غرب، همچنان اصلىترين دشمن فرضى روسها
در بخش ديگرى از اين دکترين به حق روسيه براى اعزام نيرو به خارج از مرزهاى اين کشور ...
ديپلماسى ايرانى: روسيه در نهايت دکترين نظامى خود را اعلام کرد. مدتها بود که کشورهاى منطقه و رقباى نظامى و سياسى مسکو انتظار مانيفستى جديد نظامى اين کشور را مىکشيدند. در نهايت اين دکترين منتشر شد و البته باز هم دولت روسيه با رياست جمهورى دمبترى مدودف و نخست وزيرى ولاديمير پوتين بيشترين تهديدها را از جانب غرب دانست. در اين دکترين تاکيد شده است که ساختار امنت جهانى که رهبرى آن را ناتو بر عهده دارد، براى تامين امنيت مساوى تمامى کشورهاى جامعه جهانى تهيه نشدهاست.
ناتو همراه با سازمان امنيت و همکارى اروپا و نيروهاى مسلح متعارف در معاهده اروپا همگى نهادهايى هستند که در قالب جنگ سرد تعريف شدند. روسيه اعتقاد دارد که اين نهادها بايد با معمارى امنيتى جديد جايگزين شوند. با معاهده جديد اروپايى که توسل به زور توسط کشورهاى عضو يا متحدان انها را ممنوع اعلام کند. البته بد نيست که اين مساله را تا حدى به عملکرد روسيه در منطقه تعميم دهيم: چگونه مىتوان اين قانون را به حملات روسيه به آبخاريا و اوستيا جنوبى در آگوست 2008 تعميم داد؟ اگر روسيه قوانين بينالمللى را نوعى برترى بخشيده چگونه است که اين کشور تمديد حضور نيروهاى بينالمللى در مناطق جدايى طلب گرجستان را وتو مىکند و يا به ناظران اروپايى اجازه ورود به اين مناطق را نمىدهد؟
در ادامه اين دکترين نظامى به خطر گسترش ناتو به مرزهاى روسيه اشاره شده است. هم پروژههاى استقرار سامانههاى دفاع موشکى ايالات متحده در رومانى، بلغارستان و لهستان مد نظر اين بند از دکتريين جديد نظامى روسيه است و هم احتمال عضويت گرجستان و اوکراين در ناتو. (البته پيروزى يانکوويچ در انتخابات اخير رياست جمهورى در اوکراين خطر اين کشور براى روسيه را از بين برد) اما پرسش اين است که چرا روسيه حق استقلال کشورهايى مانند گرجستان براى تصميم گيرى و انتخاب نهادى بينالمللى براى الحاق را به رسميت نمىشناسد؟ روسيه تعريفى از تامين امنيت خود در کشورهايى که سابق بر اين عضو اتحاد جماهير شوروى بودند در سر دارد اما اين تعريف دليلى قانع کننده براى دخالت در روند انتخاب متحد نظامى براى هيچ کدام از اين کشورها نيست.
هر کدام از اين کشورها با توجه به استقلال ارضى خود مىتوانند نهادى نظامى در سطح بينالمللى را به عنوان متحد رسمى خود و بدون دخالت روسيه انتخاب کنند. در ماه اکتبر بود که رئيس شوراى امنيتى روسيه در اظهاراتى از حق استفاده روسيه از تسليحات هسته اى در نبردهاى منطقه اى يا حتى محلى سخن گفت. اين اظهارات تند و تيز انتقاد غرب را به دنبال داشت. البته در دکترين نظامى جديد روسيه که در وبسايت وزارت دفاع قرار گرفته است به چنين مسالهاى اشاره نشده است. پيشبينى مىشود که در متن مانيفست سياست بازدارندهگى هستهاى روسيه که در سال 2020 منتشر خواهد شد به اين حق روسها نيز اشاره شود.
