خيانت سياستمدارانى که کشور را به سمت بحران مىبرند
نزديک به يک ماه به انتخابات رياستجمهورى در افغانستان باقى است. برگزارى اين انتخابات از هم اکنون ابهاماتى را درپى دارد. دکتر هومن دولتى درگفتارى براى ديپلماسى ايرانى شرايط کنونى افغانستان را مورد بررسى قرار داده است.
در افغانستان حجم انتظارات از کرزای بسيار بالاست، همين تحمل انتقادها و انتظارات باعث شده که مردم فکر کنند که چرا کشور ما آباد نمىشود. جامعه جهانی معتقد است که در این 7 سال کشت مواد مخدر افزایش پیدا کرده است، و همچنين ناامنی زیادتر شده است.
نسبت به 5سال پیش ناامنی، حملات انتحاری و بمب گذاری در افغانستان بیشتر شده است. اين يک واقعيت است. کرزای در ذهن مردم افغانستان به سوپرمن تبديل شده است که قرار بود در این 7سال کشور را آباد کند.
مهمترین کاری که کرزای انجام داد تفاهم بین گروههایی که سابق بر این در داخل کابل میجنگیدند، بود. به اعتقاد من سیاستمدارانى که کشوری را به سمت جنگ داخلی میبرند به کشور و مردمشان خیانت میکنند.
حکومت جاهل و ظالم به مراتب بهتر از حکموتی است که جنگ داخلی به راه میاندازد. با جنگهای داخلی پایههای صنعت و تکنولوژی کشور افغانستان از بین میرود.
امروز مشکلات در افغانستان چند عامل دارد. یکی از همین عوامل داستان موا مخدر است. نود درصد مواد مخدر دنیا و 50 درصد هر نوع مواد مخدر دنیا در افغانستان تولید میشود. کشت خشخاش در افغانستان چهل برابر شده است، حجم معادلات مالی که از مواد مخدر به کارتل های بزرگ دنیا میرسد غیر قابل جبران است. این کارتل ها در سیاست بینالمللی مانند کارتل اسلحه دست دارند. اين روزها زمزمه هایی به گوش مىرسد که من قبول ندارم، مثلا اينکه آمریکا بخشی از مسائل مالیاش را در افزایش کشت مواد مخدر جستجو میکند، در صورتی که این گونه نیست. وظیفه مبارزه با مواد مخدر به عهده نیروهای بریتانیایی است.
افزایش مواد مخدر در افغانستان چند عامل دارد، مهاجرانی که از افغانستان به پاکستان رفته بودند وقتى برگشتند شغل دیگری نداشتند، در اين صورت باید در مزارع خشخاش کار مىکردند.
مورد بعدی، فرهنگ رسيدن به پول به بهانه اينکه دروازه جدید تکنولوژی در افغانستان باز باشد، یکسری افراد را وادار کرد که به این سمت گرایش پیدا کنند.
مصرف جهانی مواد مخدر طبق آمار بالا رفته است. وقتی جنس خریدار خوبی دارد تولید کننده خوب پیدا مىشود.
راه ازبین بردن مواد مخدر این راههای مجود نیست، بلکه کشت جایگزین است. من شاهد بودم که دولت ایران تراکتورهایی را به دولت افغانستان هدیه داد. ولی این تراکتورها در مزارع خشخاش در حالى که آرم جمهوری اسلامی ایران بالای آن زده شده بود استفاده مىشد. مواد مخدر جزئی از فرهنگ افغانستان است.
حدود 100میلیون دلار درآمد گروهی متخاصم و تندرو از کشت مواد مخدر در سال گذشته است. ارقام بالاتر و يا پایينتر از این هم بوده، اما اگر حد وسط در نظر بگیریم همان 100 ميلیون دلار میشود.
قسمتهای جنوبی افغانستان قابل در شرایط فعلی دسترسی نیست، در حال حاضر نیرویهاى آمریکایی عمليات جدیدى را شروع کردهاند، نیروهای بریتانيایی در استان هلمن زيادتر شدهاند، که به آنها انتقاد وارد شده است. استان هلمن محل بسیار مشکلی برای مبارزه کردن از لحاظ ژئوپولتیک است.
جنگ در افغانستان بسیار دشوار است، مخصوصا جنگی آميخته با مواد مخدر باشد مشکل تر هم میشود، به دليل اينکه آنها مسلح هستند، مزارع خشخاش را به راحتی نمیتوان از بین برد.
گردش مالی گروههایی درگیر با مسائل اعتقادی و تندروگرایی با مود مخدر آمیخته شده است. براى مبارزه، در کشت جایگزین زعفران را امتحان کردند که متاسفانه این کار جواب نداد.
کشت جايگزين یک کار، کارشناسی است که به همین راحتیها و با قلع و قمع کردن به نتیجه نمیرسد.
کارخانه عظیم دارویی که داروهایی مواد مخدر را تولید کند، و اگر خریدار این تولیدات پیدا شود میتوان جلوی سوء مصرف این مواد را گرفت. اما حجم داروهای مرفین و داروهای آرام بخش از آنجا گرفته میشود و نمیتوان آن را از بین برد. نیازهای کمپانی دارویی هم در این مساله نهفته است.
من همین دو راه میبینم، کشت جایگزین یا خرید هدایت شده و کاشت هدایت شده این محصولات توسط کمپانیهای چند ملیتی که در راستای اهداف درستی مصرف شود. هم اشتغال زایی ایجاد میکند و هم اعتباری به سیستم میبخشد.
موضوع مواد مخدر به همين راحتی حل نخواهد شد، جامعه جهانی به تازگى به اين فهم رسيده است، هالبورگ نماینده تامالختیار دولت آمریکا در افغانستان اعلام کرده است، هر چه در راه مبارزه با مواد مخدر هزینه کردهایم به هدر دادهایم.
روش بعدی نيز به همین منوال خواهد شد. ممکن است چند درصد کاهش پيدا کند، اما در مقابل چهل برابر افزایش پیدا کرده است.
انتخابات در افغانستان
آقای دکتر عبدالله از جرگه مجاهدین افغانستان و پشتون تباری است که بیشتر به تاجیک پهلو میزند، دکتر عبدالله اصلا پشتون و مادرش اهل تاجیک است.
اما مردم بیشتر تاجیک قبولش دارند، آن طرف کرزای است که خیل عظیم مخالفان سیاستهای داخلی افغانستان در داخل کشور همراه با قوم پشتون است.
این دو کاندیدا دو چهره مخالف دو قوم هستند، دکتر عبدالله طرحی داده است که تغییر نظام ریاستی به پارلمانی است. این طرح یک طرح غیر قابل اجرا خواهد بود، به دلیل اینکه باید لویىجرگهها تشکیل شوند بعد از اينکه تصويب شد، همزمان قانون اساسی تغییر کند که به همین راحتی اجرا نخواهد شد.
کرزای راه خود را پیش گرفته است، مساله سابق خود با قومیتها را حل کرده و از مجاهدین کمک گرفته است. هر کدام از این دو که برنده انتخابات شوند، مساله مهم اين است که برنده ملت افغانستان ونه گروههای حزبی باشند.
من روند رو به گسترش دموکراسی در افغانستان را مثبت میبينم و تنها نگرانی که نسبت به اين جريان دارم، تکرار حوادث مشابهای که پس از انتخابات در ایران اتفاق افتاد در افغانستان است.
با مجامع مختلف افغان که صحبت میکنم، مشخص است که این مساله در ذهن آنها رشد میکند. یک بخشی وجود دارد که گروههایی هستند که دوست دارند این اتفاق در افغانستان هم به وقوع بپیوندد، حتی گروههای مخالف که به یک نوعی به نا آرامی ها دامن بزنند. با سیاستی که کرزای دارد طالبان را در نهايت به میز مذاکره میکشاند، وى آخرین صحبتهایی که در قندهار انجام داد همین مساله را بيان کرد که با طالبان مشغول مذاکره هستیم. تنها راه حل مشکل افغانستان بعد از این انتخابات تفاهم با طالبان است.
طالبان در افغانستان
جمله معروفی است که میگوید طالبان فرزند آمریکاست که سرمایهگذاری مالی آن را عربستان انجام میدهد و حمایتهای نظامیاش را پاکستان انجام بهعهده گرفته و تفکرات فکری آن را آمریکا پایه ریزی کرده است. یکی از دلایل روی کار آمدن پاکستان خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به هند است، این خط لوله قرار بود در زمان مجاهدین شکل بگیرد و شرکت بریداس و یونیکال قصد انجام آن را داشتند. یکی از این شرکتها به دليل اينکه با ناآرام بودن شرایط افغانستان نمیتواند این خط لوله را حفظ کند منصرف میشود.
تا زمانی که گروهی به اسم طالبان میآیند، این سوال مطرح میشود که طالبان این پول را از کجا آورده است. آنهایی که طالبان را از نزديک دیدهاند میگویند نیسان پیکاپ چند ده هزاردلارى سوار مىشوند و اسلحههای پیشرفتهاى دارند.
شهید احمد شاه مسعود خیلی يادآورى میکرد که این طالبان و تفکرات طالبانیسم که به نوعی با تفکرات القاعده هماهنگ بود به آمریکا ضربه خواهد زد که همینگونه هم شد.آمریکا بعد از 11 سپاتمبر متوجه شد که اشتباه کرده است.
در صورتى که طالبان سه کشور عربستان، پاکستان و امارات را فقط به رسمت شناخته است. طالبان برآمده از واقعیتهایی سنتی از جامعه افغانستان است، جامعه افغانستان از همین واقعیت تشکيل شده است.
هنوز زنان در جامعه افغانستان به زور مردان برقع سر میکنند، و زنان بدون اجازه مردان در مناطق قبایلنشین و جنوبی بیرون نمىروند. این عوامل باعث شد که طالبان در افغانستان روی کار بیاید و حکومت را به دست بگیرد.
