صلح اعراب و اسرائيل، رويا يا واقعيت
کاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريکا در يک سفر دو روزه به اسرائيل آمده و قرار است پس از آن به فلسطين رود تا با مقامهاى فلسطينى درباره راههاى از سرگيرى مذاکرات صلح فلسطين و اسرائيل به مذاکره بپردازد.
رايس هدف از سفر خود به خاورميانه که ششمين سفر وى به منطقه در سال جارى ميلادى محسوب مىشود را ايجاد يک کنفرانس بينالمللى جدى و اساسى براى احياى گفت و گوهاى صلح خاورميانه دانسته است.
قرار است رايس در اسرائيل با «تسيبى ليونى» همتاى اسرائيلى خود، «ايهود باراک» وزير دفاع اسرائيل و «بنيامين نتانياهو» رهبر راستگراى اپوزسيون مخالف دولت اسرائيل ديدار کند و پس از آن به رامالله رفته و در آنجا با «محمود عباس» رئيس حکومت خودگردان فلسطينى و «سلام فياض» نخستوزير دولت فلسطين ديدار و گفت و گو کند.
رايس تاکيد کرده است، قصد ندارد مذاکرات صلح خاورميانه تنها در حد حرف باشد و از اعضاى شرکتکننده در اين کنفرانس مىخواهد که مجدانه مذاکرات را براى رسيدن به راههاى عملى دنبال کنند.
اسرائيلىها نيز خوشبينند که مذاکرات صلح خاورميانه که به پيشنهاد رئيسجمهورى آمريکا قرار است در فصل پاييز برگزار شود، موفقيتآميز باشد.
مشابه اين آرزو را فلسطينيان نيز در دل مىپرورانند. محمود عباس رئيس حکومت خودگردان فلسطينى نيز گفته است که «اميدوارم اين مذاکرات به نتايج خوبى برسد و در چارچوب آن فلسطينيان در تبعيد بتوانند به ميهنشان بازگشته، وضعيت نهايى بيتالمقدس مشخص شود و به طور خلاصه اين که بتوانيم مشکلاتمان را با اسرائيلىها حل کنيم يا به يک راه حل نهايى و يک چارچوب مشخصى دست يابيم.»
در اين ميان اسرائيلىها يک گام جلوتر رفتهاند. «مارک ريگيف» سخنگوى دولت اسرائيل هدف از برگزارى کنفرانس صلح خاورميانه را ايجاد کشور فلسطينى دانست و گفت: «مىخواهيم کشور فلسطينىاى به وجود بيايد که بتوانيم با آن همکارى کنيم و در نهايت به يک صلح پايدار با افقهاى روشن برسيم.»
هم فلسطينىها و هم اسرائيلىها اميدوارند، بتوانند مذاکرات صلح خاورميانه را به نتيجه برسانند. هر دو آنها انتظار پيروزى در اين مذاکرات دارند و گمان مىکنند که اين مذاکرات به نتيجه برسد.
آمريکايىها نيز به نوبه خود به دنبال توفيق در اين کنفرانس هستند. به اعتقاد آنها کليد حل مشکلات آنها در خاورميانه در گرو نتيجه بخش بودن مذاکرات صلح اعراب با اسرائيل است. موضوعى که بسيارى از مشاوران بوش و حتى اميران و پادشاهان کشورهاى عربى نيز بر آن واقفند و آن را مرتب به رئيسجمهورى آمريکا گوشزد مىکنند. «جيمز بيکر» يکى از مشاوران رئيسجمهورى آمريکا حتى معتقد است که صلح خاورميانه مىتواند، موفقيت بسيارى را حتى در جنگ آمريکا در عراق براى کاخ سفيد به ارمغان آورد.
اما در اين ميان نکات غامضى وجود دارد که ظاهرا آرزوى سه طرف را به چالش مىکشد. نکاتى آنچنان غامض که حتى سفر رايس به خاورميانه را نيز با سئوالهاى بسيارى مواجه کرده است.
