من هم با تندروى مخالفم
در شرايطى که دبير کل جمعيت پيروان خط و امام رهبرى که از موجه ترين چهره هاى اصولگراست به صراحت از تندروى هايى در درون اصولگرايان خبر مى دهد و از خودى هايى گلايه مى کند که در درون اصولگرايى مانع شکل گيرى وحدت و خواباندن تنش در کشور هستند، افرادى مانند اسفنديار رحيم مشايى پيش بينى مى کنند بحران از اين هم بد تر و جدى تر مى شود و دليل هم مى آورند که در ايران جنگ قدرت است. اين دوگانه وقتى جالب تر مى شود که على مطهرى زنگ خطر را به صدا درآورده و مى گويد برخى در بدنه دولت مانع شکل گيرى وحدت در کشور هستند. روزنامه اعتماد براى اينکه در طرح تندروى هاى اصولگرايان برخورد رسانه يى يکطرفه صورت نگيرد سراغ على اکبر جوانفکر مشاور رسانه يى رئيس دولت رفت و از او جواب منتقدانى را که از قضا اصولگرا هستند و از تندروى هاى برخى حاميان دولت گله مى کنند، پرسيد.
-نظر شما درباره اظهارات اخير آقاى عسگراولادى در مورد نقد تندروى ها در درون جناح اصولگرا چيست؟ شما هم انتقاد برخى از ميانه روهاى جناح راست را مبنى بر اينکه برخى تندروها در بدنه مايل به فروکش بحران نيستند قبول داريد؟
من شخصاً در هيچ موضوعى اعتقاد به تندروى ندارم و معتقدم اصولاً تندروى وقتى عارض مى شود که از منطق فاصله گرفته مى شود. اما بايد متوجه برخى مسائل باشيم که در فضاى سياسى با اغراض و اهداف سياسى مطرح مى شود و ممکن است منطقى هم بر آنها حاکم باشد اما خود آن منطق را مى توان مورد سوال قرار داد. از جمله اين مسائل بحث وحدت است. افرادى مثل آقاى عسگراولادى نگرانى شان را نسبت به عدم وجود وحدت ابراز کرده اند اما بايد ببينيم وحدت بر چه اساسى قرار است شکل بگيرد.
اگر محور وحدت را ولى فقيه و رهبرى بدانيم، درست است و هر کس که دغدغه وحدت دارد و دل نگران عدم وحدت است، بايد بيايد و حول اين محور قرار بگيرد و هر چه خودش را به اين محور نزديک تر کند نقش اش در وحدت ملى پررنگ تر خواهد بود. بنابراين اين نقطه که برخى تلاش مى کنند به وحدت مفهومى جز اين بدهند، نقطه افتراق و اشکال است. در حالى که وحدت ميان گروه هاى همسو و داراى جهت گيرى مشترک معنا پيدا مى کند.
- ميان کسانى که اهداف و جهت گيرى هاى مشترک دارند اختلافى پيش نمى آيد که نياز به طرح مساله وحدت بروز پيدا کند.
اگر اهداف مشترک نباشد که وحدت معنايى پيدا نمى کند. به هر حال بايد بر سر بعضى اصول با هم اشتراک داشته باشيم که سر مذاکره برويم .هر ملتى داراى اهداف مشترکى است. بايد اهداف ملى و آنچه ملت بر آن تاکيد دارد را مبناى عمل خود قرار دهند و اين مى شود هدف مشترک.
-اما آزردگان انتخابات که بر سر محوريت ولايت فقيه بحثى ندارند و به نظر مى رسد اين محور مشترک وجود دارد.
اگر اين طور بود و آنها که شما اشاره کرديد، حول محور رهبرى حرکت مى کردند اين اتفاقات رخ نمى داد. طبيعى است که بايد بر اين اساس عمل مى کردند و نظر رهبرى مورد توجه قرار مى گرفت و به آن عمل مى شد در حالى که شما مى دانيد اين اتفاق نيفتاده است.
-يعنى اظهارات آقاى عسگراولادى حول اين محور نيست؟
نه، بحث من اين است که اگر وحدت در يک جهت و بر سر اهداف مشترک و مشخصى باشد، معنا دارد و مى شود بر سر آن بحث کرد. ما مى گوييم محور وحدت در نظام ما رهبرى است. همه بايد حول اين محور حرکت کنند و اين وحدت، وحدتى ملى است که ارزش دارد همه براى آن تلاش کنند. اما وحدتى که ميان افراد سياسى قرار است شکل بگيرد و البته اشکالى هم ندارد، از نوع ديگرى است و ديگر وحدت ملى نيست.
