سال نحس ۲۰۰۹

۰۵ دی ۱۳۸۸ | ۱۷:۵۸ کد : ۶۵۴۵ اخبار اصلی
کمتر کسی است که از سال ۲۰۰۹ به نیکی یاد کند و آرزوی تداومش را داشته باشد. در این سال ستیزهای عمده‌ جهانی پابرجا ماندند. آنفلوانزای خوکی هم به همه مسائل اضافه شد. بحران اقتصادی ادامه یافت، هر چند که گفتند تعدیل شده است.
سال نحس ۲۰۰۹

دیپلماسی ایرانی: کمتر کسی است که از سال ۲۰۰۹ به نیکی یاد کند و آرزوی تداومش را داشته باشد. در این سال ستیزهای عمده‌ جهانی پابرجا ماندند. آنفلوانزای خوکی هم به همه مسائل اضافه شد. بحران اقتصادی ادامه یافت، هر چند که گفتند تعدیل شده است.

سال ۲۰۰۹ آغاز خوشی نداشت. بحران مالی جهانی دامن‌گستر بود و اکثر کارشناسان پیش‌بینی می‌کردند که همچنان ادامه داشته باشد. نوری در انتهای تونل پیدا نیست. به چنین عبارتی در بسیاری از اظهار نظرها درباره‌ بحران اقتصادی برمی‌خوردیم. از میانه سال کمی از میزان بدبینی کاسته شد. اما با این حال هنوز هم‌می‌شنویم که بانک‌ها در حال ورشکستگی هستند و کارخانه‌ها در حال تعطیل شدن. در وضعیتی که گفته می‌شد نقطه‌ اوج منحنی بحران پشت سر گذاشته شده، بحران‌زدگی اقتصاد دوبی برملا شد.

وضعیت افغانستان تا حدی آیینه تمام‌نمای سال ۲۰۰۹ است. باراک اوباما رئیس جمهور تازه‌نفس امریکا وعده داد که در هندوکش تحولی اساسی صورت گیرد. تحولی پدید نیامد. جنگ به ارث رسیده از جورج بوش رئیس جمهور پیشین جنگ او شد و وی سرانجام چاره را در آن دید که سرباز بیشتری به افغانستان بفرستد یعنی جنگ را با شدت بیشتری ادامه دهد.

تعداد سربازان غربی در افغانستان به زودی به حدود ۱۰۰ هزار تن خواهد رسید. با وجود این چشم‌اندازی برای بهتر شدن وضعیت وجود ندارد. در این کشور سال ۲۰۰۹ فقط سال ناکامی‌های نظامی نبود، سال شکست سیاسی هم بود. به وضوح مشخص شد که دولت کابل فاسد و ناتوان است. انتخابات ریاست جمهوری شور سیاسی تازه‌ای در کالبد دولت ندمید. اختلاف‌ها را عیانتر و شدیدتر کرد.

جریان طالبان مشکل مشترک افغانستان و پاکستان است. سال ۲۰۰۹ برای پاکستان هم خوب بود هم بد. خوب بود چون آصف علی زرداری رئیس جمهوری از رسمی که در دولت پاکستان برقرار شده بود، رو برگرداند. رسم حمایت از طالبان در عین همبستگی با غرب و کسب کمک از امریکا.

در سال ۲۰۰۹ دولت پاکستان با طالبان درگیر شد. نیروهای طالبان دره‌ی سوات را گرفتند و شروع به پیشروی کردند. موجودیت دولت به خطر افتاد. ارتش سرانجام به طور جدی با طالبان درگیر شد و آنها را مهار کرد. طالبان حمله‌های تروریستی را تشدید کرد. سال ۲۰۰۹ سالی بود که مدام از پاکستان خبر انفجار بمب می‌رسید.

ستیز خاورمیانه پا بر جا مانده است. سال ۲۰۰۹ خاورمیانه در حالی سال خود را نو کرد که جنگ اسرائیل و فلسطین به اندازه‌ای بود که هنوز هم اثرات آن پا برجا است. در آغاز سال غزه درگیر جنگی با اسرائیل شد که سه هفته‌ به طول انجامید و بیش از یک‌هزار نفر کشته شدند. اسرائیل در این جنگ نابرابر متهم به جنایت جنگی شد. جنگ غزه که پایان یافت، امیدی پدید آمد که چنین جنگی دیگر تکرار نشود. این امید را رئیس جمهوری جدید امریکا باراک اوباما برانگیخت. او قول داد که گفت‌وگوهای صلح را زنده کند و تحرکی نو برای حل اختلاف‌ها پدید آورد. او در ماه ژوئن در قاهره نطقی کرد که بازتاب مثبتی در کشورهای عربی داشت. سیاست داخلی اسرائیل یاری نکرد تا گفت‌وگوهای صلح احیا شوند. بنیامین نتانیاهو برنده انتخابات اسرائیل و مؤتلفانش در کابینه‌ جدید در راه احیای گفت‌وگوها سنگ‌اندازی کردند. شهرک‌سازی ادامه یافت. سرانجام فشار امریکا و اعتراض‌های مداوم فلسطینیان باعث تعدیلی مذاکرات صلح شد، اما در اصل مسئله − این که اسرائیل تداوم این سیاست را حق خود می‌داند − تغییری حاصل نشد.

در عراق سال ۲۰۰۹ سال خوبی نبود. اما به بدی سال‌های پیشین هم نبود. اقتصاد رونقی یافت، جلوه‌هایی از زندگی عادی پدیدار شد، دولت بغداد با وجود بحران و اختلاف موجودیت خود را حفظ کرد و دایره اقتدار خود را گسترش داد. اما تروریسم در کشور هنوز به قوت خود باقی است.

