دولت دهم و مشکل کاهش وزن در معادلات جهانی
جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه حمایت مردم موضوع دستاوردهای هسته ای اش را به پیش برده و در این باره از حمایت کلیه احزاب و گروه ها و اقشار مردمی برخوردار بوده است.
درواقع اگرچه کشورهای بسیاری به مخالفت با روند هسته ای ایران برخاسته و سعی در نظامی جلوه دادن فعالیت های هسته ای ایران داشته اند، اما این کشور به پشتوانه مردم و نیز دولت های حداکثری که طی سال های گذشته روی کار آمده اند، توانسته است رودرروی غرب بایستد و مسئله هسته ای را دستاوردی ملی و خواستی عمومی معرفی کند.
به طور حتم یکی از مهم ترین نتایج دموکراسی نیم بند ایرانی و بزرگ ترین فایده آن برای نظام جمهوری اسلامی این بوده که آرای بالای مردم و مشارکت گسترده آنان در انتخابات سیاسی به معنی مشروعیت بخشیدن به دولت های خود بوده و همین مسئله دست حاکمیت را برای مانور و چانه زنی در امور بین المللی مرتبط با منافع ملی بازتر کرده است.
چه دولت های هفتم و هشتم به ریاست سید محمد خاتمی و چه دولت نهم به ریاست محمود احمدی نژاد، دولت هایی با پشتوانه آرای بالا بوده اند؛ هر چند که تفاوت های این دو آن قدر زیاد بوده است که به دو رییس جمهور در دو اقلیم متفاوت می مانند.
شیوه اجرای دموکراسی در ایران و سازوکارهای حکومتی آن موجب پیدایش گرایش هایی از این دست و چرخش هایی چنین عجیب و غریب از سوی جامعه ایرانی بوده است. با این وصف، آنچه برای نظام مفید فایده بوده و به عنوان پشتوانه ای لازم - و نه کافی - در چانه زنی های بین المللی بر سر گره هسته ای مورد استفاده قرار گرفته است، همین اقبال عمومی و تشکیل دولتی با حداکثر آرا بوده است.
نظام جمهوری اسلامی در آستانه انتخابات دهم بیش از هر زمان دیگر نیازمند تشکیل چنین دولتی بود؛ دولتی با حداکثر محبوبیت و بیشترین اختلاف رای نسبت به سایر نامزدها. چنین اتفاقی سبب می شد تا دولتی مقتدر برای حل چالش های هسته ای و پیشبرد گفتمان ضد هولوکاست و کشاندن بازی به زمین اسراییل به مصاف غرب برود و به پشتوانه حمایت حداکثری در کشورش، اقتدار لازم - و نه کافی - را از خود بروز دهد.
روند انتخابات ریاست جمهوری به گونه ای پیش رفت تا محمود احمدی نژاد با اختلاف رای بالا نسبت به سایر رقبا به عنوان رییس جمهور معرفی شود و بدین وسیله قدرت چانه زنی و پیشبرد مطالبات خارجی از سوی ایران سرعت بیشتری به خود بگیرد.
احمدی نژاد با آرایی دو برابر رقیب اصلی اش برای بار دوم ریاست دولت را در اختیار گرفت؛ اما آنچه انتظار نمی رفت زیرسوال رفتن مشروعیت انتخابات و در نتیجه مشروعیت دولت در داخل و خارج بود. اعتراض های مردمی پس از اعلام اولیه شمارش آرا آغاز شد و نامزدهای معترض نیز قدمی به عقب نگذاشتند و از وقوع تخلف های گسترده و مهندسی شده به نفع احمدی نژاد سخن گفتند.
دامنه اعتراض ها به حدی بالا گرفت که قند را در دل غرب که بی صبرانه در انتظار نتیجه انتخابات نشسته بود، آب کرد و او را به مرادی که تمنا می کرد رساند. این مسئله به معنی حرکت معترضان در مسیر تعیین شده غرب نیست بلکه حکایت از مشکلاتی داخلی دارد که در روندی طبیعی پدید آمد اما نتیجه ای به بار آورد که دور از پیش بینی های بانیان انتخابات بود.
هم مردم و هم نامزدهای منتقد به قصد احقاق حق وارد عرصه اعتراضات شدند. از سوی دیگر رای بالای محمود احمدی نژاد نیز یک نیاز غیرقابل رد بود که اگر مخدوش یا مشکوک جلوه داده می شد، قدرت دولت را در سیاست خارجی و مقابله با اجماع غرب علیه ایران تخفیف می داد.
