یزید یان در ماتم
پشت پرده اى در گوشه اى از بخش مراقبت هاى ويژه بيمارستان” دوهوک“، فرهاد شش ساله کاملا بى حرکت و با سرى باند پيچى شده خوابيده است. وقتى برادرش امين روى او خم مىشود تا با پارجهاى پشمى بدنش را تميز کند، باز هم تکان نمىخورد.
”متاسفانه او يکى از مواردى است که هيچ اميدى ندارد“، عبدالله ابراهيم مدير بخش جراحى مغز، درحالى که يک عکس راديوگرافى را در دست دارد اين جمله را مىگويد.” يک گلوله تيز به مغز او آسيب رسانده است. تنها کارى که برايش مىتوانيم انجام دهيم اين است که محيطى آرام فراهم کنيم تا در آن بميرد.“
بعد از حملات انتحارى اين هفته به کردهاى يزيدى در منطقه ”سينجار“ واقع در غرب موصل، دکتر ابراهيم 36 ساعت تمام مشغول رسيدگى به زخمىها بود. بيش 100 نفر از زخمىها به اين بيمارستان منتقل شدند. او مىگويد در اين مدت با وحشتناک ترين زخمهايى روبرو شد که درتمام دوران طبابت خود با آنها مواجه شده است. همين طور که او در بيمارستان مىچرخد، مشخص مىشود چه تعدادى از زنها و کودکان از زمان سقوط صدام حسين، قربانى اين قساوتها شدهاند.
پدر کودکى يزيدى در زمانى که دکتر ابراهيم در حال بررسى يادداشتهاى مربوط به وضعيت سلامت پسر هفت ساله اوست، مىگويد:” ما 17 ميليون نفر بوديم اما الان فقط يک ميليون و 700 هزار نفر هستيم.“ بدن کودک به سبکى بلند مىشود، با بريدگىهايى بر روى صورت واستخوان رانى شکسته... پدرش ادامه مىدهد:” به ما حمله مىکنند چون کردهاى حقيقى هستيم. آنها دست از اين کار بر نمىدارند تا همه ما را ازبين ببرند.“ همسر او روى تخت کنارى خوابيده است. دکتر ابراهيم مىگويد همسر او بهبود پيدا خواهد کرد اما کودکى که باردار بود را از دست داده است. زن زخمى مىپرسد:” بچه از دست رفته من هم جزء تلفات جنگ حساب مىِشود؟“
غير از خسارتهاى فيزيکى اين حملههاى هماهنگ که آنها را به القاعده منسوب مىدانند، وحشت فراگيرى در بين اجتماع يزيدىها به وجود آمده است: وحشت نابودى توسط دشمنان مذهبى که اين بار، سنىهاى تندرو هستند.
اين قوم مانند ديگر اقليتهاى مذهبى، پس ازشادى نخستين در زمان سقوط رژيم بعث، متوجه شد هرج و مرج وفلج شدن سياسى کشور باز هم آنها را دربرابر دشمنان مذهبى، بىدفاع و آسيبپذير کرده است. شاهزاده ” تحسين سعيد على“ ، رهبر غير مذهبى يزيدىها، در ” شيخان“ واقع در 40 مايلى شمال شرق موصل مىگويد” همان طور که انتظار داشتيم حملهها دوباره آغاز شدند.“
جامعه يزيدىها از آوريل (فروردين) گذشته مورد توجه جامعه جهانى قرار گرفت. زمانى که يک دختر يزيدى براى ازدواج با پسرى مسلمان دين خود را تغيير داد و البته بلافاصله از سوى يزيدىها در ” بازان“ سنگ سار شد. اين جنايت با دوربين تلفنهاى همراه فيلمبردارى شد و روى سايتهاى اينترنتى قرار گرفت.
رهبر يزيدى ها اين جنايت را محکوم کرد اما اتفاقى که نمى بايست روى دهد، اتفاق افتاده بود. در پاسخ به اين رويداد، افراد مسلح ناشناس، 23 کارگر يزيدى را در نزديکى شهر موصل از اتوبوس پياده کردند و آنها را به رگبار بستند. پس از آن صدها نفر از دانشجويان يزيدى از دانشگاه موصل، خود را به دانشگاههاى داخل منطقه تحت کنترل کردها منتقل کردند.