مذاکرات صلح خاورميانه در چالش
از سوى ديگر عمرو موسى دبيرکل اتحاديه عرب اعلام کرد، هيج محذوريتى براى حضور در کنفرانس صلح خاورميانه وجود ندارد و اين کنفرانس نبايد تنها به يک سرى رو بوسى و صدور بيانيه اختتاميه خلاصه شود.
وى با شرکت در يک مصاحبه مطبوعاتى گفت: «از اين کنفرانسها تا کنون بسيار برگزار شده که هيچ نتيجهاى نداشته و تنها موضع شفاهى دولتها را اعلام کرده است. نبايد اين کنفرانس هم يکى از آن کنفرانسها باشد.»
عمرو موسى همچنين هشدار داد: «اوضاع خاورميانه در تنگناى بسيار سختى به سر مىبرد و بايد بگويم اگر بخواهند در آن کنفرانس کارهاى خلاف عرفى انجام دهند، ما نمىتوانيم همکارى با آنها داشته باشيم.»
وى همچنين خبر داد که اتحاديه عرب قصد دارد هيچ تعاملى با موضوع اين کنفرانس انجام ندهد.
موسى همچنين از کاندوليزا رايس وزير امور خارجه آمريکا خواست در سفر دو روزه خود به خاورميانه محضورات اين کنفرانس را تعيين کند.
اظهارات عمرو موسى به وضوح نشان مىدهد که اعراب تمايل چندانى به حضور در اين کنفرانس ندارند، زيرا معتقدند که هدف از برگزارى اين کنفرانس تنها حفظ منافع اسرائيل است.
در همين حال شوراى همکارى خليج فارس نيز با صدور بيانيهاى هشدار داد، نبايد موضوع عراق در اين کنفرانس مطرح شود زيرا صلح خاورميانه هيچ ارتباطى با موضوع عراق ندارد. در اين بيانيه تاکيد شده، ايالات متحده نبايد گمان کند از اين کنفرانس مىتواند به عنوان يک طوقى براى خروج از بحران عراق بهره برد.
اين هشدارها به وضوح نشان مىدهد که چه چالشهايى در قبال کنفرانس صلح اعراب و اسرائيل وجود دارد. وجود اين چالشها را از چند زاويه مىتوان ديد. نخست به موقعيت وزير امور خارجه آمريکا باز مىگردد. کاندوليزا رايس مدتى است که با رئيسجمهورى آمريکا دچار اختلاف نظر شديد شده و همانند سابق اجازه ندارد، در تصميمگيرىهاى کلى کاخ سفيد دخالت کند. از اين موضوع کشورهاى عربى به خوبى آگاهند. رايس دائما به منطقه مىآيد و دست خالى به واشنگتن باز مىگردد، زيرا فرستادههاى کاخ سفيد به خاورميانه تمام تلاشهاى وى را به چالش مىکشند. براى مثال هنگامى که رايس براى جلب حمايت کشورهاى عربى از سياستهاى جديد بوش در ماههاى ابتدايى سال جارى ميلادى به منطقه آمد، تا شايد بتواند با عطوفت و وعده و وعيد دل دولتمردان عرب را با آمريکا همراه کند، «ديک چنى» به خاورميانه سفر کرد و به مقامهاى عربى هشدار داد که هيچ وعده و وعيدى در کار نيست و آنها وظيفه دارند، با سياستهاى آمريکا همراه شوند. ديک چنى به ملک عبدالله پادشاه عربستان در رياض گفته بود: «نتايج صلح خاورميانه را ما تعيين مىکنيم و شما وظيفه داريد آن را بپذيريد. نبايد انتظار داشته باشيد در قبال اجراى وظايفتان به شما اميتاز دهيم.»
ديک چنى همچنين گفته بود «ما دولت فلسطينى را به هر ترتيبى که شده تشکيل خواهيم داد و مخالفان آن مجبورند آن را بپذيرند.»
