امريکا، چين و نفت آفريقا
سال گذشته دو استاد دانشگاه چین در مقاله اى که در بررسى اقتصادی شرق دور منتشر شد ،نوشتند: "امنیت انرژی به طور فزاینده نقش مهمی را در روابط چین- آمريکا و تشدید اصطکاک در مورد مسائل منطقه ای بازى مى کند". برای مثال ، آنان اختلافات سیاسى بین ایالات متحده و چین در مورد سودان کرده اند. با وجود اينکه سودان یکی از منابع نفت خام برای ایالات متحده نبوده و چین نیز عليرغم سرمایه گذاری های قابل توجه در بخش انرژی در سودان، تنها حدود 7 درصد از واردات نفت خام خود را از سودان تامين مى کند.در حاليکه سياست ایالات متحده آمریکا تلاش برای منزوی کردن و یا مجازات کشورهایی مانند سودان است، چین به این نتیجه رسیده است که اين کشورها براى امنیت انرژی و رشد سریع اقتصاد آن کشور مهم است.
دو دانشگاهی چینی استدلال می کنند که مشروعیت حزب کمونیست چین در گرو تداوم رشد قوی و پایدار اقتصادی اين کشور است. در عین حال، یک مقام ارشد ایالات متحده هشدار داد که روابط پکن با "کشورهاى مزاحم" پیامدهايی براى ایالات متحده در پى داشته باشد. کشورهای مزاحم بزعم ایالات متحده آمریکا مقدار قابل توجهی نفت به چین صادر مى کنند که احتمالا به ادامه تنش بین ایالات متحده و چین منجر خواهد شد. نه تنها هیچ دلیل موجهى براى تضاد آمریکا و چین در سیاست انرژی در آفریقا وجود ندارد بلکه فرصت هایی برای همکاری اين دو کشور در توسعه و امنیت ذخایر نفت وجود دارد. این به نفع هر دو- ایالات متحده آمریکا و چین - است که به منظور توسعه منابع امن نفت خام و قیمت مناسب بین المللی به منظور واردات و مصرف نفت خام همکارى کنند.
ایالات متحده، بزرگ ترین و چین دومین مصرف کننده نفت در جهان است. چین روزانه 7 میلیون بشکه و ایالات متحده روزانه حدود 20 میلیون بشکه نفت مصرف مى کنند. با توجه به پروژه های بین المللی انرژی که مورد تقاضای چین است پيش بينى مى شودميزان مصرف اين کشور در سال 2011 از 9 میلیون بشکه در روز تجاوز کند.
چین متکی به زغال سنگ موجود در اين کشور برای بسیاری از نیازهای انرژی خود است. نفت و گاز تنها حدود 20 درصد از نیاز انرژی اين کشور و نفت وارداتی کمتر از 10 درصد از مصرف انرژی چين را شامل مى شود. با وجود این بايد در نظر داشت که اين کشور تا کنون بيشترين تقاضای انرژی در سطح جهان در طول دو دهه گذشته را به خود اختصاص داده است. در برخی از صنایع به دلیل بازده کم زغال سنگ و اثرات منفی زیست محیطی نفت جایگزین زغال سنگ شده است. افزایش تقاضای چین برای نفت و گاز سریعتر از تقاضای اين کشور را برای ذغال سنگ است.
ایالات متحده بزرگترین واردکننده نفت و چین سومین واردکننده نفت پس از ایالات متحده و ژاپن در جهان است. بر اساس مصرف سرانه ، سهم واردات نفت چین فقط در حدود یک بیستم واردات ایالات متحده است. در حاليکه چين با 1.3 میلیارد نفر جمعيت - یک پنجم جمعیت جهان - ، مایل به کاهش سرانه مصرف در کليه زمينه هاست با وجود این، مصرف نفت در چین در حال از رشدى سریع تر از آن ایالات متحده برخوردار است. جمعیت وسيع چین و اقتصاد به سرعت در حال گسترش آن از جمله دلايلى هستند که منجر به افزایش رقابت اين کشور برای دسترسی به نفت کشورهای مختلف، از جمله ایالات متحده است. افزایش مصرف چین همچنين در افزایش قیمت نفت خام مؤثراست.
از 1994 به بعد واردات نفت خام چین سالانه حدود 13 درصد افزایش یافته است.در سال 2006 واردات نفت 47 درصد از کل مصرف نفت چین را شامل مى شد، در حالی که این رقم براى ایالات متحده آمریکا حدود 60 درصد است.
با اين نرخ رشد مصرف نفت، تا سال 2015چین نيازمند واردات حدود دو سوم از کل نیاز خود است، در حالی که رشد واردات ایالات متحده کمى بيش از 60 درصد از کل نیازهای اين کشور خواهد بود. چين به منظور رفع نياز مصرف رو به رشد خود به واردات نفت در صدد متنوع کردن تامین کنندگان و تشویق شرکت های ملی نفت خود را به سرمایه گذاری در آفریقا، خاورمیانه، و دیگر مناطق دنياست. چین به دنبال سیاست های طولانی مدت امنیت انرژی است در حاليکه روش شرکتهای غربی تاکید بر سود کوتاه مدت است.
نقش نفت در آفریقا
در مقایسه با خاور ميانه که تقریبا 62 درصد از ذخاير شناخته شده نفت جهان را در خود جای داده است ، آفریقا با 53 کشور تنها 9 درصد از ذخایر نفت خام شناخته شده جهان را دارا هستند. اما منابع افریقا تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده و به نظر می رسد در آینده جايگاه مهمى در اکتشافات نفت و گاز جهان را به خود اختصاص دهد. IHS انرژى به عنوان يک شرکت مشاور در نفت و گاز معتقد است که تا سال 2010 سهم آفريقا در توليد هیدروکربن مورد نياز جهان به 30 درصد افزايش خواهد يافت. يک مطالعه وزارت انرژی ایالات متحده آمريکا نشان مى دهد رشد تولید نفت آفریقا بین سال های 2002 و 2025، 91 درصد افزایش خواهد يافت. ضمن اينکه نفت آفریقا با ويژگى کیفیت بالا و سولفور کم به ویژه براى پالايشگاه ها از مطلوبیت بيشترى برخوردار است. اگر چه در مقايسه با خاورميانه به عنوان منبع تامين نفت خام،آفريقا از اهميت بسیار کمترى برخوردار بوده و نقش حاشیه ای دارد ولى اين قاره براى ایالات متحده و چین از جايگاه ويژه اى برخوردار است.ذخاير شناخته شده نفت در لیبی با 39 میلیارد بشکه و نیجریه با 36 میلیارد بشکه به اندازه دو برابر ذخایر اثبات شده چین و کمتر از دو برابر حجم ذخایر آمریکا است. چین در حال حاضر تقریبا یک سوم از نفت وارداتی خود را از آفریقا تامين مى کند اين در حالى است که در سال 2004 تنها یک چهارم از نفت وارداتى اين کشور از آفريقا تامين مى شد.
حدود دو سوم از صادرات آفریقا به چین را نفت تشکیل می دهد. 22 درصد از واردات نفت خام ایالات متحده در سال 2006 از آفریقا تامين مى شد. این رقم در مقایسه با سال 2004 که تنها 15درصد نفت آمريکا از آفريقا تامين مى شد، نمايانگر کاهش وابستگى آمريکا به نفت خاورميانه میانه وافزايش واردات از آفريقا تا ميزان دو بر ابر از سال 2002 است . هر دو کشور، چین و ایالات متحده، در صدد افزایش درصد واردات خود را از آفریقا هستند. در حالی که واردات چین از خاورميانه طى سال های اخیر حدود 50 درصد کاهش يافته است، اما پیش بینی مى شود هر دو کشور واردات خود از اين منطقه را نيز افزايش دهند با اين وجود چين تمایلی به وابستگى انحصارى بیش از حد را به نفت خاور میانه ندارد. چین همچنین فاقد ظرفیت پالایشگاهى برای نفت خام سنگین خاورميانه است.
برخی منتقدان بر این باورند که چین یک قدرت استعمارى جديد است که به سادگی از آفریقا به عنوان یک منبع مواد خام به ویژه نفت سوئ استفاده مى کند. درست است که نفت آفریقا، مواد معدنی، و چوب اين قاره براى اقتصاد چین مهم است و تقریبا تمام صادرات اين مواد آفریقا به چین می باشد. اما اگر این توجيه قابل قبولى باشد استدلال مشابه می تواند برای ایالات متحده، اروپا و ژاپن نيز در نظرگرفته شود. در سال 2006 چین تنها خريدار 9 درصد از صادرات نفت خام آفریقا بود در حالی که ایالات متحده درهمان زمان 33 درصد و اروپا 36 درصد از نفت صادراتى آفريقا را مى خريدند. در سال 2006 چهار کشور تامین کننده عمده آفریقایی نفت چین به ترتیب اهمیت آنگولا، کنگو برازاویل، گینه و سودان بودند. در همان زمان نیجریه، آنگولا، الجزایر و گابن چهار کشور اصلى صادر کننده نفت آفریقا به ایالات متحده محسوب مى شدند.
سه کشور عمده نفتى آفریقا
سه کشور آنگولا، سودان و گینه استوایی نمايانگر موفقیت ها و چالش های دیپلماسی نفتی چین در آفریقا مى باشند. آنگولا مهم ترین منبع فریقايى تامين نفت خام چين از آغاز قرن بیست و یکم بوده است، در حالی که سودان تا سال گذشته دومين تامین کننده آفریقایی نفت چين بود. چین زمانى وارد صنعت نفت آنگولا شد که شرکت های عمده نفتی غرب قبلا با اکتشاف نفت در اين کشور باعث رونق صادرات نفت آنگولا شده بودند. چين همراه با شرکای بین المللی، صنعت نفت در حال نزع سودان در منطقه درگیری جان دوباره اى بخشيد. اگرچه چین سرمایه گذاری بسیار کمتری در بخش نفت در گینه استوايى داشت ولى اکنون اين کشور به يکى از تامین کنندگان مهم نفت خام چين تبدیل شده است.
چین در صنعت نفت آنگولا سرمایه گذاری سنگينى کرده است زيرا علاوه بر ثبات سیاسی پایدار، تولید نفت اين کشور در سال های اخیر به شدت افزايش یافته است. اگر چه برخی از ناظران معتقدند سرمایه گذاری های چین در آنگولا تهدیدی برای منافع غرب است ولى بايد در نظرداشت که هنوز ا بزرگ ترین سرمایه گذاران صنعت نفت در آنگولا شرکت های غربی هستند.. ChevronTexaco و Exxon Mobil هر یک به تنهايى با توليد حدود 500،000 بشکه در روز از نفت آنگولا به همراه بى پى ( BP )و توتال ( (Totalکه پروژه های بزرگی را در این کشور در دست انجام دارند بزرگترين شرکت هاى نفتى فعال در صعنت نفت آنگولا هستند. به نظر نمى رسد دخالت چین در صعنت نفت آنگولا نشانه اى از تنزل منافع ایالات متحده در امنیت انرژی را در پى داشته باشد کما اينکه هیچ اختلاف قابل ملاحظه در خط مشی سیاسی ایالات متحده و چین در آنگولا وجود ندارد و به نظر نمی رسد هیچ یک از دو کشور علاقه مندبه مداخله جدی در وضعیت سیاسی داخلی آنگولاو ثبات سیاسی اين کشور باشند. برای چین شگفت آور است که عليرغم گزارش وزارت امور خارجه در سال 2006 در مورد وضعيت حقوق بشر در آنگولا که در آن گزارش به "ضعف حقوق بشر در اين کشور با وجود پیشرفت در برخی از موارد "اشاره شده بود هيچ اقدامى از سوى وزارت امور خارجه امريکا براى بهبود اين وضعيت صورت نگرفت.
در سال 2006 سودان چهارمين تامین کننده نفت چین در آفریقا بود، اما سودان به خاطر سرمایه گذاری 4 میلیارد دلارى چين در بخش نفت اين کشور از اهميت زيادى براى چين برخوردار است. شرکت ملی نفت چین (CNPC) در سال 1996 وارد سودان شد و همراه با دیگرشرکتهاى نفتى جهان، اکتشاف در حوزه های نفتی را که پیشتر از طرف شرکت شورون به دلیل جنگ داخلی رها شده بود آغاز کرد. عملیات NPC ، همچنین افزایش اکتشافات نفتی و رساندن تولید به 500،000 بشکه در روز در سال 2006 را در پى داشت. انتظار می رود امسال توليد اين کشور به 750،000 بشکه در روز برسد.
سودان در حال حاضر به دلیل جنگ داخلى و سابقه بد در زمینه حقوق بشر به موضوع اصلى در روابط آمریکا و چین تبدیل شده است. چین یکی از مهم ترین تامین کنندگان تجهیزات نظامی سودان است و خارطوم به راحتی با استفاده از درآمد حاصل از نفت می تواند خریدهاى خود از چین را انجام دهد. سودان این تسلیحات را علیه نیروهای جنوب سودان که مورد حمايت واشنگتن –هرچند به صورت غير علنى- است، استفاده مى کند، این معضل بين شمال و جنوب سودان در سال 2005 با وساطت آمريکا و حمايت چين با امضاء توافقنامه صلح به پایان رسید. در واقع، چین با اعزام پرسنل خود به عملیات حافظ صلح سازمان ملل متحد که به منظور اجرای توافق نامه صلح شمال جنوب مستقر شده اند کمک مى کند.
از سال 2003، بحران دارفور به يک مسئله در روابط آمریکا و چین تبديل شده است. ایالات متحده همچنان به اعمال فشار بر سودان برای پایان دادن به جنگ ادامه مى دهد در حالی که چین، حداقل تا همین اواخر تمایلی به استفاده از اهرم نفوذ خود در سودان نداشته است. هو جینتائو رئيس جمهور چين در ماه فوريه با عمر حسن البشیر رئیس جمهور سودان در خارطوم ملاقات کرد. گزارشات حاکى از آن است که او از البشیر خواسته است که با صلح بانان سازمان ملل متحد و اتحادیه آفریقا براى تحقق صلح در اين کشور همکارى نمايد. با این حال، رييس جمهور چين اعلام کرد که بدهی های سودان را خواهد بخشيد وى همچنين وعده داد کاخ ریاست جمهوری البشير را بسازد. ایالات متحده از سیگنال های متناقض چين به سودان از زمان سفر فوريه رييس جمهور انتقاد می کند. با این حال، به نظر می رسد تشدید فشار چین به سودان باعث شده است تا سودان اجازه ورود صلح بانان سازمان ملل به دارفور را صادر نمايد. با وجود این ، سودان به عنوان یک مسئله متنازع فیه در روابط چین - آمریکا باقی مانده است و نفت نقشی حیاتی در اين مساله بازى مى کند.
از سال 1999 به بعد، گینه استوایی سومين یا چهارمين تامین کننده بزرگ نفت خام چین از آفریقا بوده است. رشد تجارت بين چين و گينه از زمان گزارش وزارت امور خارجه آمریکا در موضوع حقوق بشر در گینه استوایی در سال 2000 که در آن "ازوضعيت حقوق بشر در اين کشور انتقاد و بر نقض مداوم آن تاکيد شده است" ادامه دارد. در سال 2006، صادرات نفت گینه استوایی به چین به بیش از 2.5 میلیارد دلار بالغ گرديد. گزارش وزارت امور خارجه همچنان از "وضعيت حقوق بشر در گينه وتعهد دولت به اغماض و چشم پوشی از نقض جدی آن در اين کشور" انتقاد کرده است. هنگامی که وزیر امور خارجه چین در سال 2007 از گینه استوایی بازدید مى کرد او چین را به عنوان یک شریک مهم برای همکارى با گینه استوایی های توصیف از اين کشور به عنوان "بهترین دوست"نام برد.
گینه استوایی همچنين از تامین کنندگان اصلی نفت ایالات متحده امريکاست. حدود 20 شرکت امريکايى بر تولید نفت اين کشور تسلط دارند. اگر چه روابط شخصی بین رهبران ایالات متحده و گینه استوايى از حرارت روابط رهبران گينه و چين برخوردار نيست، رئیس جمهور گينه آقاى Obiang در سال 2004 از واشنگتن بازديد و با کالین پاول وزیر امور خارجه سابق ملاقات کرد. در سفر مجدد آقاى Obiang رئيس جمهور به واشنگتن در سال 2006 وزیر امور خارجه،کاندولیزا رایس از او به عنوان یک "دوست خوب " استقبال کرد. پسر رئیس جمهور گينه به يک گزارشگر گفت "ایالات متحده، مانند چین بايد مراقب باشد که در مسائل داخلی گينه وارد نشود". ایالات متحده از روابط چین با گینه استوایی انتقاد نکرده است.
ایالات متحده ، چین ، و نفت آفریقا: مسابقه یا همکاری؟
ایالات متحده و چین در حال حاضر به شدت به واردات نفت خام آفریقا وابستگی دارند، و شواهد حاکی از افزایش واردات نفت این دو کشور از آفریقا در سال های آینده است. در کشورهایی مانند آنگولا و گینه استوایی، چین و ایالات متحده، برای تامين نفت با يکديگر رقابت مى کنند. در دراز مدت، ثبات سیاسی، حکومت خوب، کاهش موارد نقض حقوق بشر وکاهش فساد به نفع چین و ایالات متحده در تضمين امنيت انرژی است. چین برای دستیابی به ثبات سیاسی واهداف دیگر تمایلى به دخالت در امور داخلی کشورهای دیگرندارد. ایالات متحده به صورت گزينشى برای دستيابى به حکومت خوب، احترام به حقوق بشر، و کاهش فساد به کشورهاى آفريقايى فشار مى آورد. در شرايط کنونى ایالات متحده و چین که منافع متداخل در آفريقا دارند ثبات سیاسی هترین فرصت را برای همکاری آنان فراهم مى کند.
به گفته معاون دستیار وزیر امور خارجه در امور آفریقا گزارش کمیته روابط خارجى کنگره آمريکا در سال 2005 سياست نفتى چين در آفریقا را به عنوان "یک تهدید براى آمريکا" تلقى نمى کند. وی اضافه کرد که تلاش های دیگران براى دستيابى به انرژی در آفریقا می تواند در جهت پیشبرد اهداف ایالات متحده در آفریقا در افزایش رفاه و ثبات ارزيابى شود. يک گزارش وزارت انرژی در سال 2006 چنين نتيجه گيرى کرده است که تلاش هاى چين براى دستيابى به انرژی آفريقا فی نفسه تهدیدى براى منافع امنیت ملی ایالات متحده نبوده، بلکه مى تواند خدمتى برای افزایش تامين منابع نفتی جهان باشد. ریچارد لوگر رهبر اکثریت کمیته روابط خارجی مجلس سنا در اوایل سال 2006 تاکيد نمود که برای واشنگتن گسترش همکاری های انرژی با چین بسیار مهم مى باشد.
سخنگوی وزارت خارجه چین در سال 2006 موضع مشابهى را بیان کرده و تاکيد کرد: "در زمینه انرژی ، چین و ایالات متحده هستند رقيب يکديگر نيستند." سخنگو اضافه کرد که "چین در اين زمينه آماده همکارى با ایالات متحده و دیگر کشورهاى جهان بر اساس برابری و منافع متقابل است". در سال 2006 نایب رئیس چین در کمیسیون توسعه ملی و اصلاحات استدلال کرد که ایالات متحده و چین نیازمند "مقابله با ذهنیت جنگ سرد "و همکاری با یکدیگر به منظور تضمین عرضه پایدار نفت جهان و قیمت ها هستند.
برخی از مقامات ایالات متحده معتقدند که تلاش های چین برای کنترل منابع انرژی در آفریقا و جاهای دیگر می تواند به محروم کردن شرکت های نفتی امريکايى و تضعیف سیاست خارجی ایالات متحده منجر شود. همچنانکه برخى از مقامات چینی همان شیوه استدلال را در مورد فعالیت های شرکت های آمریکایی دارند. اما منطق و احساسات غالب در هر دو کشور معتقد است فضاى همکاری در حوزه نفت بين دوکشور بیشتر از رقابت است. واشنگتن و پکن می توانند با نگاه به مشارکت در اکتشاف و توسعه منابع نفت در آفریقا همکارى هاى خود را افزايش دهند. آنها همچنین می توانند در جهت بهبود ثبات سیاسی و امنیت عرضه نفت همکارى کنند. واشنگتن باید با هدف کسب حمایت چین از حکمرانى خوب، شفافیت بیشتر، فساد کمتر و بهبود شیوه های اجرای حقوق بشر در آفریقا بی سر و صدا با پکن به مشورت پردازد. مهمتر آنکه، امريکا باید با نزديکى به کشورهای آفریقایی با سوابق نسبتا خوب در زمینه حقوق بشر و حکومت داری خوب مى تواند این استدلال خود را به چين عرضه کند.. _____________________________________________________
نويسنده:دیوید اچ شین ( David H. Shinn) برگردان:جاويد قربان اوغلى، سفیر سابق ایران در الجزایر.
*ماخذ: سايت مرکز مطالعات استراتژيک و بين المللى Center for Strategic and International Studies
نظر شما :