به گفته شاهزاده ” تحسين سعيد علي“ پس از آن در چند ماه گذشته رهبران يزيدى ها در” سينجار“ بارها از تهديدهاى اسلامگراهاى تندرو شکايت کردند. شبه نظامىهاى عرب سنى که در حاشيه مرز سوريه ساکن هستند اجازه نمىدادند سوخت و مواد غذايى به روستاهاى يزيدى نشين برسد.
شاهزاده تحسين مىگويد:” کاملا واضح است که آنها مىخواهند رودخانه اى از خون يزيدىها جارى کنند.“ با ابن حال نيروهاى نظامى توجهى به حرفهاى آنها نکردند. حتى نيروهاى آمريکايى که در ظاهر کنترل اين منطقه را در دست دارند.
تحسين معتقد است:” مطمئنا باز هم اين اتفاقها روى خواهد داد. مگر اينکه گامهايى براى حفاظت از خودمان برداريم. ما مردمانى صلح طلب هستيم. هيچ نيروى مسلحى نداريم. تنها راهى که مىتوانيم با آن از خودمان محافظت کنيم اين است که به مناطق خود گردان کردها بپيونيم. اما اينکه آيا عربها اجازه مىدهند آن طور که در قانون اساسى آمده ما به اين موضوع راى بدهيم، سوال ديگرى است.“
در قرنهاى گذشته قوم يزيدىها بسيار قدرتمند بودند و مناطق وسيعى از کردستان را تحت کنترل خود داشتند. اما موج آزار و اذيت آنها از دوران اوتامان ها آغاز و آنها به گروهى جدا افتاده در عراق تبديل شدند: در کوهپايههاى کردستان و در مناطق جنوب شرقى آن در همسايگى سينجار. جمعيت آنها که حدود چند صد هزار نفر تخمين زده مىشد از زمان حمله نبروهاى آمريکايى در سال 2003 همچنان در حال کاهش است.
صدام حسين در زمان حکومت خود به عنوان يخشى از سياست عربى کردن عراق، آنها را از سرزمين اجداديشان در سينجار رانده و در ” روستاهاى اشتراکى “ اسکان داده بود. روستاهايى که فقط کمى بزرگ تر از اردوگاههاى اسراى جنگى بودند.
اما يزيدىهايى که در شرق موصل زندگى مىکردند، شرايط بهترى داشتند. روستاى ” شيخان “ در همين منطقه قرار دارد. مرکز مذهبى اين قوم در همين منطقه و در روستاى ” لاليش“ است. روستايى در دره اى شيب دار و پر درخت که برجهاى مخروطى شکل و شياردار آن، پرستشگاه ها و مقبرههاى يزيدىها را مشخص مىکند.
اين محل به منطقه خودگردان کردها مماس است که آرام ترين منطقه عراق به شمار مىرود. چند نفر از سران يزيدىها در حکومت کردستان، صاحب منصب هستند وحتى کرسىهايى از مجلس کردستان را به خود اختصاص دادهاند. آنها در تلاش هستند تا يزيدىهاى جدا افتاده در سينجار را متقاعد کنند که تا با راى دادن در رفراندمى که براى آخر اين سال ميلادى درنظر گرفته شده است، به آنها بپيوندند.
يک نظرسنجى که به تازگى انجام شده، نشان مىدهد 80 درصد از يزيدىها موافق پيوستن به منطقه کردنشين هستند به شرط آنکه آزادىهاى مذهبى و فردى آنها تضمين شود.
شاهزاده تحسين مىگويد:” اگر در منطقه کردستان همه با هم متحد شويم، امکان محافظت بيشترى خواهيم داشت و مىتوانيم حقوق خود را راحت تر مطالبه کنيم.“ او معتقد است دليل اصلى حملههاى اخير به آنها همين مساله است.
هيچ جاى ترديدى درباره شوک ناشى از اين حمله ها وجود ندارد. شاهزاده تحسين که مقام اجدادى او به 500 سال پيش باز مىگردد و همتاى مذهبيش که ” بابا شيخ خورتو حاجى اسماعيل“ نام دارد جمعه گذشته، گردهمايى قومى خود را تشکيل دادند تا راه چاره اى براى وضعيت فعلى پيدا کنند. وارد کردن منطقه يزيدى نشين به منطقه تحت کنترل کردها به پول، سياست و عزمى راسخ احتياج دارد. بعد از پايان آن گردهمايى، رهبران و همراهانشان در کاروانهايى به سمت سينجار رفتند.
نظر شما :