ضعف ايران در برابر اعراب
این روزها موضوع هستهای ایران مراحل حساسی را میگذراند. موقعیت ایران در عرصه هستهای سختتر از هر زمان دیگری است. بحران داخلی و نبود دوست بالقوه و بالفعل در میان کشورهای همسایه و استراتژیک منطقه همه و همه دست به دست همه داده تا غرب بتواند ایران را گوشهای محاصره کند و بر لحن تهدیدهایش علیه آن بیفزاید.
روزهای گذشته خاورمیانه ترافیک سفر مقامات ارشد امریکایی و اروپایی بود. ژنرالهای ارشد نظامی و دیپلماتیک امریکا در خاورمیانه بودند و با همتایان استراتژیکشان در خاورمیانه از جمله اسرائیل، اردن، عربستان، قطر و بحرین دیدار و گفتوگو کردند. در این میان نمایندگان روسیه، چین، فرانسه، ژاپن و بریتانیا نیز راهی منطقه میشدند تا شاید بتوانند یک راه حل یکسان در برابر بحران هستهای ایران بیابند و در عین حال از شدت تنشها نیز بکاهند. این در حالی بود که اسرائیلیها نیز به طور مرتب به روسیه، اروپا و امریکا سفر میکردند و رایزنیهای بسیار فشرده و موثری را با همتایانشان در آن کشورها انجام میدادند تا شاید بتوانند بر حجم فشارها علیه تهران بیش از پیش بیفزایند.
وزارت امور خارجه ایران در برابر برخوردهای غربیها سرد و سر در گم رفتار میکرد. در حالی که عربها شدیدترین حرفها را میزدند و انتقادهای تند و تیزی را علیه تهران ایراد میکردند، وزارت امور خارجه صرفا تلاش میکرد از ورود تنشها به افکار عمومی ایران جلوگیری کند و همه چیز را عادی جلوه دهد. مثلا هنگامی که هیلاری کلینتون به عربستان سعودی آمد، سعود الفیصل همتای عربستانیاش مواضعی به مراتب تندتر از همتای امریکاییاش اتخاذ کرد و از این که امریکا و غرب قصد دارند در برابر ایران از سیاست تدریجی استفاده کنند، انتقاد کرد و گفت: «شما دور هستید در حالی که ما نزدیک ایران هستیم. شما میتوانید منتظر باشید تا مثلا تحریمها علیه تهران جواب دهند. در حالی که ما نزدیک ایرانیم و مضرات سیاستهای ایران سریعتر به ما میرسد. بنابر این باید سیاستی اتخاذ شود تا سریعا جواب بگیریم. موضوع ایران نیازمند یک تحرک سریع برای یک تاثیر سریع است.»
همزمان وزارت امور خارجه کویت نیز برنامه هستهای ایران را تهدیدی برای امنیت کشورش دانست و از جامعه جهانی خواست در برابر آنچه این وزاتخانه رویاپردازیهای ایران توصیف کرد، بایستد.
واکنش وزارت امور خارجه ایران در برابر اظهارات تند مقام عربستانی محافظهکارانه و شگفتآور بود. رامین مهمانپرست، سخنگوی وزیر امور خارجه ایران به گونهای رفتار کرد گویی که اصلا اظهارات فیصل را نشنیده است. وی گفت: «آنچه ما از طرف عربستانی شنیدیم این بود که آنها خواهان منطقهای عاری از سلاح هستهای هستند.»
این اظهار نظر، تعجبآور و محتاطانه بود. این اظهار نظر در پاسخ به اظهارات وزیر امور خارجه عربستان نشان داد که ایران در حال حاضر در موضع تدافعی قرار گرفته است. منافع ما نه تنها در کشورهای عربی بلکه در جاهایی مانند افغانستان نیز در مخاطره قرار دارد.