-مسلماً براى ايجاد وحدت بايد فضاى سياسى کشور آرام باشد تا بتوان حول يک ميز مشترک نشست و با يکديگر گفت وگو کرد.
بله، کاملاً درست است.
-به نظر مى رسد نگرانى آقاى عسگراولادى بيش از آنکه صرفاً حول موضوع وحدت باشد، درباره تندروى ها و افراطى گرى ها است. شما اين را قبول نداريد که تندروى ها حتى در جناح شما هم زياد شده است؟
عرض کردم که به نظر من تندروى کار درستى نيست و من تندروى و افراط و تفريط را در دو طرف ماجرا کار درستى نمى دانم.
-تا به حال بخشى از بدنه اصلاح طلبان متهم به تندروى بودند اما حالا شاهد آن هستيم که يک شخصيت سياستمدار اصولگرا ابراز عقيده مى کند که تندروى در بخشى از بدنه جناح راست وجود دارد و در اين چند روز به اوج رسيده است.
آنچه در راهپيمايى روز چهارشنبه اتفاق افتاد، جناحى نبود که بگوييم کسانى که در راهپيمايى ها شرکت کردند متعلق به اين جناح يا آن جناح بودند. آنها متن ملت بودند.
- اصولگرايان به نفس راهپيمايى اشاره نکرده اند بلکه منظورشان برخى شعارهايى بود که عليه افراد و شخصيت ها داده شده. اين شعارهاى مرگ بر... و مرگ بر... نبايد داده مى شد؟
آنچه در راهپيمايى اتفاق افتاد به اراده ملت بود. ملت ما از مواضع آقاى موسوى آزرده خاطرند و نسبت به مواضع ايشان دغدغه دارند و نگرانند و به نظر من رهبرى همه تلاش شان را براى فاصله گرفتن اين آقايان از رفتارى که تحت کنترل دشمن درآمده، به خرج داده اند اما متاسفانه آنها از جريانى که تحت نفوذ دشمنان نظام و انقلاب است، فاصله نگرفته اند.
-پس به نظر شما شعارهاى داده شده عليه اين آقايان قابل توجيه است؟
من درصدد توجيه اين شعارها نيستم. اما حرفم اين است که مردم از اينکه آقايان موسوى و کروبى مواضع شان را اصلاح نکرده اند، نگرانند و رفتار آنها را قابل قبول نمى دانند. اتفاقاً از روزنامه «اعتماد» هم اين انتظار مى رود که مواضع آقاى موسوى و آقاى کروبى را نقد کنند و بپرسند چرا تا اين حد بر مواضع غيراصولى خودشان اصرار مى کنند. آنها بايد مواضع خودشان را اصلاح کنند و به خط اصيل انقلاب و رهبرى نزديک شوند در حالى که اينها خودشان را به آن طرفى ها نزديک کرده اند. مريم رجوى سرکرده گروهک هاى منافقين اظهار کرده است ما با سران جنبش سبز ارتباط برقرار کرده ايم. بنابراين آقاى موسوى بايد با عمل و موضع خود توى دهن منافقين بزند. اما اين کار را نکرده است. شما به عنوان روزنامه نگار بايد از او در اين مورد سوال کنيد.
-اما آقاى موسوى در بيانيه اخيرشان همانند بيانيه هاى قبلى تاکيد کرده اند به تمام چارچوب هاى انقلاب و نظام پايبند هستند. اين اظهارنظر مى تواند به نوعى اعلام جدايى از تمام ادعاهايى باشد که منافقين داشته اند.
اين چه جور پايبندى است که برخلاف مقررات نظام ايشان دائماً سخنرانى مى کند و مردم را به تجمع و گردهمايى فرا مى خواند. اين مواضع را نمى توان با يکديگر جمع کرد.
-به هر روى اين اختلافى است که در شش ماه گذشته وجود داشته است. يک طرف مى پرسد چرا موسوى از اعتراضاتش کوتاه نمى آيد و طرف ديگر معتقد است حرف هايى دارد که شنيده نمى شود اما آنچه در سخنان آقاى عسگراولادى جالب توجه است، استفاده از لفظ «آزردگان انتخاباتى» است...
