بيمارى قدرت‌خواهى در جهان سوم

۱۹ مرداد ۱۳۸۸ | ۱۵:۴۴ کد : ۵۱۶۶ گفتگو
گفت‌وگو با دکتر هومن دولتى، کارشناس مسائل افغانستان
بيمارى قدرت‌خواهى در جهان سوم

معضل طالبان، مساله‌اى است که در ابتدا در افغانستان و با ادامه روند قدرت‌گيرى طالبان شکل جديدى به خود گرفته است و امروز شاهد مبارزات اين گروه در افغانستان و پاکستان هستيم. دکتر هومن دولتى در گفت‌وگو  با ديپلماسى ايرانى با اشاره به تاريخ افغانستان و انتخابات رياست‌جمهورى در افغانستان‌ و شخصيت کرزاى و نحوه شکل‌گيرى طالبان مشکلات و مسائل افغانستان را مورد بررسى قرار داد. بخش اول اين مصاحبه را مى‌خوانيد:

شرايط امروز افغانستان را با توجه به تاريخ اين کشور چگونه مى‌بينيد؟

اگر تاريخچه افغانستان را از لحاظ سياسى که تاريخ بسيار کوتاهى از زمان استقلال تا به امروز دارد، بررسى کنيم متوجه مى‌شويم اصولا افغانستان کشورى است که از ديرباز ديکتاتورى در آن حاکم بوده است.

در دوران مختلف تا عرصه‌اى که پادشاهى بود، پادشاهان کوشش مى کردند يک حکومت سلطنتى مشروطه در دهه 70 روى کار  بياورد؛ که موفق هم شدند. هنوز اين نوع حکومت پا نگرفته بود که کودتا مى‌شود و اولين پايه‌هاى ديکتاتورى گذاشته مى‌شود.

اين کودتا حالا مثبت يا منفى، حکومت جمهورى را تشکيل مى‌دهد. بعد از آن تمايلات و گرايش‌هاى مجموعه، به سمت بلوک شرق زياد مى‌شود و حکومت کمونيستى روى کار مى‌آيد.

دولت‌هاى کومنيستى سيستم خاص خود را دارند و به آن صورت دموکراتيک نبودند. درحالى که اسم کشور افغانستان دموکراتيک بود.

پس از آن به جنگ‌هاى مجاهدين براى سرنگونى اين دولت کمونيستى وجنگ‌هاى آرمانى و تجاوز به روسيه مى‌رسيم. بعد از تجاوز به روسيه، مجاهدين پيروز مى‌شوند و دولت مجاهدين روى کار مى‌آيد.

در عرصه سياسيت داخلى افغانستان فصل جديدى آغاز مى‌شود. کشور افغانستان شروع به رشد و گسترش از بعد دموکراسى مى‌کند. منتها پايه‌هاى اين روند با مشکل مواجه مى‌شود.

حکومت مجاهدين ابتدا يک دولت موقت تشکيل مى‌دهد که سبقت الله مجددى رياست آن را برعهده مى‌گيرد.

برهان‌الدين ربانى در اين مرحله حاضر نمى‌شود حکومت را بعد از تشکيل تحويل دهد، و تقريبا سبب‌ساز اين مشکل مى‌شود که افغانستان رنگ و بوى اين دموکراسى را نبيند.

بعد از اينکه طالبان روى کار ‌مى‌آيند ديگر جاى هيچ بحثى وجود ندارد. مشخص است که چه بر سر مردم افغان در اين روزگار آمد. با حضور طالبان وضعيت افغانستان به جايى مى‌رسد که جامعه جهانى بعد از مدت‌ها به ياد مى‌آورد که سال‌هاى پس از پيروزى مجاهدين افغانستان را رها کرده‌اند و وقت آن رسيده است که کمبود مافات را جبران کنند.

حمله نظامى آمريکا به افغانستان روى مى‌دهد و کنفرانس بن تشکيل مى‌شود؛ دولتى روى کار مى‌آيد که قرار است دولتى دموکرات باشد و دموکراسى به معناى واقعى در آن حاکم باشد.

دموکراسى در افغانستان نياز به همت جامعه جهانى داشت. پايه‌هاى دموکراسى انتخابات آزاد و سالم است. که اين جريان هم يک ابزار حزبى نياز دارد. از قديم احزاب در افغانستان وجود داشتند. اساسا شکل‌گيرى و جنگ‌هاى داخلى افغانستان معروف به جنگ‌هاى تنظيمى در زبان درى به معناى حزب معروف است.

