درهم تنیدگی تحولات ایران با آنچه در منطقه میگذرد
به جرات میتوان گفت انتخابات ایران با تمام اتفاقاتی که پس از آن رخ داد و تمام وقایعی که در خود داشت، تعریف دیگری از ایران در سطح منطقه و جهان ارائه داد. به فاصله کمتر از 24 ساعت آنچنان مهم شدیم که تمام رسانههای جهان اخبار ما را در صدر اخبار خود قرار دادند و تمام دیدگاههای منطقهای و جهانی نسبت به ما تغییر کرد.
آنچه در این روزها اتفاق افتاد فارغ از هر صفت و نسبتی که به آن دادند یک چیز را به خوبی نشان داد و آن این که ما چقدر مهم و اثرگذار هستیم.
در این مطلب قصد نداریم به این موضوع اشاره کنیم که آیا واقعا حرفها، صفتها و نسبتهایی که پس از انتخابات افراد و جریانهای مختلف سیاسی به یکدیگر دادند یا آنچه گذشت را آن گونه توصیف کردند، واقعا صحیح بودند یا خیر؟ بلکه میخواهیم این نکته را بگوییم که ایران پس از انتخابات با تمام ظرفیتها و صفتهایی که در خود داشت تا چه اندازه به چشم جهانیان مهم آمد و تا چه عمقی بر اتفاقات دیگر کشورها و حرکتهای سیاسی اثر گذاشت.
به مثال های قابل مشاهده اشاره می کنم؛ از انتخابات 22 خرداد تا کنون در حدود 40 روز میگذرد. در این مدت در کشورهای افغانستان، موریتانی، یمن، قرقیزستان و اخیرا کردستان عراق انتخابات، مناظرههای سیاسی میان نامزدها تا قبل از انتخابات یا درگیریهای نظامی (در یمن) به وقوع پیوست.
در افغانستان احزاب سیاسی نگرانی خود را از وقوع حوادث مشابه ایران اعلام کردند. حتی مناظرههای سیاسی نامزدها با وجود این که الگوبرداری از نوع امریکایی آن بود و تلاش شده بود دکوراسیون و فضایی شبیه انتخابات ایالات متحده برگزار شود، نمیتوان کتمان کرد که ایده و محرک اصلی آن از ایران گرفته شده بود. در خاورمیانه و کلا غرب آسیا، برای نخستین بار در ایران بود که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری رو در روی هم به مناظره میپرداختند و رسما یکدیگر را نقد میکردند. مناظرههایی چالشی و کاملا سیاسی که نامزدها بدون ملاحظه از یکدیگر شدیدترین انتقادها را از یکدیگر میکردند. به گزارش صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران این مناظره بسته به نامزدهای مورد مناظره از 150 میلیون تا 300 میلیون بازدیدکننده در سراسر جهان داشته است. شبکههای غیر ایرانی همچون شبکه اناچکی ژاپن و الجزیره از صدا و سیما تقاضا کردند، به آنها اجازه پخش مستقیم همزمان مناظرهها را بدهد. حال پس از ایران این مناظرهها در افغانستان تکرار شد تا این کشور نیز در کنار ایران یکی دیگر از ابزارهای مهم دموکراسی را در روزهای قبل از انتخابات تجربه کرده باشد.
علاوه بر آن نامزدهای سیاسی حامد کرزای رئیس جمهوری افغانستان را متهم میکنند که قصد تقلب در انتخابات را دارد و مدعی هستند که وی تلاش میکند نتیجه انتخابات را شبیه ایران رقم بزند. شاید این ادعا واهی باشد و تشبیه به چیز خلاف واقع و ثابت نشدهای کرده باشند اما این خود نشان از اثرگذاری عمیق ایران در افکار عمومی و حرکتهای سیاسی افغانستان بدون استفاده از ابزارهای سیاسی یا ابزارهای نظامی ایران در آن کشور دارد.