حاصل آن شد که احمدی نژاد صاحب رایی خیره کننده شد اما فاز دوم یعنی کسب مشروعیت گسترده و ایجاد خوف در دل بیگانگان به بهره برداری نرسید و در مدت دو هفته از انتخاب او، سیل انتقادها و پرگویی ها از غرب روانه ایران شد و انتخابات و نتیجه آن به سوژه اول رسانه ها تبدیل شد.
کشانده شدن اعتراض های مردمی از داخل به خارج از کشور و فشارهای وارده از جانب مجامع حقوق بشری درباره حوادث ایران کار را به جایی رساند که "کارل بيلت" وزير امور خارجه سوئد که کشورش رياست دوره اى اتحاديه اروپا را بر عهده گرفته، با فراغت خاطر گفت: حکومت ايران در داخل و خارج ضعيف شده است.
جمله های بعدی او اگرچه تحقیرآمیز و قابل اعتراض است اما برای درک و پیش بینی برخوردهای آتی اروپا با ایران اهمیت بالایی دارد. کارل بیلت اضافه کرد: "روشن است که جمهورى اسلامى تلاش می کند با سرکوب شديد، موقعيت خود را حفظ کند. اما نمى تواند اين حقيقت را پنهان کند که اين يک رژيم ضعيف شده است و مشروعيت آن هم در داخل و هم در خارج از دست رفته است."
به نظر می رسد که این کلام بر زبان رییس دوره ای اتحادیه اروپا جاری شده است تا به ایران بیش از پیش احساس بی وزنی و بی حسی وارد کنند. اظهارات این مقام سوئدی حکم ضربه های بی حس کننده را داشت و بعد از آن صحبت های سیلویو برلوسکونی مصداق بستن دست و پای ایران برای جلوگیری از هرگونه تحرک بود.
نخست وزير ايتاليا هم برای سخن گفتن درباره احتمال تحريم ايران از سوى کشورهاى گروه هشت هیچ ترس و تردیدی به خود راه نداد. می توان گفت حتی اگر تحریم ها با مخالفت های چین و روسیه مواجه شود و به عمل درنیاید، آنچه به طور مستقیم و بی پرده از زبان دو مقام بلندپایه اروپایی درباره ایران بر زبان آمد، خود زهرچشمی به شمار می آمد تا به ایران تفهیم شود که "هر تصمیم و تحریمی محتمل است و دولت ایران برای بروز واکنش و مقابله به مثل ضعیف شده و حتی از مشروعیت داخلی بی بهره است"
از سوی دیگر ایران کوشید تا با اعمال فشار بر سفارت بریتانیا و محکوم کردن دخالت های آنان در امور داخلی کشور، تا اندازه ای آب رفته را به جوی بازگرداند اما مطابق آنچه در یک کاریکاتور آمده بود، غول چراغ جادو سه آرزوی ایران را برآورده کرده بود و قادر به برآورده کردن چهارمی نبود.
به این ترتیب اتحاديه اروپا علاوه بر محکوم کردن سرکوب تظاهرات در ايران، پاسخی قاطع درباره دستگیری کارکنان سفارت بریتانیا داد و تأکید کرد که هرگونه آزار و ارعاب کارمندان خارجی یا ایرانی سفارتخانه های کشورهای عضو اتحادیه با واکنش شدید و جمعی اروپایی ها روبرو خواهد شد. ایران این پیام را گرفت و بازداشت شدگان خارجی یک به یک راهی خانه هایشان شدند.
با این وصف به نظر می رسد که هنوز زمینه برای اعمال قدرت بین المللی توسط ایران مهیا نیست و در عوض فضا برای امتیازگیری غرب از این کشور مساعد است. می توان گفت حتی اگر چین و روسیه به ایجاد شکاف در اجماع هشت کشور صنعتی اقدام کنند، این نیز خود هزینه هایی را از جانب دو کشور فوق به ایران تحمیل می کند. به طور حتم مخالفت چین و روسیه با تصمیم های اروپایی هزینه بردار است و این امر موجب می شود تا قدم های بعدی را محتاطانه تر بردارند.
به هر شکل روند انتخابات ریاست جمهوری در ایران به گونه ای پیش رفت که از دستیابی به نتیجه مورد نظر یعنی پا گرفتن دولت دوم احمدی نژاد با حمایت گسترده داخلی و برای ایفای نقش قدرتمندانه در ماجرای هسته ای بازماند و به تعبیر آن کاریکاتور خارجی می بایست با همان آرزوهای برآورده شده اش سر کند. آیا آرزوی چهارم بازگشت به وضعیت سابق است؟
نظر شما :