى تأمين نیازهای عمومی درعرصه های مختلف علمی واجرایی وعدم وابستگی به آنان دانستند.
علاوه براین، باتغييروتحولات ژئوپلیتیکی ایجادشده درمنطقه خاورمیانه که نویدبخش حرکت به سمت شکل گیری یک خاورمیانه متشکل برمحورمبانی عملی باورهای اسلامی بوده وتحقق این مهم کاهش حضورودخالتهای گوناگون قدرتهای فرامنطقه ای رابهمراه دارد. درشرایط کنونی این امربانشانه های محرزی درجریان است که ازعلائم آشکارآن می توان به مواردذیل اشاره نمود: اقتدارعمومی جنبش اسلامی حزب الله در لبنان و حماس در فلسطين،حضورگسترده مردم عراق درتعیین سرنوشت کشورشان، اجرای دومين دوره ازانتخابات رياست جمهورى درافغانستان واعتراضهای گسترده به دخالتهای آمریکا، شکستهای موسوم به جنگهای 33 و 22 روزه رژیم صهیونیستی اسرائيل ازجنبشهای اسلامی حزب الله وحماس و همچنين پيشرفتهاى ايران در زمينههايى همچون دانش هستهاى، فناورىهاى نانوتکنولوژيکى، ماهواره اميد، سلولهاى بنيادين و ............
بااین شرایط ودرگرماگرم رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکابودکه حسین محمد باراک اوباما با ادعاى مذاکره بدون شرط با جمهوری اسلامی ايران به رياست جمهورى رسيد. چندى بعد وى طى مصاحبهاى گفت: "اگر کشورهايى همچون ايران مايل به باز کردن مشت خود باشند، دست دراز شده از سوى ما را مىيابند". که البته این عبارات ضمن بازارگرمیهای سیاسی برای رقابتهای انتخاباتی آنهم ازموضعی به اصطلاح دموکراتیک،عملا ناشی استمرارطولانی وغیرموجه حضورآمریکا وسایراشغالگران دردوکشورافغانستان وعراق دراذهان عمومی جهانیان وبویژه برای مردم سرزمینهای اشغال شده بودکه خودمنجربه گسترش بحرانهاى متعدد دراین دوکشورونیزبرای اشغالگران شد، لذا باهدف گریزمقطعی ازاین باتلاق بودکه باراک اوباما موضوع تعامل بدون شرط با جمهورى اسلامى ایران رامطرح نمود.
دراین فرآیند بااعلام افزايش تحريمهاى يکجانبه آمريکا عليه ايران توسط هيلارى کلينتون دراواخر خردادماه سال 88 وهمزمانی آن باسخنان "کيت ويسمن"، عضو سابق آيپک (بزرگترين لابى طرفدار اسرائيل در آمريکا)که مذاکره با ايران را تنها راه حل خواند و گفت"ما بایددر نهايت با نوعى برنامه صلحآميز هستهاى از جانب ايران، کنار بياييم.علاوه براین ایشان صراحتااذعان کردکه براى متوقف کردن اين برنامه به صورت کامل، بسيار دير است. به همين دليل، ما بايد رابطهاى با ايران ايجاد کنيم که بر مبناى آن ايران با بازرسىهاى بينالمللى موافقت کند.درهمین راستا "ريچارد مِورفى"، معاون سابق وزير امورخارجه آمريکا نيز با اشاره به سخنان رابرت گيتس وزير دفاع آمريکا اظهار داشت: برنامه هستهاى ايران راه حل نظامى ندارد و بايد از راههاى ديپلماتيک حل شود.