آنچه اتفاق افتاده بحث آزردگى در انتخابات نبوده و آنچه ما در اين هفت ماه شاهد آن بوده ايم بحث آزردگى يا تقلب در انتخابات نيست.
-اما بخشى از بدنه جناح اصولگراى کشور در مورد معترضان به نتايج انتخابات چنين تعبيرى را به کار مى برند و معتقد هستند بايد از اين آزردگان انتخاباتى دلجويى شود.
در اين مورد بايد از خود اين آقايان سوال کنيد. من نظر خودم را مى گويم و بحثم بحث چپ و راست، اصلاح طلب و اصولگرا نيست. من گرايش حزبى و گروهى ندارم بلکه به عنوان يک شخص مستقل با شما صحبت مى کنم.
-هيچ کس اتفاقات ظهر عاشورا را در صورتى که هتک حرمتى رخ داده باشد، تاييد نمى کند اما مثلاً آقاى عسگراولادى در کنار اين مساله اشاره يى نيز به ماجراى حسينيه جماران در شب تاسوعا داشته اند. سايت الف وابسته به آقاى توکلى هم اتفاقات جماران را محکوم کرده است. آيا بهتر نبود از سوى مسوولان در مورد حادثه جماران نيز موضع صريح و منتقدانه يى گرفته مى شد؟
اگر در مورد مساله جماران نيز تخطى از قانون صورت گرفته باشد، بايد آقايان بروند شکايت کنند و مراجع ذى صلاح به شکايت ها رسيدگى کنند.
-شايد برخى ها بگويند به صرف اينکه آنجا يک ساختمان است و آ جر و سنگش به خودى خود حرمتى ندارد، اتفاقات جماران را مستحق واکنش خاصى نمى دانند؟
خير، مکان و زمان براى ما ارزش دارد، ما مسلمانيم. مگر براى شما مکان و زمان حرمت ندارد؟
-چرا، حتماً اين حرمت ها وجود دارد. شما تصاوير مربوط به ورود و هجوم به جماران را ديده ايد؟ آيا اين تصاوير حکايت از هتک حرمت اين مکان ندارد؟
نمى دانم ماجرا چيست بنابراين نمى توانم در مورد آن اظهارنظر کنم.
-يعنى شما تصاوير موجود در مورد اين اتفاق را نديده ايد؟
خير. قانون وجود دارد و متوليان حسينيه مى توانند به دستگاه هاى قانونى مراجعه کنند و متقاضى رسيدگى به اين مساله باشند.
-يعنى آقاى سيدحسن خمينى بايد بروند از دست مهاجمان به حسينيه شکايت کنند؟
نمى دانم چه کسى بايد اين کار را انجام دهد. هر کس مسووليتى در اين مورد دارد، بايد شکايت خود را به مراجع قانونى ارجاع دهد.
-اما هتک حرمت امام خمينى به نظر مى رسد نياز به شاکى خصوصى نداشته باشد. مثلاً در مورد ماجراى عکس ايشان دستگاه هاى اطلاعاتى و امنيتى خودشان پيش از آنکه کسى اعلام شکايت کند، وارد ماجرا شدند. آيا فکر نمى کنيد واکنش مناسب به حادثه جماران در شب پيش از عاشورا مى توانست از وقايع ظهر عاشورا به نحوى پيشگيرى کند؟
يعنى شما اعتقاد داريد اين اتفاقات با هم ارتباطى دارند؟
-برخى معتقدند اتفاقات جماران جنبه محرکى داشته است که موجب عصبيت معترضان و تشديد اعتراض آنها شده.
در اين کشور قانون وجود دارد. من نمى توانم قضاوت کنم. اگر کسانى فکر مى کرده اند تعدى صورت گرفته، مى توانستند بروند شکايت کنند. آيا اگر شکايت نکرده اند راه درستش اين است که فردا بيايند در خيابان و برخلاف قانون تظاهرات کنند؟
- مسلماً، هيچ کس چنين راهى را تاييد نمى کند، بلکه حرف اين است که برخى از اصولگرايان مى گويند در برخورد با مساله يى چون هجوم به حسينيه جماران بايد حساس تر عمل مى شد.