در بخش ديگرى از اين دکترين به حق روسيه براى اعزام نيرو به خارج از مرزهاى اين کشور در راستاى تامين امنين شهروندان روس اشاره شده است. استفاده از نيروى نظامى براى حفاظت از اقليت روس بحثى جنجالى و مناقشهپرور است. در بحث آبخازيا و اوستيا جنوبى، روسيه با صدور پاسپورت روسى براى بسيارى از ساکنان اين دو منطقه در حقيقت به نوعى آنها را شهروند خود محسوب کرده و در نهايت حمله به منافع گرجستان در هر دو منطقه را بر خود حلال دانست. در تمامى کشورهاى اتحاد جماهير شوروى سابق شهروندان روسيه کم و بيش سکونت دارند و بدين ترتيب روسيه مىتواند هر زمان با در دست داشتن ادعاى دفاع از اقليت روس به هر کدام از اين کشورها حمله کند.
در دکترين جديد نظامى روسيه باز هم به غرب به عنوان تهديدى جدى براى امنيت روسيه اشاره شده است. اين طرز تفکر در حقيقت زنده کننده باورهاى ميان روسيه و غرب در دوران جنگ سرد است. آنچه در اين دکترين نظامى روسيه به آن تاکيد کرده است در حقيقت مقابل استراتژى "بازسازى رابطه" ميان روسيه و غرب قرار گرفته است. البته اگر منصف باشيم غرب هم در اينگونه تعريفها چندان بىتقصير نيست. يکى از تقصيرهاى بر گردن غرب، بحق به رسميت شناختن استقلال کوزوو است. همين مساله روسيه را در به رسميت شناختن آبخازيا و اوستيا جنوبى محق کرد.
پرسش اينجاست که غرب چگونه بايد به دکتريت جديد نظامى روسيه پاسخ دهد؟ در نخستين مرحله غرب بايد نارضايتى خود از ديدگاه ناعادلانه و غيرمنطقى مسکو نسبت به خود را به شکل شفاف اعلام کند. در مرحله بعد، غربىها بايد تمام تلاش خود را براى افزايش همکارىها با کمرلين به کار گيرند. منزوى کردن روسيه تنها منجر به الحاق اين کشور به جنبشهاى راديکال و کشورهاى مخالف غرب مىشود. افزايش همکارىهاى نظامى و شهروندى ميان غرب و روسيه مىتواند سوتفاهمهاى موجود ميان غرب و روسيه را از ميان ببرد. افزايش همکارى نظامى در مبارزه با تروريسم و همکارى با ناتو در افغانستان هم مىتواند در اين اعتماد سازى تاثير گذار باشد. در صورت افزايش اين همکارىها، فرصتى خلق خواهد شد تا روسيه در دکترين نظامى آتى خود ديگر از غرب به عنوام تهديدى براى امنيت خود ياد نکند.
منبع: مسکو تايمز
ناتو همراه با سازمان امنيت و همکارى اروپا و نيروهاى مسلح متعارف در معاهده اروپا همگى نهادهايى هستند که در قالب جنگ سرد تعريف شدند. روسيه اعتقاد دارد که اين نهادها بايد با معمارى امنيتى جديد جايگزين شوند. با معاهده جديد اروپايى که توسل به زور توسط کشورهاى عضو يا متحدان انها را ممنوع اعلام کند. البته بد نيست که اين مساله را تا حدى به عملکرد روسيه در منطقه تعميم دهيم: چگونه مىتوان اين قانون را به حملات روسيه به آبخاريا و اوستيا جنوبى در آگوست 2008 تعميم داد؟ اگر روسيه قوانين بينالمللى را نوعى برترى بخشيده چگونه است که اين کشور تمديد حضور نيروهاى بينالمللى در مناطق جدايى طلب گرجستان را وتو مىکند و يا به ناظران اروپايى اجازه ورود به اين مناطق را نمىدهد؟
در ادامه اين دکترين نظامى به خطر گسترش ناتو به مرزهاى روسيه اشاره شده است. هم پروژههاى استقرار سامانههاى دفاع موشکى ايالات متحده در رومانى، بلغارستان و لهستان مد نظر اين بند از دکتريين جديد نظامى روسيه است و هم احتمال عضويت گرجستان و اوکراين در ناتو. (البته پيروزى يانکوويچ در انتخابات اخير رياست جمهورى در اوکراين خطر اين کشور براى روسيه را از بين برد) اما پرسش اين است که چرا روسيه حق استقلال کشورهايى مانند گرجستان براى تصميم گيرى و انتخاب نهادى بينالمللى براى الحاق را به رسميت نمىشناسد؟ روسيه تعريفى از تامين امنيت خود در کشورهايى که سابق بر اين عضو اتحاد جماهير شوروى بودند در سر دارد اما اين تعريف دليلى قانع کننده براى دخالت در روند انتخاب متحد نظامى براى هيچ کدام از اين کشورها نيست.
