میزان و معیار خط امامی بودن
کمتر کسی این تصور را به ذهنش راه می داد که اعتراض های مربوط به انتخابات ریاست جمهوری و تخریب بسیاری از یاران دیروز و امروز انقلاب از سوی جناح حاکم، تا جماران نیز کشیده شود و بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی را تا مرز تهدید ذیل عنوان "اجرای عدالت حتی برای منسوبان امام" تحت تاثیر قرار دهد.
سیدحسن خمینی و سایر منسوبان امام راحل که مجموعه بیت امام خوانده می شوند با همه پرهیزی که از ورود به فضای آلوده سیاست دارند و با همه تلاشی که برای پالودن این عرصه به خرج می دهند، چند صباحی است که در معرض نقد، هشدار و حتی تهدید قرار گرفته اند.
هنوز دو سال از زمانی نمی گذرد که یکی از سایت های متعلق به نزدیکان فاطمه رجبی و غلامحسین الهام در اقدامی عجیب به نوه امام تاخت و با روش های آشنای دولت نهمی به تخریب و تهمت علیه او دست زد و نهاد قضایی و دلبستگان انقلاب را به واکنش فوری واداشت.
سیدحسن اما هم آن روز و هم امروز - که با هجمه های بیشتری روبروست - کمترین تمایل را به عکس العمل و رفتار متقابل از خود نشان داده و بیت معظم را از ورود به دام سیاست پیشگان مغرض مصون نگه داشته است.
بیت امام حتی در برنامه های سالگرد رحلت بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز کمتر میل به حضور در رسانه های جمعی را از خود نشان داده و همواره در برنامه ریزی های رسانه های ملی برای این ایام ورود نکرده است.
همه آنچه از سیدحسن خمینی و بیت امام به ما می رسد در قالب نشریه و کتاب هایی است که ذیل مجموعه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر می شود و هدف این خانواده را که زنده نگه داشتن یادها و وصایا و مستندات مربوط به ایشان است، آشکار می کند.
اگر انقلاب اسلامی و راه امام خمینی را ملاک قرار دهیم، سید حسن و بیت امام مصداق سیره و سنت اند. پیشینه روحانی، وجهه مردمی، الگوی ملکداری و روش سیاست ورزی امام خمینی موجب می شود تا بیت رهبر فقید انقلاب به میراثی تعبیر شود که جنبه "میزان" و "سنجه" دارد.
از سوی دیگر پرهیز این خانواده از ورود به قدرت بعد از رحلت امام و سید احمد آقا که هم بر توصیه امام و هم بر تاکیدات مرحومه خدیجه ثقفی (همسر امام) استوار بود، به حفظ روحانیت و جامعیت جماران انجامیده و بر محبوبیت و منزلت این خانواده نزد اقشار مختلف اجتماع افزوده است.
بنابراین دو ویژگی "میزان بودن" و "مردمی و معنوی ماندن" بیت امام راحل که از پرهیز ایشان از قدرت و حرکت در مسیر سیره و سنت سرچشمه می گیرد، این امکان را ایجاد کرده است که نزدیکی خانواده خمینی با افراد یا جریان های سیاسی و یا حمایت های اخلاقی ایشان از برخی چهره ها، به اعتباربخشی به آنها بینجامد و عدم حمایتشان از گروهی به اعتبارزدایی از آنان تعبیر شود.
از دو ویژگی بیت امام، آن که بیشتر موجب انتقادها و هجمه های کنونی شده، "میزان" یا "سنجه" بودن است. در سی سالگی انقلاب اسلامی و در دهمین انتخابات ریاست جمهوری، اتفاقاتی بر ایران گذشت که جامعه را با دو قرائت و دو گروه مدعی پیروی از خط امام مواجه کرد.
گروه اول که از آغاز انقلاب نیز خط امامی بوده و همچنان خود را وارث عقاید و آرمان های نظام و بنیانگذار آن می داند، همان است که از ورود به عرصه قدرت بازماند و کارش به همین جا نیز ختم نشد و بناست از حضور در فضای سیاسی هم منع شود. برخی چهره های این جریان سیاسی که تئوری پردازان قرائت نرم از تفکرات رهبر فقید انقلاب به شمار می آیند، یا در حبس به سر می برند یا در حصر. این جریان که تحولات نیمه دوم دهه هفتاد را رهبری کردند و خواهان تقویت پایه های جمهوریت نظام – برای تحکیم اسلامیت آن – هستند بر این باورند که مردم رکن اساسی نظام به شمار می روند. به بیان دیگر، راه و روش آنها تبلور آن کلام امام است که فرمود "میزان رای ملت است" و همین قرائت مردم سالارانه از تفکر امام خمینی دستاویزی برای گروه مقابل است تا آنها را انحرافی و برانداز و واجد تفکرات غربی قلمداد کند.
جریان دوم تفسیری بسته از اندیشه های امام ارائه می کند و برای اثبات تاسی اش به راه امام، تنها بر وجه اسلامی نظام و تبعیت از ولایت مطلقه فقیه تاکید می ورزد. در این نگرش، مشروعیت نظام سیاسی برآمده از اراده الهی و مقبولیت آن از رای مردم - اما در طول اراده الهی - یاد می شود.