من مثل شما نمى توانم قضاوت کنم.
-پس ممکن است شما مجموعاً به اين رويکرد معتقد باشيد که بخش هايى از صحبت هاى آقاى عسگراولادى و توکلى صحيح است و عده يى دارند تندروى مى کنند.
من فارغ از موضوعى که شما روى آن بحث مى کنيد اصولاً تندروى را مذموم و غيرقابل قبول مى دانم. اما نسبت به موضوع خاصى اظهارنظر نمى کنم که بخواهم قضاوت کنم چه کسى تندروى مى کند و چه کسى دچار کندروى است.
-اگر بخشى از جريان اصلاح طلب تندروى کند با آن برخورد مى شود. به نظر شما با تندروهايى که در بدنه جناح اصولگرا حضور دارند چه بايد کرد؟
من نگاه حزبى و گروهى ندارم بلکه به عنوان کسى که در کشور مسووليتى دارم از زاويه مسووليتم به موضوع نگاه مى کنم و معتقدم هر کسى و از هر جناحى بايد طبق قانون عمل کند.
- و اگر برخورد نشد؟
من قاضى نيستم.
-خوشبختانه در سطح شهر دوربين هايى وجود دارند که اگرچه متعلق به مرکز کنترل ترافيک هستند اما اين امکان را به ما مى دهند که مشاهده کنيم طرفين ماجرا هريک به چه ميزان تخلف کرده اند. به نظر شما پخش اين فيلم ها از صدا و سيما تا چه حد مى تواند به مشخص شدن حقايق و نيز افزايش اعتماد مردمى به صدا و سيما و آرام ساختن فضاى عمومى کمک کند؟
من اطلاعى در اين مورد ندارم و نمى توانم در اين باره قضاوتى بکنم. اگر شما اطلاعاتى داريد با مبادى ذى ربطش مطرح کنيد و پاسخ بخواهيد.
-مگر شما تا به حال جريمه نشده ايد، مثلاً پيش نيامده خداى ناکرده تند رفته باشيد و اين دوربين ها از پلاک ماشين شما عکس گرفته باشند؟
من سعى مى کنم تند نروم و تا به حال جريمه هم نشده ام.
-برخى از نمايندگان مجلس تصور مى کنند شايد پخش اين تصاوير نشان بدهد تا چه حد تندروى مى کنند.
بله، شايد اين طور باشد اما من در اين مورد اطلاعى ندارم و نمى توانم قضاوت کنم. مثل اينکه اطلاعات شما بيشتر است.
-آقاى مشايى پيش بينى کرده اند اوضاع بحرانى تر مى شود، شما تا چه حد با صحبت ايشان موافقيد، آيا در هيات دولت به مسائلى رسيده ايد که نشان دهنده بحرانى تر شدن مسائل باشد؟
بايد از خود آقاى مشايى سوال کنيد تا در مورد نظرشان بيشتر توضيح دهند.
-شما چه نظرى داريد، آيا شرايط بحرانى تر مى شود؟
اميدواريم چنين اتفاقى نيفتد.
-پس مانند آقاى مشايى پيشگويى نمى کنيد؟
بستگى دارد به فضايى که در آينده ايجاد مى شود. متاسفانه دشمنان ما نفوذ کرده اند. عوامل شان از منافقين و گروه هاى محارب مختلفى هستند که در ابتداى انقلاب روبه روى انقلاب ايستادند. سلطنت طلب ها و گروه هاى ضدانقلاب وارد جريان سبز شده اند و خودشان نيز به اين مساله اقرار مى کنند. آيا اين وضعيت نمى تواند موجب نگرانى شما شود؟
-سوالى که در ميان برخى مردم ايجاد شده اين است که چگونه منافقين توانسته اند در اين مدت وارد تهران شوند و اسلحه به دست بگيرند؟
آنها خودشان به اين موضوع اقرار مى کنند. شما مى خواهيد آن را انکار کنيد؟
-نه، سوال بسيارى از مردم اين است که آنها چطور توانسته اند از مرزهاى کشور ما عبور کنند و در وسط شهر اسلحه به دست بگردند؟
بالاخره در شرايط فتنه هر اتفاقى احتمال وقوع پيدا مى کند. وقتى آقايان موسوى و کروبى متوجه نيستند در کشور دارند بى ثباتى ايجاد مى کنند... در نتيجه بى ثباتى هم هر چيزى ممکن است اتفاق بيفتد.