در موریتانی که یکی از معدود کشورهای عربی است که از حداقلهای دموکراسی بهرهمند است نیز مشابه چنین اتفاقی رخ داد. در آن کشور مناظره سیاسی انتخاباتی برگزار نشد اما جریانهای سیاسی آن کشور نیز تلاش کردهاند از الگوهای سیاسی ایرانی تقلید کنند و حرکتهای مشابهی انجام دهند. آنها هم حزب حاکم را متهم کردند که قصد دارد در انتخابات تقلب کند و ادعا کردند، در صورتی که ولد عبدالعزیز رئیس دولت کودتایی این کشور در نتیجه انتخابات تقلب کرده و آرا را به نفع خود تغییر دهد مشابه آنچه در ایران افتاد در موریتانی هم اتفاق خواهد افتاد. کشوری که طی تقریبا دو دهه گذشته 10 کودتا را پشت سر گذاشته، در روابط دیپلماتیک ایران هیچ ردیفی در اولویتهای تهران ندارد و کیلومترها آن طرفتر در غرب آفریقا واقع شده دوست دارد خود را با ایران مقایسه کرده و از الگوی ایرانی برای حرکت سیاسی خود بهره ببرد.
در یمن همزمان با ناآرامیهای پس از انتخابات تهران که مردم تجربه تازهای را در خیابانهای شهرهای کشور آزمودند، این بار شبه نظامیان الحوثی حرکتی ضد دولت مرکزی علی عبدالله صالح رئیس جمهوری مستبد یمن انجام دادند و رسما دو استان از استانهای کشور را از کنترل دولت خارج کردند. آنجا هم اندیشههای ایرانی بر معترضان ضد دولت مرکزی یمن اثر گذاشت. به ویژه این که حوثیها با ایرانیها هممذهب هستند و هر دو از عقاید شیعه اثنی عشری تبعیت میکنند.
در قرقیزستان که دولت فعلی آن با حمایت ایالات متحده و در یک انقلاب مخملین بر سر کار آمد، اکنون احزاب سیاسی دولت مرکزی فعلی را متهم میکنند که در نتیجه انتخابات دست کاری کرده و مجددا خود را برنده معرفی کرده است. این در حالی است که همین مردم علیه همین دولت در سال 2005 قیام کرده بودند و با حمایت ایالات متحده و به راه افتادن یک انقلاب مخملین علیه جریان وقت حاکم که مورد حمایت روسیه بود، خود را به هسته قدرت رساندند. اکنون با موجی که ایران در سطح منطقه ایجاد کرد همان حزب مورد اتهام رقیبان خود قرار گرفته است. تفاوتی که این کشور با دیگر جاها دارد این است که ناظران بینالمللی نیز تقلب در آن را تایید کردند.
در کردستان عراق که انتخابات آن روز شنبه 25 ژوئیه برگزار میشود جریانهای سیاسی رقیب حزب دموکراتیک کردستان که فعلا در راس امور کردستان است و ریاست آن بر عهده مسعود بارزانی است، را متهم میکنند که میخواهد در انتخابات تقلب کند. این در حالی است که در دور پیش همین حزب به واسطه نفوذی که در میان کردها داشت، با همین شیوه انتخابات برنده شد و به قدرت رسید و کسی هم به پیروزیش اعتراض نکرد. این نشان میدهد که فضای ایران هر چند هم بگوییم کاذب است تا چه اندازه بر فضای این منطقه اثر گذاشته است.
به وضوح میبینیم تا چه اندازه حرکتهای سیاسی ما در منطقه اثرگذار است. این نکته زمانی برای ما بیشتر قابل درک میشود که میبینیم ایران یکی از معدود کشورهای غرب آسیا است که از حداقلهای یک دموکراسی مردمی برخوردار است و نزدیک به 30 سال است که تجربه انتخابات را گذرانده است. بنابر این هر کاری کنیم بر منطقه اثر گذاریم. همان طور که 30 سال پیش، انقلاب ایران بر تحولات منطقه به طور کامل اثر گذاشت و به همان ترتیب در انتخابات 76 پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری معادلات بسیاری از کشورهای منطقه را تغییر داد، اکنون نیز اتفاقات ایران بر تحولات منطقه اثر مستقیم گذاشته است.
نظر شما :