پاکستان و افغانستان
پاکستان از زمانی که شکل گرفت و از هند جدا شد و استقلال پیدا کرد یک اختلاف دیرینه با افغانستان داشت. در واقع اين افغانستان بود که با پاکستان مشکل داشت. اختلاف بر سر خط دیوراند بود، سر دیوراند کسی بود که بین بریتانیای شرقی(هند آن زمان) و افغانستان یک خط فرضی از چتران کشید.این خط فرضی خط مشترک افغانستان و هند است.در همان زمان پاکها که در پاکستان روی کار آمدند و حکومت مستقل پاکستان به وجود آمد، بخشی از هند را در دست گرفت و جزئی از پاکستان شد. پاکستانىها بعد از این جریان به مرزهای افغانستان تجاوز نکرند و پشت خط دیوراند باقی ماندند.
افغانستان سر این ماجرا مدعی شد که وقتی حکومت هند از بین رفت، قرار داد آنها با افغانها نيز از بین رفته است. ادعا کردند که حکومت هند حق ندارد بخشی که مال کشور افغانستان است را به کشور پاکستان دهد. متاسفانه این اختلافات همچنان ادامه دارد.
بعضا میشنوم که خط دیوراند تاریخ مصرف 100ساله دارد در صورتی که اینگونه نیست، مواد دیوراند را خواندهام. هیچ زمانی برای این معاهده گذاشته نشده است.
واقعیت این است که در حال حاضر مرزها شکل گرفتهاند و تغییر مرزها کار درست و مناسبی نیست. این اصرار و ادعای افغانستان هم ادعای درستی نیست. پس از شکلگیری این مرزهابندیها نقشه جغرافیایی بین افغانستان و پاکستان شکل گرفت.
این اختلافات مربوط به حال نمیشود و همیشه پاکستان سعی کرده مسائل خود را در سیاست داخلی افغانستان جستجو کند تا آن را به نفع خودش رقم بزند. با حمایتهای که از گروههایی جهادی میکرد، فیصلههای گروههای جهادی افغانستان صورت گرفته است. طالبان محل مامن و آرامشان در پاکستان بوده است.
شکی دراین نیست که پاکستان دنبال این است در افغانستان مشکل به وجود آورد.
پاکستان با روی کار آمدن دولت کرزای مشکل خواهد داشت، مناطق قبايلنشین و وزیرستان شمالی و جنوبی با حکومتهای مرکزی مشکل دارند، مانند منطقه سوات که پاکستان به آن استقلال قضایی داده بود. این موارد برای افغانستان مناسب نیست و به پایه ریزی طالبان کمک مىکند. تنها راهی که میتواند بين افغانستان و پاکستان مسامحه به وجود آورد، مسامحه افغانستان با طالبان است. طالبان که پشت میز مذاکره بنشیند این مساله اتفاق میافتاد، که در این صورت مشکلات افغانستان و پاکستان حل میشود.
ايران و افغانستان
از زمانی که انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت، روابط ما با سایر کشورها تعریف دیگری را پذیرفت.
انقلاب ايران به مجاهدین افغانستان کمک کرد که وامدار حکومت ایران شوند (بهويژه گروه اهل تشیع) این درست بود یا اشتباه بحثی کاملا جداست. اما در شرایط کلی، نفوذ و دخالت ایران در مسائل افغانستان تابع شرایط زمان و مکان بوده و روند ثابتی نداشته است.
ایران متاثر از حکومتی است که در افغانستان روی کار میآید. به این دلیل که ما یک رقابت خاصی با غرب و به خصوص آمریکا در همسایگی شرقی و غربی در عراق و افغانستان داریم، طبیعتا حکومتی که بتواند تعادل بين آمریکا و ایران را در افغانستان حفظ کند کمک به ثبات در منطقه مىکند.
معتقدم آمریکا تمایلی به حکومت فعلی افغانستان ندارد. اگر حکومت کرزای در افغانستان پيروز شودف کمک بهترى به ثبات در افغانستان و تقویت رابطه بین افغانستان و ایران میکند. در انتخابات اگر ايران در اين انتخابات گلایه از خودش به بارنیاورد و از کانديداى خاصى حمايت نکند خیلی بهتر است، چرا که در انتها برد برای مردم افغانستان است. تاریخ درافغانستان ثابت کرده که نیروهای خارجی در اين کشور پایدار نبودهاند.
اين ناپایداری شامل نیروهای بریتانیایی، روس ها و حالا آمریکایی ها در افغانستان است.
منتها مدل آمریکاییها با مدل بریتانیایییها و روسها متفاوت است.
معتقدم که تاثیر انتخابات سالم و درست با موضع گیری عاقلانه کشورهای همسایه من جمله ایران بتواند کمک کند به وضعیت ثبات در منطقه، همچنين ثبات منطقه کمک به ثبات در ایران مىکند.
نظر شما :