چرا کشورهای عربی رویکردی منفی در برابر ما اتخاذ کردهاند؟ چرا ما همانند سابق حتی مانند شش ماه پیش جایگاه در خور توجهی در منطقه نداریم که مثلا عربستان به راحتی علیه ما موضع بگیرد بدون آن که نگرانیای از نوع واکنش ایران داشته باشد یا قطر به راحتی میزبان کسی باشد که نه تنها از دوحه علیه تهران سخن بگوید بلکه برای تحقق وعدههای ارتش امریکا مبنی بر استقرار سپر دفاع موشکی در قطر برای آنچه مقابل با تهدید ایران اعلام شده، بیتابی از خود نشان دهد؟
نگاهی به تحولات خاورمیانه در چند ماه گذشته دو نکته مهم را به ما یادآوری میکند. نخست این که ما به اهداف خود در منطقه نرسیدیم و این باعث شده تا ما در موقعیت ضعیفی قرار بگیریم. در یمن الحوثیها به عربستانیها آتشبس داده و شروط توقف جنگ با ارتش یمن را نیز پذیرفتند. ظاهرا در برابر این آتشبس چیز خاصی جز در امان ماندن جانشان دریافت نکردهاند. برخی از کارشناسان معتقدند، این توقف جنگ به خواست ایران صورت گرفته و ایران برای این که بیش از این تحت فشار منطقهای نباشد خصوصا این که پرونده هستهایاش در پیچ و خمهای تند سیاست گیر کرده، تن به این آتشبس داده است.
مشابه این وضعیت را در افغانستان شاهدیم. در افغانستان بیشتر کسانی که ایران از آنها حمایت میکرد، نتوانستند در دولت جدید حامد کرزای صاحب منصب شوند. در مقابل متحدان عربستان و چهرههایی که مورد حمایت ریاض بودند، توانستند کرسیهای خود را در کابینه حامد کرزای تثبیت کنند و حتی فراتر از آن گفته میشود، عربستان قصد دارد نقش میانجی میان طالبان با کابل را مجددا بر عهده بگیرد. این باعث شده تا وزنه عربستان در برابر ایران در منطقه سنگینتر از آنچه تصور میشد، بشود.
نکته دیگر این که به واسطه همین شکستهای دیپلماتیک و از دست رفتن دستاوردهای سیاسی، ایران در منطقه در موضع ضعف قرار گرفته است. اکنون کشورهای عربی به کمک رسانههایشان به خصوص العربیه ایران را هدف تبلیغات رسانهای خود قرار دادهاند و تلاش میکنند به جامعه عربی این گونه القا کنند که ایران یک تهدید ضعیف شده است. از این رو باید سریعا خطر تهران را خنثی کرد. شبکه العربیه هر روز و هر شب اخبار داخلی ایران را رصد میکند تا القا کند دولت ایران از حمایت داخلی برخوردار نیست و این دولت در موضع ضعف قرار دارد. این موضوع سبب شده تا ایران متحدان خود در منطقه را که توانسته بودند جامعه عربی را رسما دو پاره کنند، از دست بدهد.
قطر دیگر به ایران نگاه 9 ماه پیش را ندارد. دوحه تهران را پایتختی میداند که ضعیف شده و از قدرت کافی برای انجام مانورهای سیاسیاش برخوردار نیست. از این رو حتی پیمان استراتژیکش را با ایران به دست فراموشی سپرده و به گونهای رفتار میکند، انگار که پذیرفته نزدیکی به امریکا و غرب به نفع آن است و تهران تهدیدی است که باید با کمک امریکاییها آن را مهار کرد.
تمام این عوامل دست به دست هم داده تا اعراب بیباکانه تهران را مورد تهدید قرار دهند و از این که روزی با برخورد تند ایران مواجه شوند نیز هراسی نداشته باشند.
حال برای ایران دو موقعیت استراتژیک مهم دیگر باقی مانده است. اول انتخابات عراق. اگر روند انتخابات در عراق به گونهای پیش رود که طرفداران ایران در عراق به قدرت برسند، باز هم کشورهای عربی وارد معادله تازه و سختی خواهند شد که یک طرف آن امریکایی است که میخواهد بر سر برنامه هستهای ایران شدیدترین فشارها را وارد کند. دوم، پاکستان. دولت آصف علی زرداری از سوی عربستان و جامعه عربی و غربی به شدت تحت فشار است. زرداری دوست دارد در مقابل عربستان با ایران متحد شود تا خطر سقوط دولتش را خنثی کند. اما اگر ایران از خود ضعف نشان داده و پتانسیل لازم برای اثبات تواناییهایش به عنوان یک متحد بالقوه و استراتژیک را به زرداری نشان ندهد، آن گاه وی شکست خواهد خورد و ممکن است در آن صورت امنیت دیپلماتیک و سیاسی ایران در مرزهای غربی کاملا از دست برود.
نظر شما :