جریان اول بنا بر قرائت مدرنی که ارائه می کند به احزاب و رسانه ها و آزادی های اجتماعی و سیاسی برای نظارت بر حکومت قائل است و جریان دوم به بازتولید کاریزما، توده سازی مردم و آرمانشهرگرایی می اندیشد.
شکاف میان این دو تفسیر از اندیشه های حکومتی امام خمینی، در سخنرانی معروف آیت الله هاشمی رفسنجانی در 26 تیرماه امسال به خوبی بروز یافت. ایشان با ارائه تحلیلی از سیره پیامبر اکرم (ص) و خلافت امیرالمومنین در صدر اسلام و سپس بازخوانی مسیری که در آغاز انقلاب از جانب امام دنبال شد، مسئله مشروعیت حکومت را از زاویه گروه نخست مورد تایید قرار داد و بر این نکته تاکید کرد که "ما در آن زمان حضور داشتیم و می دانستیم که امام چه نوع حکومتی را می خواستند پیاده کنند" (نقل به مضمون)
پس از آن سخنرانی که با حمایت از زندانیان سیاسی همراه بود، حمله ها به هاشمی رفسنجانی نه تنها کم نشد بلکه وارد مرحله ای تازه شد و او را به تقیه واداشت. بعد از آن بود که خانواده امام خمینی نه بطور مستقیم اما بواسطه تعبیر و تفسیرهایی که از رفتارهای ایشان صورت گرفت، به عنوان یکی از ستون های مهم معترضان یاد شد و به جمع گروهی پیوست که مورد هشدار واقع شدند. تا اینجا فقط هشدار بود.
اما عدم حضور سید حسن خمینی در مراسم های تنفيذ و تحليف ریاست جمهوری، عدم همراهى ریيس دولت و اعضاى کابينه در مراسم تجديد ميثاق با آرمان هاى امام و سپس اقدام ایشان در لغو برنامه های معنوی شب قدر بعد از 20 سال (به دلیل فشارهای وارده برای حذف سخنرانان مخالف دولت)، از آن جهت برای جناح حاکم سنگین و غیرقابل تحمل بود که بیت امام حکم کتاب و سنت را داشت و به نوعی "میزان" و "ترازو"ی نزدیکی نگرش حاکم با اندیشه های بنیانگذار نظام به شمار می آمد.
نزدیکی بیت امام و شخص سیدحسن خمینی با میرحسین موسوی و سیدمحمد خاتمی یک نزدیکی اجتناب ناپذیر است و دلیل آن را نه در سیاست و رفاقت بلکه در همسویی قرائت ها از تفکر امام باید جستجو کرد. این قرابت فکری که جناح پیروز انتخابات و تئوریسین هایش را سخت گران می آمد، باعث شد تا نقدها و شکوه هایی ابتدا محترمانه و سپس هشداردهنده علیه ایشان مطرح شود و نزدیکی فکری بیت امام با قرائتی که معترضان امروز از سیره امام به دست می دهند به یک جانبداری سیاسی تقلیل پیدا کند.
این چنین شد که کفه ترازو برای سنجش خط امامی بودن دو تفسیر موجود، به نفع گروه اول (اصلاح طلبان) سنگینی کرد و حمایت سیدحسن از خاتمی و موسوی به عملی قبیح و ضد ارزشی و عمل اخلاقی او در دلجویی از آزادشدگان از بند، به رفتاری ناشیانه موصوف شد.
درواقع می توان گفت حضور اخلاقی و توام با سکوت نوه امام در برخی صحنه های حوادث ماه های اخیر، خود یک هشدار جدی نسبت به بدعت هایی است که از سوی مفسران گروه دوم پیگیری می شود. این گروه بر این عقیده اند که سیدحسن خمینی از نصایح و وصایای امام عدول کرده و برخلاف قول ایشان، به دخالت در امور سیاسی وارد شده اند. آنها در این باره به سخنانی از امام خطاب به فرزندش مصطفی مبنی بر عدم ورود خانواده به جنجال های سیاسی استناد می کنند. و این درست همان نکته ای است که توسط قرائت اصلاح طلبانه به کل رد می شود چرا که مطابق اندیشه های این گروه، جنجال آفرینی و تنش زایی و بدعت گذاری در جایی دیگر و از جانب جبهه مقابل پایه گذاری شده است. آنها در مقابل معتقدند که توصیه های مکرر امام برای عدم دخالت نهادهای نظامی در سیاست نادیده گرفته شده و از آن به جای اتکا بر مردم استفاده شده است.
آنچه محرز است اینکه سیره و سنت بنیانگذار جمهوری اسلامی با دو تفسیر متفاوت همراه شده و آرایش ناهمسوی دو جناح سیاسی معتقد به نظام را صورت بخشیده است. در این بین، مفسران رادیکال که خود را احیاگر اسلام ناب و بن اندیشه امام می دانند، به صف منسوبان و سابقون یورش برده اند و قصد دارند طرحی نو دراندازند و کتاب را از نو بنویسند و از سنت هم تعریفی نو به دست بدهند. اما در میان این صف یک نفر هست که حکم میزان را دارد و رویارویی با او، تناقض ها و تضادهای نوآمدگان را مثل آبله بیرون می ریزد و همین مسئله باعث نشانه رفتن تیرهای تخریب به سمت او می شود.
نظر شما :