خبر مهم مثبت در عراق این است که در آغاز دسامبر سرانجام جناح‌های مختلف کرد، عرب شیعه و عرب سنی بر سر قانونی برای برگزاری انتخابات در اوایل ۲۰۱۰ توافق کردند.

در سال ۲۰۰۹ از شدت کشمکش بر سر برنامه‌ اتمی دولت ایران کاسته نشد. هفت‌نامه آلمانی دی تسایت در جمع‌بندی رویدادهای سال ۲۰۰۹ به کشمکش اتمی که می‌رسد، می‌نویسد، می‌توان کار را ساده کرد و گفت در مورد کشمکش اتمی با ایران وضع در پایان سال همان گونه است که در آغاز سال بود. ایران از لحاظ داخلی نیز بحران مهی را پشت سر گذاشت. تحولات انتخابات پس از ریاست جمهوری همچنان ادامه دارد.

در آغاز سال ۲۰۰۹ این خوش‌بینی وجود داشت که کره شمالی نرمش نشان دهد و پس از یک دور تحریک با بازرسی مراکز اتمی‌اش موافقت کند. پیونگ‌یانگ اما از تنش‌زایی دست برنداشت. در آوریل یک آزمایش موشکی انجام داد‌، در ماه بعد یک آزمایش اتمی و پس از آن مجددا چند آزمایش موشکی دیگر.

اوباما نمایند‌ه‌ای را به پیونگ‌یانگ فرستاد و پیشنهاد کرد که به جای قرارداد آتش بس ۱۹۵۳ یعنی قرارداد بسته‌شده در پایان جنگ کره یک قرارداد صلح نوشته شود. تا کنون دولت کره‌ شمالی روی خوش نشان داده است و اینک برای از سر گرفتن مذاکرات کشورهای شش‌گانه (کره‌ شمالی، کره‌ جنوبی، امریکا، چین، روسیه و ژاپن) اظهار آمادگی می‌کند. کمک‌های اقتصادی به این کشور از سر گرفته شده‌اند.

دو مرکز عمده جنگ در آفریقا در سال ۲۰۰۹ سودان و کنگو بودند. سودان بزرگترین کشور افریقا است. سال‌هاست که این کشور روی آرامش به خود ندیده است. در سال ۲۰۰۹ نیز وضع همان گونه ماند که بود و حتی بدتر شد. دارفور غرب سودان منطقه‌ آوارگی و گرسنگی بود. در جنوب کشور موردهای تازه‌ای از خشونت و کشتار نمایان شدند. این منطقه وبازده است. در مرکز قدرت کسی به نام عمر البشیر نشسته که به جرم جنایت علیه بشرین برایش حکم جلب بین‌المللی صادر شده است.

شاید در سال جدید وضعیت بهتر شود. قرار است در آوریل انتخابات برگزار شود، اولین انتخابات پارلمانی پس از ۲۰ سال و قرار است در سال ۲۰۱۱ در مورد استقلال جنوب همه‌پرسی انجام شود.

در منطقه‌ دارفور ۵ / ۲ میلیون نفر آواره‌اند، در جنوب ۲۵۰ هزار نفر. ۷۵ درصد مردم در جنوب به آب و غذای کافی دسترسی ندارند.

یک مرکز عمده‌ دیگر جنگ و فلاکت در افریقا کنگو است. جنگ داخلی سال‌هاست که شیرازه امور را در این کشور از هم گسیخته است. در ۱۲ سال گذشته ۶ میلیون نفر در این کشور کشته شده‌اند. هزاران نفر آواره‌اند. کلاه‌آبی‌های سازمان ملل از پس کنترل اوضاع برنمی‌آیند. رسانه‌های بین‌المللی هم چندان توجهی به اوضاع این کشور ندارند. کنگو می‌میرد در حالی که از یاد رفته است.

سال ۲۰۰۹ را یک مفسر سیاسی سال جادوزدایی خوانده است. این تعبیر به ویژه درست جلوه می‌کند، اگر به یاد آوریم وعده‌ها چگونه مردم را مسحور کردند، اما در پایان سال همه واقع‌بین شده‌اند. جادوگر بزرگ سال باراک اوباما بود. او هم در نطق دریافت جایزه‌ صلح نشان داد که تا چه اندازه به رئال پلیتیک (سیاست واقع‌بینانه) رو آورده است.

فضاحت رئال پلیتیک خود را در کنفرانس تغییرات اقلیمی در کپنهاگ نشان داد. آن اجتماع بزرگ نتوانست به هیچ سازشی برای مقابله با گرمایش زمین دست یابد. در آن کنفرانس همه واقع‌بین بودند: چین واقعیت خود را به صورت یک کشور جهان‌سومی می‌دید و نمی‌خواست مثل یک کشور پرقدرت و ثروتمند از خود مایه بگذارد، کشورهای فقیر واقعیت فقر خود را می‌دیدند و نمی‌خواستند به خاطر دو درجه‌ گرمای بیشتر هوا فقیرتر شوند و کشورهای ثروتمند، واقع‌بینانه نخواستند به اصطلاح جور بقیه را بکشند. خلاصه همه توافق کردند که کاری نکنند.

خوک در برخی فرهنگها علامت شانس است. در سال ۲۰۰۹ علامت بدشانسی بود. ۲۰۰۹ با نام بیماری آنفلوانزای خوکی قرین شد.


نظر شما :