استمرار مشکلات مزمن میان ایران و عراق
هوشیار زیباری، وزیر خارجه عراق در گفتوگو با شبکه تلویزیونی العراقیه گفت که"درباره آنچه بیانیه الجزایر سخنی از آن به میان نیاورده، حاضر به گفتوگو نیستیم؛ در وزارت امور خارجه عراق بزرگترین پرونده مربوط به ایران است.
گفتاری از دکتر سیروس برنا بلداجی، کارشناس و تحلیلگر مسائل عراق:
علی رغم همبستگی تاریخی، فرهنگی و مذهبی که میان ایران و عراق وجود دارد باید تاکید کرد که این دو کشور همچنان از برخی مشکلات مزمن دوجانبه رنج میبرند؛ از جمله این مشکلات بحث احتلافات ارضی و مرزی میان دو کشور است.
نقطه عطف این اختلافها به محتوا و مفاد مندرج در قطع نامه 1975 الجزایر بر میگردد؛ به این معنا که این قرارداد مرز دو کشور را در رودخانه اروند رود مشخص و معین کرد. این قرارداد در تاریخ خود دچار فراز و نشیب شده است از جمله این که صدام حسین در روزهای آغازین جنگ تحمیلی در پاییز 1359 جلوی دوربین خبرنگاران این قرارداد را پاره می کند. پس از اتمام جنگ و شروع تحریمهای شدید بین المللی علیه صدام، زمانی که به تدریج صدام حسین در انزوای بین المللی قرار گرفت، مجددا اعتبار این قرارداد را پذیرفت و در مارس 2003 پس از سقوط صدام و روی کار آمدن دولت جدید با وجه مسلط شیعی، طبیعی بود که دوران طلایی مناسبات فی مابین آغاز شد.
اما همان طور که پیش بینی شده میشود این دوران به دلایلی تغییر ماهیت خواهد داد؛ از این پس ممکن است در برخی مواقع شاهد تنشهایی در روابط دوجانبه باشیم. مهمترین مسائلی که میتواند مرجع برخی اختلافات باشد اختلافات مزمن مرزی است. عامل دیگر همچنان حضور گروه معارض ایرانی تحت عنوان سازمان منافقین در عراق و فشار تهران بر دولت عراق برای اخراج این گروه و از سوی دیگر حمایت غربیها به خصوص امریکا از امنیت و استمرار حضور آنها در برخی نقاط عراق است.
سومین عامل که میتواند مرجع اختلاف نظر باشد تفاهم نامهها و برخی توافقهای نانوشتهای است که میان نیروهای اشغالگر به خصوص امریکاییان با مسئولین ارشد عراقی اعم از عرب، شیعه یا کرد در زمینه استقرار پایگاههای امریکا در جنوب و شمال عراق وجود دارد. عامل چهارم، متهم کردم طرفین به سهل انگاری در پاسداشت و مرزبانی مرزهای طولانی و مشترک میان ایران و عراق است.
این تساهل و سهل انگاری میتواند منجر به ورود و خروجهای غیرقانونی شود که مشکلات امنیتی را برای دو کشور، به ویژه برای عراق به همراه دارد.
اما در بین مسائل مشروحه پیش گفته باید گفت با توجه به برخی مواضع که طی یکی دو سال اخیر از سوی رئیس جمهور و وزیر خارجه عراق اعلام شده است، میتوان درک کرد که عراقیها بیش و پیش از آن که شیعه باشند عراقی هستند به این معنا که عرق عربیت آنها بر عرق مذهبی و شیعه گری آنها برتری دارد. لذا این حس ملی گرایانه آنها در آینده پر رنگ خواهد شد. به تعبیری دیگر با توجه به ماهیت فرایند دولت- ملت سازی، در آینده در عراق نوین شاهد ظهور و بروز نحلهها و رگههایی از به قدرت رسیدن تکنوکراتها، رسوخ و نفوذ سکولاریسم در داخل عراق و خارج شدن قدرت از دست نیروهای رادیکال خواهیم بود.
این بدان معناست که نحلههای فکری گفته شده از حس ناسیونالیستی قوی برخودارند و این حس ناسیونالیستی برخی مسائل را به نیروهای تکنوکرات دیکته میکند؛ از جمله رجوع به برخی اسناد و توافق نامهها و مشکلات هم جواری است که عراق با برخی از کشورهای همسایه دارد.
در فضای فعلی به نظر میرسد که پیگیری و مذاکرات و فشار طرف ایرانی باعث میشود که طرف عراقی تاحدودی خویشتن داری کند و از ابراز احساسات و دیدگاههای واقعی خود خودداری کنند اما واقعیت این است که گرچه ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران معتقدیم قرارداد 1975 الجزایر به عنوان یک سند معتبر و مبتنی بر فرایند شکل گیری اسناد بین المللی و ترمینولوژی حقوق بین المللی شکل گرفته و غیر قابل انکار و تغییر است اما باید تاکید کرد که این مشکل مزمن همچنان پایدار خواهد ماند و گه گاه میتواند تبدیل به یک مشکل دوجانبه شود.
نظر شما :