-يعنى در کنترل مرزهاى ما اختلالى به وجود آمده؟
بالاخره اتفاق مى افتد. آنها هم راه پيدا و به داخل کشور نفوذ مى کنند.
-آيا شما مى توانيد در هيات دولت از وزير کشور و وزير اطلاعات بپرسيد چرا چنين اتفاقاتى مى افتد و چرا برخى وظايف به درستى انجام نمى شود و مرزها اين طور نا امن مى شود؟
آنها کار خودشان را به درستى انجام مى دهند اما بايد آقايان موسوى و کروبى حواس شان را جمع کنند و ببينند به چه کسى خدمت مى کنند.
-آنها که مسوول حفاظت از مرزها نيستند.
اما زمينه را براى آمدن آنها فراهم کرده اند و چراغ سبز نشان مى دهند.
-اما سوال مردم از وزارت اطلاعات است که چگونه مانع ورود اين افراد از مرزهاى کشور نشده اند؟
وزارت اطلاعات به هر طريقى که بتواند از ورود آنها جلوگيرى مى کند اما کشور ما داراى مرز هاى آبى، خشکى و هوايى است و مرز هاى طولانى با کشور هايى داريم که در آنجا دشمنان قسم خورده ملت ايران حضور فيزيکى دارند. شما ممکن است در اتاق کارتان بنشينيد و فکر کنيد که نقطه به نقطه مرزهاى کشور تحت کنترل است اما بايد به اين موضوع با نگاهى واقع بينانه توجه کرد.
-خريد اسلحه در کشور ما بايد کار بسيار سختى باشد. چطور به دست اين افراد اسلحه افتاده است؟
بالاخره در شرق و غرب کشور ما دشمن حضور دارد و عواملش نيز به راحتى مى تواند نفوذ کند. چطور اين سوال را وقتى آمدند بمب گذاشتند و آقاى شوشترى و يارانش را شهيد کردند، نپرسيديد؟
-اتفاقاً در آن مقطع هم در روزنامه اعتماد مقالاتى نوشته شد و نوشتند چرا مسوولان امنيتى حواس شان نبوده که چنين اتفاقاتى مى افتد؟
بايد ادعاى شما بررسى شود. نمى دانم شما به دنبال چه هدفى هستيد؟
-من به دنبال هدف خاصى نيستم. آن مواقع هم ما اين سوال را پرسيديم، حالا هم مى پرسيم.
شما بايد جهت گيرى تان را اصلاح کنيد. به عنوان يک رسانه رفتارتان رفتار خوبى نيست.
-اين سوال، سوال من نيست. اين سوال آقا و خانم بسيجى است که روز چهارشنبه آمده بودند در ميدان انقلاب تا به هتک حرمت عاشورا اعتراض کنند و مى پرسيدند چرا بايد آنها بتوانند وارد شوند و اسلحه به دست بگيرند و کسى را ترور کنند و به دست حاميان موسوى بهانه دهند.
حرف من اين است که بايد در همه جا به همين ميزان دغدغه داشته باشيد.
-چنين نيست. در مورد ماجراى فيلم و دوربين هاى کنترل ترافيک هم من آنقدر باهوش نيستم که بخواهم چنين پيشنهادى بدهم. اين پيشنهاد يکى از اعضاى کميسيون امنيت ملى در مجلس بوده است که مى گفت براى اينکه براى مردم مشخص کنيم ما راست مى گوييم و VOA و BBC دارند دروغ به خورد مردم مى دهند، بياييم فيلم دوربين هاى مرکز کنترل ترافيک را نشان بدهيم تا آنها ببينند کار، کار منافقين بوده...
خيلى خب لابد دستگاه هاى اطلاعاتى و امنيتى هم دارند فيلم ها را مى بينند تا عوامل اغتشاش را شناسايى کنند. البته آنقدر از اين صحنه ها فيلم گرفته شده است که شايد نيازى به فيلم هاى مرکز کنترل ترافيک نباشد.
وقتى خود خانم مريم رجوى و سلطنت طلب ها صريحاً مى گويند ما با اينها ارتباط پيدا کرده ايم و عوامل مان در آنجا حضور دارند، آن وقت ما بايد دنبال ثابت کردن حضور آنها باشیم؟
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما :