صلح جهانى ماموريت غيرممکن اوباما

۲۸ مهر ۱۳۸۸ | ۱۸:۲۸ کد : ۶۰۴۶ اخبار اصلی
زمانى که خبر جايزه بزرگ صلح نوبل از آتلانتيک گذشت و به امريکا رسيد رئيس جمهور با پرسشى در اين مورد که چگونه مى تواند در جنگ خود پيروز شود، دست به گريبان بود...
صلح جهانى ماموريت غيرممکن اوباما

زمانى که خبر جايزه بزرگ صلح نوبل از آتلانتيک گذشت و به امريکا رسيد رئيس جمهور با پرسشى در اين مورد که چگونه مى تواند در جنگ خود پيروز شود، دست به گريبان بود. آن شب دو نشست جريان داشت که احتمالاً تصميماتى را به ارمغان مى آورد؛ شبى سرد و توفانى در سواحل شرقى امريکا. کاخ سفيد يعنى محل زندگى خانواده اوباما هم با نورهايى ضعيف روشن بود.

آن شب نقاشى هايى بر ديوارهاى کاخ سفيد آويزان بود که از آرشيو موزه واشنگتن دى سى به عنوان امانت به آنجا آورده شده بود. يکى از آن نقاشى ها هم کار نقاش کاليفرنيايى «اد روشا» بود. در آن تابلو تصوير خورشيدى در حال غروب اما سرخ به چشم مى خورد و احتمالاً اين تصوير حکايت از عطش نقاش و بيننده به اميد است. روى آن تابلو با کلماتى درشت و ريز اين جملات به چشم مى خورد؛ «شايد... بله» و سپس؛ «شايد... نه» و در آخر «اما...» آيا اين تابلو به اوباما شباهت دارد؟

اين تابلو همه آن روياهايى را دربر دارد که حال در اسلو از آن روياها تجليل مى شود، بدون آنکه کسى بداند آيا واقعاً اين روياها محقق خواهد شد يا نه و همزمان از باراک اوبامايى تجليل مى شود که هاله يى از ترديد و درنگ و نااميدى او را فراگرفته و از سوى مخالفانش که از وى نفرت دارند متهم مى شود که فردى نيرنگ باز است؛ يک سخنران که توانايى عمل ندارد. يا شايد اين تابلويى است که تنها با سليقه خانواده اوباما و آن طنز ويژه آنها جور درمى آيد؟

سپس خورشيد بر فراز امريکا تابيد، صبح شد، جمعه آمد و «رابرت گيبس» سخنگوى مطبوعاتى باراک اوباما از طريق تلفن رئيس جمهور را بيدار کرد. آن طور که گيبس بعداً تعريف کرد اول دختران اوباما به اتاق آمدند و گفتند؛ «تو برنده جايزه صلح نوبل شدي. و امروز روز تولد بو است.» سگ خانواده رئيس جمهور «بو» نام دارد.

و اوباما پيش از هر چيز اخبار رسيده از اروپا را مانند همه خبرهاى ديگر امروز بررسى کرد و در همان حال با لبخندى که بر لب داشت با خونسردى و گويى که اين خبر مانند وضعيت جهان امرى بديهى بوده است، گفت؛ «واى » و اين اولين موضع کاخ سفيد بود.

هنگامى که اوباما در آن روز براى اولين بار پشت پنجره هاى کاخ سفيد ظاهر شد، ساعت 11صبح به وقت واشنگتن بود. او در حالى که پيراهنى سفيد با کراوات و بدون کت به تن داشت در حال مکالمه تلفنى بود؛ جدى و بدون حتى يک لبخند. چنان به نظر مى آمد که او عقيده دارد قبل از آنکه به خاطر نجات جهان جايزه بگيرد بايد جهان را نجات دهد. سپس براى 10 دقيقه يى در مقابل خبرنگاران ظاهر شد و گفت به عنوان يک سياستمدار واقع گرا «با جهان برخورد» مى کند، جهان همان طور که هست و اينکه اين جايزه رهبرى امريکا و باور به ايده آل امريکايى و آزادى را تقويت مى کند و به همين خاطر وى اين جايزه را مى پذيرد. کمتر پيش آمده است که يک برنده جايزه نوبل واکنشى ف


نظر شما :