هر کدام از اين کشورها با توجه به استقلال ارضى خود مىتوانند نهادى نظامى در سطح بينالمللى را به عنوان متحد رسمى خود و بدون دخالت روسيه انتخاب کنند. در ماه اکتبر بود که رئيس شوراى امنيتى روسيه در اظهاراتى از حق استفاده روسيه از تسليحات هسته اى در نبردهاى منطقه اى يا حتى محلى سخن گفت. اين اظهارات تند و تيز انتقاد غرب را به دنبال داشت. البته در دکترين نظامى جديد روسيه که در وبسايت وزارت دفاع قرار گرفته است به چنين مسالهاى اشاره نشده است. پيشبينى مىشود که در متن مانيفست سياست بازدارندهگى هستهاى روسيه که در سال 2020 منتشر خواهد شد به اين حق روسها نيز اشاره شود.
در بخش ديگرى از اين دکترين به حق روسيه براى اعزام نيرو به خارج از مرزهاى اين کشور در راستاى تامين امنين شهروندان روس اشاره شده است. استفاده از نيروى نظامى براى حفاظت از اقليت روس بحثى جنجالى و مناقشهپرور است. در بحث آبخازيا و اوستيا جنوبى، روسيه با صدور پاسپورت روسى براى بسيارى از ساکنان اين دو منطقه در حقيقت به نوعى آنها را شهروند خود محسوب کرده و در نهايت حمله به منافع گرجستان در هر دو منطقه را بر خود حلال دانست. در تمامى کشورهاى اتحاد جماهير شوروى سابق شهروندان روسيه کم و بيش سکونت دارند و بدين ترتيب روسيه مىتواند هر زمان با در دست داشتن ادعاى دفاع از اقليت روس به هر کدام از اين کشورها حمله کند.
در دکترين جديد نظامى روسيه باز هم به غرب به عنوان تهديدى جدى براى امنيت روسيه اشاره شده است. اين طرز تفکر در حقيقت زنده کننده باورهاى ميان روسيه و غرب در دوران جنگ سرد است. آنچه در اين دکترين نظامى روسيه به آن تاکيد کرده است در حقيقت مقابل استراتژى "بازسازى رابطه" ميان روسيه و غرب قرار گرفته است. البته اگر منصف باشيم غرب هم در اينگونه تعريفها چندان بىتقصير نيست. يکى از تقصيرهاى بر گردن غرب، بحق به رسميت شناختن استقلال کوزوو است. همين مساله روسيه را در به رسميت شناختن آبخازيا و اوستيا جنوبى محق کرد.
پرسش اينجاست که غرب چگونه بايد به دکتريت جديد نظامى روسيه پاسخ دهد؟ در نخستين مرحله غرب بايد نارضايتى خود از ديدگاه ناعادلانه و غيرمنطقى مسکو نسبت به خود را به شکل شفاف اعلام کند. در مرحله بعد، غربىها بايد تمام تلاش خود را براى افزايش همکارىها با کمرلين به کار گيرند. منزوى کردن روسيه تنها منجر به الحاق اين کشور به جنبشهاى راديکال و کشورهاى مخالف غرب مىشود. افزايش همکارىهاى نظامى و شهروندى ميان غرب و روسيه مىتواند سوتفاهمهاى موجود ميان غرب و روسيه را از ميان ببرد. افزايش همکارى نظامى در مبارزه با تروريسم و همکارى با ناتو در افغانستان هم مىتواند در اين اعتماد سازى تاثير گذار باشد. در صورت افزايش اين همکارىها، فرصتى خلق خواهد شد تا روسيه در دکترين نظامى آتى خود ديگر از غرب به عنوام تهديدى براى امنيت خود ياد نکند.
منبع: مسکو تايمز
نظر شما :