پايان جنگ به شيوه آيزنهاور

۱۵ اردیبهشت ۱۳۸۸ | ۱۶:۲۴ کد : ۴۵۴۴ اخبار اصلی
يادداشتى درباره سياست‌هاى اوباما براى پايان دادن به جنگ عراق که در روزنامه همشهرى منتشر شده است.
پايان جنگ به شيوه آيزنهاور

ديدار برنامه‌ريزى نشده چندى پيش اوباما از عراق نشان داد که او رئيس‌جمهورى است که مى‌خواهد منطقه جنگى را از نزديک ببيند و خودش به نتيجه برسد.

 آبراهام لينکلن هم در جريان جنگ داخلى چنين فرصتى را براى خود ايجاد کرد. اما بارزترين نمونه اين کار را دوايت آيزنهاور انجام داد که بلافاصله بعد از سخنرانى مراسم تحليفش، براى ديدن جبهه‌هاى جنگ به کره رفت. او وعده داده‌بود که اگر انتخاب شود اين کار را بکند و اکثر راى‌دهندگان فکر مى‌کردند که فرمانده کل که آلمان‌ها را شکست داده‌بود، خيلى زود کره‌شمالى‌ها و متحدان چينى‌شان را عقب مى‌راند.

خود آيزنهاور هم شايد همين فکر را مى‌کرد. در شعارهاى ستاد تبليغات جمهوريخواهان، يک کره واحد براى راى‌دهندگان آمريکايى و جهان ترسيم شده‌بود که به زور اسلحه يکپارچه شده تا ثبات آينده آسيا را تضمين کند. سينگ‌من رى، رئيس‌جمهورى کره‌جنوبى و بسيارى ديگر در دستگاه سياست خارجى آمريکا، همين نظر را داشتند.

بازگرداندن نيروهاى آمريکايى از عراق هم نيازمند اين است که اوباما مانند آيزنهاور عمل کند. آيزنهاور 3روز را در کره گذراند. او با ژنرال مارک کلارک و جيمز ون فليت که دوستان قديمى‌اش بودند مشورت کرد و نظر ديگر فرماندهان را هم شنيد. از همه مهم‌تر اينکه با هواپيما روى خط نبرد پرواز کرد تا اوضاع را بررسى کند. اين کار با توجه به آتش سنگين جبهه، بسيار خطرناک بود. آن صحنه او را به ياد تونس در جريان جنگ جهانى دوم انداخته‌بود که يک ارتش ناآزموده آمريکايى به‌دليل عملکرد بدش، توبيخ شده‌بود.

آيزنهاور بعد از آن بازديد نتيجه‌گيرى منطقى کرد و گفت: حملات کوچک به تپه‌هاى کوچک باعث پيروزى در اين نبرد نمى‌شود و آمريکا نمى‌تواند براى هميشه به‌صورت ايستا در اين جبهه بماند و به تلفات تن بدهد. او سپس به آمريکا بازگشت با اين عزم که صلح ايجاد کند. 18 ماه پيش از سفر آيزنهاور، مذاکرات آتش‌بس شروع شده‌بود اما هيچ نتيجه‌اى نداشت.

خسارات و تلفات ادامه داشت و همچنان بيشتر مى‌شد. خسارات آمريکايى شامل کشته‌ها، مجروحان و مفقودان، در جولاى سال 1951 به 75 هزار نفر رسيد. اين همان تاريخى بود که مذاکرات آتش بس شروع شده‌بود. به خاطر اصرار آمريکا به ادامه جنگ با وجود جريان داشتن مذاکرات باعث شد که تلفات به 150 هزار نفر برسد. از اين تعداد بيش از 12 هزار نفر فقط تعداد کشته‌ها بود. اين براى آيزنهاور غيرقابل تحمل بود. او در راه بازگشت از کره به آمريکا به يکى از مشاوران قابل اطمينانش گفت: ما نمى‌توانيم ادامه اين جنگ را تحمل کنيم. آمريکا بايد اين بن‌بست را بشکند.

آيزنهاور بازى با کارت‌هايش را شروع کرد. او دستور داد که اقدامات تهاجمى اندکى شروع شود و در کنار آن به ژنرال کلارک گفت که تبادل اسرا با کره‌اى را شروع کند.

در اوايل آوريل سال 1953، کمونيست‌ها پيغام دادند که آماده مذاکره هستند. استالين مرده‌بود و رهبرى جديد شوروى مى‌خواست اوضاع را جمع کند. کره هم يکى از ده‌ها موضوعى بود که بايد حل مى‌شد. آيزنهاور در نشست شوراى امنيت در 8 آوريل تصميم خود را براى قبول پيمان موقتى متارکه جنگ که شبه‌جزيره کره را همانطور به‌صورت

 دو نيمه باقى مى‌گذاشت، اعلام کرد. جان فاستر دالز، وزير خارجه و چارلز ويلسون، وزير دفاع وقت آمريکا به‌شدت با اين موضوع مخالف بودند.

نظر دالز اين بود که چينى‌ها بايد درسى بگيرند تا اعتبار آمريکا حفظ شود. اما آيزنهاور اين نظر را رد کرد و به يکى از دستيارانش گفت: اگر آقاى دالز و مشاوران بامهارت او واقعا فکر مى‌کنند که نمى‌توانند به‌طور جدى درباره صلح سخن بگويند، پس من نيروهايم را اشتباه انتخاب کرده‌ام. در حال حاضر يا ما بايد کل اين ماجرا را جمع کنيم و به‌طور جدى به فکر صلح باشيم يا همه چيز را فراموش کنيم.

يک هفته بعد او در سخنانى براى سردبيران مطبوعات، نظر خود را علنى گفت. او در اين سخنرانى که بسيارى آن را مهم‌ترين سخنرانى رئيس‌جمهور در زمينه سياست خارجى مى‌دانند، به کسانى که به‌دنبال پيروزى نظامى در جنگ سرد بودند به‌شدت حمله کرد و گفت: هر سلاحى که شليک کند، هر کشتى جنگى که به آب برود، هر موشکى که شليک شود، ضربه‌اى است به گرسنگانى که غذايى براى خوردن ندارند و سرمازدگانى که لباسى براى پوشيدن ندارند.

او همچنين گفت: دنيايى که شاهد تولد دوباره اعتماد ميان ملت‌هاست مى‌تواند راه خود را به سوى صلحى پيدا کند که نه نسبى است و نه تنبيهي. نخستين گام به سوى اين راه بايد رسيدن به يک پيمان موقت ترک مخاصمه در کره باشد.

بعد از اين سخنان، مذاکرات صلح سرعت گرفت. رئيس‌جمهورى کره‌جنوبى اين مذاکرات را به کندى مى‌کشاند اما آيزنهاور او را هم به تسليم واداشت و گفت که اگر دولت کره‌جنوبى پيمان موقت ترک مخاصمه را نپذيرد، همه نيروهاى آمريکايى را از شبه‌جزيره کره عقب مى‌‌کشد، کمک نظامى به کره‌جنوبى را متوقف مى‌کند و همه کمک‌هاى مالى را قطع مى‌کند. اينجا بود که رئيس‌جمهورى کره‌جنوبى تسليم شد.

اين پيمان در 26 جولاى سال 1953 امضا شد. کره ميان خطوط جنگى تقسيم شد و سلاح‌ها آرام گرفتند. جمهوريخواهان در کنگره آمريکا به انتقادات خود ادامه مى‌دادند. سناتور ويليام جنر از ايالت اينديانا اين پيمان را نوعى سازش خواند. رئيس مجلس نمايندگان هم گلايه کرد که آيزنهاور به‌دنبال پيروزى نبوده‌است. بعضى هم گفتند که اگر ترومن کارى را مى‌کرد که آيزنهاور کرده، بدون شک استيضاح مى‌شد.

آيزنهاور اين انتقادات را ناديده گرفت و فقط به رسانه‌ها گفت که جنگ تمام شده و اميدوار است پسر او و ديگر پسران آمريکا خيلى زود به کشور بازگردند. آيزنهاور هم مانند اوباما طرفدار تغييرات آرام بود و ترجيح مى‌داد که در چارچوب موجود حرکت کند و تغيير دهد. اما در مورد جنگ و صلح، نظرات آيزنهاور قطعى بود. او مفهوم جنگ محدود را رد مى‌کرد و بر اين باور بود که نيروهاى آمريکا نبايد هرگز به ميدان جنگ فرستاده شوند مگر اينکه حيات ملى در خطر باشد.

بعد از اينکه آيزنهاور در کره صلح ايجاد کرد، در طول وقايع بعدى حتى يک نظامى آمريکايى هم کشته نشد. هيچ رئيس‌جمهورى در آمريکا در سال‌هاى بعد و تا‌کنون چنين دستاوردى نداشته‌است. آيزنهاور در جريان ايجاد صلح در کره که 50 سال دوام داشته‌است، از اقتدار شخصى به‌عنوان فرمانده کل استفاده کرد. شايد تنها يک ژنرال 5ستاره مى‌تواند نيروهاى قديمى حزبش را ناديده بگيرد و فراتر از ساختار امنيت ملى کشورش حکومت کند. اما آيزنهاور يک بازيگر باتجربه بود. او با ديدن جبهه جنگ مى‌توانست طرف بازنده را خيلى زود تشخيص دهد. تنها خود اوباما مى‌داند که در عراق چه ديده است و فقط اوست که مى‌تواند تصميم بگيرد کدام کارتش را رو کند.

 نیویورک تایمز - 11 آوریل 2009


نظر شما :