اگر نگاهى به سفرهاى رايس به خاورميانه که قرار بود براى پيشبرد اهداف صلح خاورميانه هفتهاى يک بار انجام شود، بياندازيم، مىبينيم که وى چند ماه است به خاورميانه نيامده است. اکنون هم که به خاورميانه آمده بعيد به نظر مىرسد طرح ويژهاى در اختيار داشته باشد و بيشتر منتظر است که ببيند آيا اوضاع خاورميانه به گونهاى هست که بتوان براى اجراى صلح خاورميانه تمهيداتى انديشيد يا خير؟
نگاه ديگر به وضعيت دولت فلسطينى باز مىگردد. ناظران خاورميانه از اين که حماس در هيچ بازى سياسى دخالت ندارد، نگرانند. اين در حالى است که غزه به طور کامل در اختيار حماس قرار دارد و همچنان با سياستهاى صلحطلبانه محمود عباس با اسرائيل و آمريکا مخالفت مىکند. به اعتقاد برخى تحليلگران عزل حماس از معادلات سياسى خاورميانه که با انزواى حماس همراه شده باعث مىشود که اين گروه تقويت شده و در آينده رفتار ديگرى با بدرفتاران کنونيش اتخاذ کند. به ويژه اين که جبهه اسرائيلىها با وجود افراد تندرويى چون بنيامين نتانياهو نيز چندان قابل اطمينان نيست. از طرفى حماس در درون جامعه فلسطين صاحب نفوذ است و نمىتوان نقش آن را در معادلات خاورميانه ناديده گرفت. به همين دليل است که بسيارى معتقدند تا زمانى که موضوع حماس حل نشده، نمىتوان اميدوار بود که کنفرانس صلح خاورميانه به نتيجه برسد.
در همين حال مشکل ديگرى نيز پيش روى مذاکرات صلح اعراب و اسرائيل وجود دارد. اين مشکل به سياستهاى کشورهاى عربى در قبال اسرائيل و بالعکس باز مىگردد. اسرائيلىها انتظار دارند، اعراب به يک سرى تعهدات از جمله تعهدات امنيتيدر قبال اسرائيل پايبند باشد، در حالى که اعراب نيز انتظار دارند در وهله نخست از آنجايى که اسرائيل يک کشور اشغالگر است، خود در ابتدا گام مثبتى برداشته و به تعهدات خود در قبال اعراب از جمله باز گرداندن زمينهاى غصب شده فلسطينيان و ديگر کشورهاى عربى، حل کردن موضوع پناهندگان فلسطينى و يافتن راه حل براى مسئله بيتالمقدس و ... عمل کند. به اعتقاد کشورهاى عربى طرح پيشنهادى صلح اعراب و اسرائيل که از سوى عربستان سعودى پيشنهاد شده ، حد و نهايت عقبنشينى اعراب در قبال اسرائيل است. عمرو موسى در اين باره مىگويد: «ما با تاييد پيشنهاد عربستان براى صلح اعراب و اسرائيل يک گام مثبت به سمت رسيدن به صلح برداشتيم. حال نوبت اسرائيلىها است که يک گام به سمت صلح بردارند.»
نکته ديگرى که در اين ميان وجود دارد و باعث مىشود کشورهاى عربى نتوانند در قبال موضوع صلح اعراب و اسرائيل موضع واضح و قاطعى اتخاذ کنند، نوع نگرش مردم کشورهاى عربى به اين صلح است. ملت عرب به هيچ عنوان حاضر به اعطاى کوچکترين امتيازى به اسرائيل نيست. اين موضوع به اندازهاى حساس است که در صورتى که اعراب بخواهند امتياز خلاف عرفى به اسرائيلىها بدهند، با واکنش بسيار تند ملتهايشان مواجه مىشوند. ترور انور سادات رئيسجمهورى سابق مصر نمونه بسيار واضحى براى اين موضوع است.
با ذکر اين دلايل مىتوان فهميد که چرا کنفرانس آتى خاورميانه نمىتواند چندان موفقيتآميز باشد. دقيقا به همين دليل سفر رايس به خاورميانه نيز چندان موفقيتآميز نخواهد بود. دليل آن را با گفتههاى عمرو موسى بهتر مىتوان درک کرد. بنا بر اين تا زمانى که گرههاى اصلى مشکلات خاورميانه باز نشوند، برگزارى چنين کنفرانسهايى چندان مثمر ثمر نخواهد بود.
نظر شما :