متعاقبابا وجود گزارشهاى متعددوچندوجهی محمد البرادعى، مديرکل سابق آژانس بينالمللى انرژى اتمى که دربرخی ازآنهاهم تاکيداتی بر صلحآميز بودن فعاليتهاى هسته جمهوری اسلامی ايران شده بود، کشورهاى عضو گروه 5+1 شامل انگليس، آمريکا، فرانسه، روسيه و چين به همراه آلمان به عنوان بازیگران اصلی بينالمللى دررسيدگى به پرونده هستهاى ايران باطرح ریزی بازى تعيين مهلت زمانى،نگاه اساسی خودرابرایجاد یک موضع انفعالى درروندفعالیتهای صلح آمیزهسته ای جمهوری اسلامی ایران متمرکزنمودندتاچهره خود را در سطوح بينالملل بازسازى کنند. با اين حال ارائه بستههاى پيشنهادى ازسوی جمهورى اسلامى ایران نتيجه را به نفع ايران رقم زد. اعلام پيش از موعد خبر ساخت دومين تاسيسات غنى سازى ايران در فردو (18ماه پيش از تزريق سوخت) از سوى رييس جمهورى در زمان سفر به نيويورک و سفر البرادعى به ايران بار ديگر نگاهها را به سوى راه غيرقابل بازگشت پيشرفتهاى ايران معطوف کرد و نيت ايران را براى اعتمادسازى در بسترى شفاف نمايانتر کرد. اين اقدام ايران بار ديگر طرفهاى غربى را در موضعى منفعلترازقبل قرار داد.
نشستهاى چندجانبه اعضاى گروه 5+1در ژنو (مهرماه 1388) که با حضور دبير شوراىعالى امنيت ملى ايران دنبال مىشد، می توانست به یک فرصت و آزمونی براى کشورهای مذکور تبدیل گردد تا براى مسائل مختلفى از جمله موضوع تامين سوخت رآکتور تحقيقاتى تهران زمینه های جلب همکارى آنان هم فراهم گردد.درعین حال به رغم اعلام آمادگى چندين کشور از جمله روسيه، فرانسه و آمريکا براى تامين سوخت اين رآکتور، اعمال فشارهاى سياسى منجر به کارشکنىهاى متعدد در روند طبيعى تامين سوخت موردنیازازسوی آژانس بينالمللى انرژى اتمى براى مصارف پزشکى ايران گردید، به گونهاى که حتى در قبال موضع انعطافى ايران مبنى برآمادگی برای تعويض سوخت تولیدداخلی با غناى 5/3 درصد با سوخت 20 درصد در خاک ايران و زير نظر آژانس، کشورهاى عضو گروه 5+1 باز هم در صدد تنگتر کردن حلقه های تحميلى خود به ايران برآمدند.
معذالک امروزه جمهورى اسلامى باتلاشهای گسترده متخصصین داخلی وباعزمی عمومی درچارچوب یک استراتژی مدون ومبتنی بررویکردهایی اصولی جهت تحقق بسترهای توسعه پایدار،عظمی مضاعف رادرسال همت وکارمضاعف برای خودترسیم نموده ودراین راستا دربخش توسعه صلح آمیزفعالیتهای هسته ای اقدام به تغييراتى در زنجيره های توليد اورانيوم با غناى 20درصد کرده که اين اقدامات سبب گردید تا بان کى مون، دبير کل سازمان ملل نيز در اواخر سال 1388 اعلام کرد: مسئله هسته اى ايران بايد با مذاکره و بصورت مسالمت آميز حل و فصل گردد.
بطورکلی درشرایط کنونی شایسته است که با توجه به پتانسيلهاى پيشرفت وتوسعه فن آوريهاى صلح آمیزهستهاى توسط جمهوری اسلامی ايران، از يک سو دنياى قدرت براى تحقق ثبات بينالمللى وبهويژه در منطقه خاورميانه و حوزه خليجفارس در محاسبات و معادلات متعدد نظام بينالملل، جمهورى اسلامى ايران را بهعنوان يک واقعيت هستهاى و کشورى سرنوشت سازبپذيرد و از سوى ديگر با تأکيد بر اين شرايط جديد، تحقق توسعه پايدار در ايران نيز مستلزم نگاهى جامع و راهبردى به مقوله منافع ملى و درک متناسب از شرايط جارى نظام بينالملل و بهويژه مناسبات (اجماع يا کشمکش) ميان قدرتهاى جهانى است.
نظر شما :