ایران، اوکراین نیست!
دیپلماسی ایرانی: با پیروزی ویکتور يانوکوويچ رقیب متمایل به روسیه یولیا تیموشنکو، رسانههای عموما اصولگرای ایران از این پیروزی بسیار ابراز خرسندی کردند. بسیاری از آنها این گونه تعبیر کردند که این انتخابات در حقیقت رقابت میان حامیان انقلاب مخملین و مخالفان آن (که البته چنین هم بود) است. به همین دلیل تلاش میکردند این گونه القا کنند که انقلابهای مخملین همگی شکست خوردهاند و در برخی موارد به مقایسه آن با وضعیت مخالفان دولت و تحولات پس از انتخابات در داخل ایران با این انتخابات میکردند. با این هدف که بگویند، ای کسانی که به دنبال انقلاب مخملین هستید، این حرکت شما در نهایت شکست خورده است. نکتهای که در این مطلب میخواهیم مستقیما به آن بپردازیم همین مقایسه است. آیا انتخابات ایران و اوکراین و تحولات پس از انتخابات ایران با یکدیگر قابل مقایسه هستند؟
ویکتور یانوکوویچ در انتخابات سال 2004 متهم به تقلب در انتخابات حتی از سوی اوکراینیهای روسیمسلک طرفدارانش شد که در نهایت به شکست او در انتخابات انجامید و گروههای رقیب گوی سبقت را از او ربودند. رقبای طرفدار انقلاب مخملین اوکراین 6 سال حکومت را در اختیار داشتند که به دلیل فسادهای مالی گسترده، شکستهای اقتصادی و عدم رضایت مردم و افکار عمومی از عملکرد عموما ناقص، اشتباه و ناسالم آنها در این انتخابات شکست خوردند. این همه در حالی بود که این جریان مورد حمایت غرب و بهویژه امریکا بود.
در این جا مسئلهای که برای ما ایرانیها شگفتآور است، ذوقزدگی اصولگرایان است. چرا ما باید نظاممان را با نظام اوکراین مقایسه کنیم؟ چرا اصولگرایان طرفدار دولت آنچه را در اوکراین اتفاق میافتد، با ایران و تحولات داخلیمان مقایسه میکنند و در نهایت میگویند که انقلابهای مخملی همه شکست خوردهاند؟
نباید فراموش کرد که در انتخابات سال 2004 اوکراین سه عامل باعث به وجود آمدن آن اتفاقی شد که به انقلاب مخملین معروف شد. نخست، یانوکوویچ به استبداد مشهور شده بود و از این که به سرکوب مخالفان خود میپرداخت، رسانهها را میبست و جلوی آزادیهای مدنی را میگرفت به شدت مورد انتقاد قرار داشت. وی استفاده از قوه زور و تزویر را به جایی رساند که صرفا برای از میدان به در کردن ویکتور یوشچنکو اقدام به مسمومیت بینتیجه وی کرد که نه تنها یوشچنکو از میدان به در نشد بلکه محبوبیت و مقبولیتش در افکار عمومی به شدت بالا رفت و در نهایت توانست منصب او را تصاحب کند.
دیگر آن که روسیه در انتخابات سال 2004 اوکراین نقشی اساسی بازی میکرد. مسکو به شکل علنی از یانوکوویچ حمایت میکرد و این به مذاق مردمی که سالها کینه از روسیه استثمارگر داشتند به هیچ عنوان خوش نمیآمد. به همین دلیل بود که انتخابات آن موقع اوکراین را تحلیلگران فارغ از رقابتهای ملی داخلی این کشور کشمکش میان روسیه و امریکا میدانستند.
موضوع سوم اعتراض به تقلب گستردهای بود که در آن انتخابات رخ داد. آنچه باعث شد حتی طرفداران روسیمسلک یانوکوویچ در آن انتخابات از او روی گردانند، اثبات دست داشتن وی در تقلب انتخاباتی بود. یانوکوویچ در نهایت پذیرفت که در انتخابات قصد تقلب داشته و تن به انتخابات جدید داد و معادله سیاسی جدید کشورش را پذیرفت؛ چرا که تقلب را پذیرفته بود.
به ایران برگردیم. کسانی که مخالفان دولت را به حمایت از انقلاب مخملین از نوع اوکراین متهم میکنند در حقیقت خواسته یا ناخواسته وجود هر کدام از این سه عامل را تایید میکنند. آیا چنین چیزی واقعیت دارد؟ آیا در انتخابات تقلب شد؟ آیا در دور گذشته ریاست جمهوری محمود احمدینژاد استبداد وجود داشت؟ آیا روسیه از احمدینژاد در انتخابات حمایت کرد؟ آیا امریکا و روسیه در ایران رقابت داشتند؟ آنهایی که چنین اتهاماتی را وارد می دانند باید پاسخگو باشند...
نظر شما :