حزب‌ها در آن زمان با هم مشکل داشتند، چه زمانى که مجاهدين پيروز شده بودند و چه زمانى که پيروز نبودند با هم در حال جنگ بودند.

اين احزاب بعد از حمله آمريکا به افغانستان شروع به فعاليت مى‌کنند. در همين زمان يک پاردوکسى در ذهن احزاب به وجود مى‌آيد و آن بيمارى قدرت‌خواهى در جهان سوم است.

هر کدام از اين احزاب از پايه‌هاى حکومتى که توسط آمريکا طرح ريزى شده بود سهمى مى‌خواستند. منتها احزاب تجربه‌اى داشتند که آن تچربه پس از پيروزى مجاهدين در سال 95-96 بود.

عدم توافق و تفاهم باعث سقوط حکومت مجاهدين شد و از دل مجاهدين گروه طالبان که تربيت يافته سازمام اطلاعاتى پاکستان بودند، شکل گرفت که اين حکومت را با چالش روبه‌رو کردند و در نهايت حکومت ربانى را سرنگون کردند.

اين احزاب به عنوان بازيگران عرصه سياسى حضور داشتند تا زمانى که به مرحله انتخابات رسيديم و دولتى موقت شکل گرفت، تا انتخابات رياست‌جمهورى برگزار شود.

انتخابات رياست جمهورى در دور اول چگونه برگزار شد؟

اولين دوره انتخابات رياست‌جمهورى در افغانستان خارج از تصورات برگزار شد. افغان‌ها با روى گشاده و بدون خونريزى، درگيرى و چالش در اين انتخابات شرکت کردند.

آرا انتخابت به خوبى شمرده شد. مشخص بود که کرزاى برنده خواهدشد،‌ چراکه رأس قدرت را در دست داشت.

کرزاى شخصا چگونه سیاستمداری است؟

کرزاى به عنوان سخنگوى وزرات خارجه دوران دولت موقت آقاى سبقت‌الله مجددى فعاليت مى‌کرد. کرزاى انسان تحصيل‌کرده‌اى است و از کسانى است که در عرصه جنگ‌هاى داخلى افغانستان خيلى دخيل نبوده است، که اين مسئله بسيار مهم است. پدر آقاى کرزاى سناتور قندهار در زمان محمدظاهرشاه بود. کرزاى طايف بزرگى دارد که رهبرى آن طايفه با پدرش بوده است.

کرزاى پايه‌هاى قدرتمند محلى دارد. من چند بار با کرزاى ديدار داشته‌ام. کرزاى ذاتا انسان با سعه ‌صدر و تدبير واهل مسامحه است. مسئله‌اى که در سياست افغانستان خيلى کم پيدا مى‌شود. سياست‌مداران افغانستان بسيار يکدنده هستند و اين موضوع نقطه قوت کرزاى محسوب مى‌شود.

آيا همين خصوصيات براى پيروزى او در انتخابات کافى بود؟

خير،‌ از طرفى ديگر کرزاى وابسته به طايفه پشتون است. طايفه‌اى که رقابت قوم پشتون‌ها زبانزد عام‌ وخاص است. از زمانى که احمد شاه دورانى اين کشور را شکل داد و عليه قشون از بين رفته نادر قيام کرد و با طالا و جواهرات به آن‌جا رفت،‌ از آن زمان قوم پشتون حاکميت داشت.

اين مسائل در درون شخصيت کرزاى است، اين شخصيت بين آدم‌هايى مختلف در عرصه سياست افغانستان که هر کدام تفکرات ومسائل خود را دارند، خيلى نقش پررنگى را بازى مى‌کند.

کرزاى توانست با هماهنگى و همراهى افراد ديگر به جامعه در حال شکل‌گيرى افغانستان جهت دهد.

دوباره بازگرديم به مسئله انتخابات. مراحل مختلف انتخابات پس از حضور نيروهاى آمريکايى چگونه پيش رفت؟

انتخابات اول پارلمانى در افغانستان تشکيل شد. افغانستان يک سيستم خاص دارد. از زمان تشکيل دولت افغانستان در زمان دولت احمدشاه بابا تشکيل لويى جرگه‌ها يا مجلس بزرگان بود، اين بزرگان با شيوه خاصى انتخاب مى‌شدند.

