سلفى ها کيستند؟

۲۸ مرداد ۱۳۸۶ | ۱۱:۴۱ کد : ۵۴۰ اخبار اصلی
گزارشى درباره چگونگى شکل گيرى و اهداف سلفى ها
سلفى ها کيستند؟

خبرگزارى مهر در گزارشى هدف اصلی سلفی ها فارغ از جناح بندی های مختلف آنها رسیدن به حاکمیت خوانده است به بیانی دیگر آنها چون حق و حقیقت را از آن خود می دانند به دنبال قبضه کردن آن هستند تا تفسیر خود از اسلام را بر دولت خلافت خود به اجرا در آورند، دولتی که قرار است بر ویرانه های نظام های فعلی تمام حکومت های عربی واسلامی و حتی غربی شکل گیرد.

از دیدگاه سلفیون برای تحقق اصل حاکمیت اندیشه های سلفی و رسیدن به این حق، استفاده ازهر وسیله ای همراه با انواع واقسام خشونت کاملا مباح است.

 

دلایل گسترش اندیشه های سلفی در جهان

 

با وجود آنکه اندیشه های محمد عبد الوهاب در منطقه ای بسیار سخت از نظر زندگی یعنی در صحرای عربستان رشد ونمو کرد بسیاری از کشورهای همجوار از جمله کویت و یمن در اوایل دهه بیستم از قرن بیستم حاضر نشدند زیر لوای این اندیشه ها قرار گیرند، اما اکنون در دهه اول از قرن بیست و یکم پیروان این نوع گرایش را می توان از کوچکترین روستاهای اندونزی تا حومه لس آنجلس و پاریس در غرب و جلگه های چچن تا عمق جنگل های آفریقا یافت.

 

این اندیشه ها چنان گسترش یافته که به طور مثال در برخی از استان های نیجریه برپایی دولت شریعت اسلامی اعلام می شود و مریدان اندیشه های سلفی از شکل گیری این دولت به شور وشعف می پردازند.

 

گرچه به اعتقاد قریب به اتفاق کارشناسان بی طرف این رویکرد فکری نتیجه فرایند یک اندیشه بحران زده ودر عین حال افراطی است، اما نسخه دوم این اندیشه ها که توسط عبد الله عزام یکی از معروفترین رهبران جنگجویان عرب در افغانستان علیه ارتش اشغالگر شوروی سابق توانست مقبولیت بیشتری را نزد پیروانش بیابد.

 

اما علت انتشار وگستردگی اندیشه های سلفی به پیش از دهه هشتاد واشغال افغانستان توسط ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق بازمی گردد که باید  آن را به دو رخداد مهم تاریخی نسبت داد، رخدادهایی که سبب شد این اندیشه ها از داخل جامعه بسته صحرا نشینان عربستان خارج و به تمام جهان برسد.

 

رخداد اول سیاسی ـ نظامی است : ناسیونالیست های ناصری در زمان قدرت گرفتن عبد الناصر در مصر به شدت به مخالفت با عربستان پرداختند.

 

در دوره زمانی بین اوایل دهه پنجاه میلادی تا سال 1967 عبد الناصر از طریق برخی از نویسندگان ازجمله محمد حسنین هیکل اندیشمند معروف مصری، حملات تبلیغاتی شدیدی را علیه عربستان سامان داد که نقطه اوج آن کودتای نافرجام تعدادی از خلبانان عربستانی علیه دولت پادشاهی آل سعود بود.

 

اینجا بود که حادثه دوم رخ داد وعربستان در مقابل عبد الناصر از سلاح بسط و گسترش مذهب وهابی به عنوان اندیشه قدرتمند قادر به رقابت با الازهر و مذهب شافعی مصر استفاده کرد تا از فقر جهان عرب  واسلام در راستای تحقق اهدافش در  گسترش این مذهب استفاده کند.

 

عربستانی ها بودجه هنگفتی را از منابع فروش نفت خود برای این مهم اختصاص دادند به نحوی که تخمین زده می شود بیش از هفتاد میلیارد دلارتا کنون در این زمینه خرج شده باشد ودرچارچوب آن صدها دانشگاه و مراکز دینی در اقصی نقاط جهان ساخته شد.همچنین دانشگاه های عربستانی هم به جذب دانشجویان عربستانی وخارجی پرداخته وارتشی از مبلغان مذهب وهابیت را در گستره جهانی تشکیل دادند.

 

ابتدا قرار بود فارغ التحصیلان این مدارس تنها در چارچوب تئوریک ومذهبی فعالیت کنند، اما ناگهان تعداد زیادی از آنها به سوی جنبش های جهادی سلفی گرایش یافته و مبارزه مسلحانه را در کنار تبلیغ فکری بهترین راهبرد برای بسط این افکار یافتند.

 

اندیشه های جهادی (مسلحانه) به حدی گسترش یافت که اکنون برخی ازهمان فارغ التحصیلان وشاگردان آنها علیه دولت عربستان هم به جنگ پرداخته و حاکمان آن را کافر و مبارزه با آنان را واجب می دانند.

 

این جریان به حدی در عملکرد خود غلو آمیز عمل می کند که به راحتی از دولت طالبان که تمام جهان آن را از خود طرد کرده حمایت می کنند، عملکرد تروریستی برخی از گروه ها را در چچن مورد تایید قرارمی دهد و کشتارهای صورت گرفته در الجزایر، افغانستان وعراق را مسئله ای کاملا بدیهی می دانند و از آن هم پا را فراتر نهاده و یکی از اساتید شریعت اسلامی اعلام می کند که جنگ در داخل حرم کعبه هم برای تحقق اهداف سلفی ها مسئله مباح محسوب می شود.

 

اکنون گروه های که به اسم جهاد دراقصی نقاط جهان دست به عملیات انتحاری وانفجاری می زنند ازداخل این بستر خارج شده اند که این مسئله گرچه در کشورهای غربی از بازتاب گسترده ای برخوردارمی شود، اما کانون اصلی رشد ونمو آن در حال حاضر درعراق است.

 

هدف اصلی سلفی جهادی تشکیل دولت اسلامی یا همان دولت سلفی جهادی است که نمونه متعالی آن را می توان در دولت طالبان تعریف کرد.

 

البته گروه طالبان نوع دیگری ازسلفی جهادی است که سرچشمه های فکری اش ارتباط مستقیمی با وهابیت ندارد، اما در بسیاری ازمسائل این دو اندیشه با هم همسو هستند.

 

این دولت که بین سال های 1996تا 2001 برکابل حکومت کرد با وجود آنکه خود را پیرومذهب ابوحنیفه النعمان رهبر چهارمین مذهب اهل تسنن می یابد، اما به اعتقاد رفعت السید احمد این گروه را می توان یک نمونه بسیار سلفی وبسته نسبت به دین مبین اسلام دانست.

 

اهداف این نوع جریان را می توان از بیانیه ای که در 17/12/1996 فردی به نام  مولوی عنایت الله معاون وزیر امر به معروف و نهی از منکر دولت طالبان دو ماه بعد از سقوط کابل به دست آنها منتشر کرد، می توان دریافت :

 

دربخشی از این بیانیه گروه طالبان آمده است :

 

1- ممنوعیت فتنه وبی حجابی زنان : هر زنی که پوشیه به چهره نداشته باشد وبدون محرم درخیابان حضورپیدا کند، خود و شوهرش مجازات می شوند.

 

2- ممنوعیت موسیقی : پنج روز بعد از صدور این فرمان فروش، تولید، پخش ونگهداری نوارهای موسیقی ممنوع ونزد هر فردی نوار موسیقی یافت شود، فرد زندانی شده وتا زمانی که 5 نفر ضمانت وی را درباره عدم تکرار نکنند در زندان باقی خواهد ماند و محل تجاری اش تعطیل یا اتومبیلش توقیف می شود.

 

3- یک ماه ونیم پس از این دستورالعمل، همه مردها باید ریش داشته باشند ودر صورتی که فردی بدون ریش یافت شود تا زمانی که ریشش به حد واندازه لازم نباشد در زندان باقی خواهد ماند.

 

4- کودکان حق بادبادک بازی نداشته واز زمان صدور این دستور العمل هیچ کس حق بادبادک هوا کردن ندارد.

 

5- تمام مراکز وافراد باید هر نوع شیئی را که شبیه به بت است، برچینند.

 

6- زنان حق شستن لباس را در نزدیک رودخانه ها و جوی ها ندارند در صورت وقوع چنین امری زن به خانه اش بازگردانده شده وشوهر یا ولی امرش مجازات می شود.

 


( ۲ )

نظر شما :