البته تجربه ثابت کرده است اين مجمع هرگاه تشکيل شده است، نظر حاکم و کسى که درخواست اين مجمع را کرده است به کرسى نشانده است.

لويى جرگه تصميمات بسيار بزرگى در افغانستان مى‌گيرد. لويى جرگه اوليه با حضور 1501 نفر تشکيل شد که 501 انتصابى بودند وبقيه انتخاب شدند. از بزرگان در روستا‌ها و شهر‌ها و ولايات مختلف افغانستان استفاده کردند.

شکل‌پذيرى اداره حکومت را آنها تصميم مى‌گرفتند که اين خود نوعى انتخابات با مشارکت بزرگان است.

لويى جرگه اوليه که شکل گرفت دولت انتقالى تشکيل شد. دولت موقت يک سال ونيم ديگر تمديد شد. لويى جرگه بعدى کابينه‌ها را تعيين کرد. کابينه‌اى از قوميت‌هاى مختلف تا اختلافى پيش نيايد.

در مرحله‌اى که انتخابات رياست جمهورى در افغانستان برگزار شد، هميشه با اين حجمه مواجه هستيم. در ادبيات سياسى معمولا گروه‌هاى بازنده سعى مى‌کند مسائل انتخابات را تخطئه کنند. اين جريان در افغانستان هم مشاهده مى‌شود.

آيا اين انتخابات سالم برگزار شد؟

من معتقدم که انتخابات سالم برگزار شد و لازم به ذکر است که در انتخابات اول افغانستان من حضور داشتم و خودم شاهد صحنه بودم. از لحاظ امنيتى هم‌چيز خيلى خوب کنترل شد.

نقش کشور‌هاى همسايه و کشور‌هايى که تقريبا در دنياى سياست مطرح هستند و روى افغانستان حساب ويژه‌اى مى‌کند و واقعا منافع خود را در افغانستان جستجو مى‌کنند را نيز نمى‌توان ناديده گرفت.

اين‌ها هر کدام اختلافات خود را با کشور‌هاى ديگر را وارد اين فضا مى‌کند، به عنوان مثال هند اختلافتش را با پاکستان در افغانستان دنبال مى‌کند. مشکلات روسيه با نيرو‌هاى تندرو و اسلام‌گرا در افغانستان دنبال مى‌شود.

با تمام اين مشکلات انتخابات اول تمام شد، بهره‌بردارى انجام شد و آقاى کرزاى روى کار آمد.

از پايه‌هاى بعدى که يک حکومت صاحب دموکراسى نياز دارد داشتن رسانه و جرايد آزاد است. مطبوعات در افغانستان بيش از حد آزاد هستند و يک خط قرمزى دارند، اين خط قرمز سنت‌ها و باور‌هاى مذهبى است که کسى حق ندارد تجاوز کند. اما در محدوده آن سياست را به هر صورتى مى‌توان به چالش کشيد.

چه مسئله‌ و چه فاکتورى باعث اين آزادى در افغانستان شده است؟

مردم افغانستان فهميدند زمانى که که حرف نزنند دست به اسلحه مى‌برند، حال که مى‌تواند حرف بزنند اسلحه را کنار گذاشته‌اند. خشونت‌هاى مکرر در افغانستان مردم را از زبان اسلحه به سمت زبان کلامى و نوشتارى برد.

اين آزادى مطبوعات به جايى رسيد که شبکه‌هاى متعدد تلوزيونى و روزنامه‌هاى بى‌شمارى شکل گرفتند و حکومت کرزاى را شديدا به انتقاد و چالش کشيدند.

کرزاى هم همين ظرفيت را نشان داد، او در اين پروسه دخيل بود و اين ظرفيت را داشت که انتقاد‌ها را تحمل کند؟

همين طور است، اگر سياست‌مداران ظرفيت تحمل انتقاد را نداشته باشد در عرصه سياست خواهد باخت. اين مسئله طبيعى است. خشم‌هايى که در پشت انتقادات است و اگر اين خشم بر روى سياست‌مدار بيايد کار را خراب مى‌کند. کرزاى اين موضوع را تحمل کرد و خود به اين عرصه کمک کرد.
 
عکس ها: حميدرضا نبئى
*دکتر هومن دولتى کارشناس مسائل افغانستان


نظر شما :