اعراب باید تغییر موضع دهند
گفتاری از محمود شمسالواعظین در رابطه با تنش میان دولت مصر و حزبالله
دولت مصر و عربستان سعودی و اردن به طور مشخص پس از جنگ غزه در افکار عمومی جهان عرب در معرض مجموعهای از اتهامات و ابهامات قرار گرفتند. این درحالی است که جهان عرب و افکار عمومیاش در غلیان بود و انتظار داشتند که این کشورها موضعی مناسب در ارتباط با ملت فلسطین اتخاذ کنند. صرف نظر از درستی یا نادرستی آن موضع مصر و دولت عربستان سعودی، انتظار ملت عرب چیز دیگری بود. وقتی که اینها از یک طرف در دایره اتهامات قرار گرفتند و از طرفی دیگر به دلیل حمایتهای ایران از جنبش حماس و جهاد اسلامی از یک سو در جنگ سال 2008 در فلسطین و حمایت ایران در جنگ ژوئیه 2006 از حزبالله از سوی دیگر موقعیت منطقهای ایران را در میان افکار عمومی افزایش داد و به یک موقعیت نسبتا بلامنازعی تبدیل کرد.
در نتیجه به نظر میرسد که قاهره پس از پایان جنگ تلاش میکرد که این اتهام و وضعیت را به گونهای تغییر دهد و توپ را از طریق طرح اتهامات به زمین ایران برگرداند و به سمت دروازه ایران بزند و بتواند وضعیت حزبالله را وضعیتی مخاطره آمیز در منطقه قلمداد کند.
اینکه دولتی در حجم مصر چالش خود را با سازمانی سیاسی به نام حزبالله کاهش بدهد نشان دهنده اول بیبرنامگی دولت مصر و بزرگ شدن حزبالله در حجم خاورمیانهاش است. نکته دوم اینکه با شروع بحثهای مربوط به ایران و ایالات متحده امریکا، آمادگی باراک اوباما برای از سرگرفتن مذاکرات با ایران همراه با شناسایی رسمی و نسبی حق ایران به داشتن تکنولوژی هستهای بسیاری از ملاحظات و حساسیت رهبران عرب را برانگیخت. این کشورها درست زمانی که ایران از جنبش حماس و حزبالله در ارتباط با جنگهای به وقوع پیوسته حمایت میکرد، از ایران خواستند که دست از حمایتهایش بردارد و به نظام رسمی عرب نزدیک شود که صلح با اسراییل و پذیرش مذاکرات با اسراییل از جمله آن بود.
همزمان با این درخواست رهبران جهان عرب، و با توجه به آمادگی امریکا برای مذاکره با ایران، موضع عربها و رژیمهای عرب مانند قاهره به سمت هشدار دادن به امریکا مبنی بر اینکه ایران وضعیت مخاطرهآمیزی دارد، تغییر کردهاست. چرا که قبل از شروع مذاکرات ایران و امریکا، حرکات مثبتی در جهت برقراری گفتوگو و دیالوگ میان بریتانیا و امریکا از یک سو و حزبالله و حماس از سوی دیگر در میان گذاشتهشد که حتی مجموعهای از نمایندگان مجلس عوام بریتانیا، رسما با حزبالله و جنبش حماس در بیروت و دمشق دیدار و مذاکره کردند. این علائم پارهای از رهبران عرب را به وحشت انداخت که ممکن است وضعیت جغرافیای سیاسی منطقه به سود ایران تغییر کند و در نتیجه آنها نیازمند به خلق و آفرینش سناریوهایی بودند تا این سناریو رهبران امریکا و منظومه غرب را در انجام این گفتوگو با ایران و سازمانهای سیاسی حزبالله و جنبش حماس منصرف کند.
در حال حاضر ما شاهد این وضعیت هستیم. رهبران عرب مایل هستند امریکا سیاست رادیکالی در قبال ایران در پیش بگیرد و ایالات متحده امریکا و منظومه غرب علاقهمند هستند که مسئله خاورمیانه را با گفتوگو با ایران حل و فصل کنند. در این چالش، میان این دو نگاه و این دو محور و صف آراییهایی که میان نیروهای میانهرو که خانم رایس آنها را دستهبندی کرده و این عبارت را در مورد آنها انتخاب کردهاست و بین نیروهای ردگرا یا همان نیروهای طرفدار و جانبدار مقاومت چه در فلسطین و چه در لبنان به یک زایشی در آینده منتهی خواهد شد.
اینکه این زایش چه خواهد بود، چه شکلی خواهد داشت و چه نشانههایی خواهد داشت به گذر زمان بستگی دارد تا ببینیم چه وضعی رخ خواهد داد. اما اگر سوال این باشد که این وضعیت و این چالش و بحرانی که خود مصر آن را در مواجه با حزبالله خلق مکند منجر به تضعیف شدن روند مذاکرات ایران و ایالات متحده امریکا خواهد شد پاسخ "خیر" است. چراکه استراتژی ایالات متحده امریکا در خاورمیانه درحال تغییر است و از نزدیک شدن و همپیمانی با نیروهای معتدل به گفتوگو با نیروهای رادیکال نقل مکان میکند. در نتیجه به نظر میرسد این دولتهای میانهرو عرب هستند که باید با شناخت دقیق تحولات فعلی و افق آینده دیپلماسی خارجی و استراتژی جدید ایالات متحده امریکا، موضع خودشان را آرام آرام به شرایط جدید نزدیک کرده و بومیسازی کنند و اتکای چندان و مفرطی به وعدههای ایالات متحده امریکا نداشته باشند، چراکه وعدهها و سیاستهای امریکا در حال تغییر است و ممکن است رژیمهای عرب در اثر این تغییرات دچار مشکلات فراوانی شوند و تا دیر نشده آنها باید آرام آرام متناسب با تغییراتی که در سیستم ایالات متحده امریکا ایجاد میشود، تغییر موضع بدهند.
اینکه این زایش چه خواهد بود، چه شکلی خواهد داشت و چه نشانههایی خواهد داشت به گذر زمان بستگی دارد تا ببینیم چه وضعی رخ خواهد داد. اما اگر سوال این باشد که این وضعیت و این چالش و بحرانی که خود مصر آن را در مواجه با حزبالله خلق مکند منجر به تضعیف شدن روند مذاکرات ایران و ایالات متحده امریکا خواهد شد پاسخ "خیر" است. چراکه استراتژی ایالات متحده امریکا در خاورمیانه درحال تغییر است و از نزدیک شدن و همپیمانی با نیروهای معتدل به گفتوگو با نیروهای رادیکال نقل مکان میکند. در نتیجه به نظر میرسد این دولتهای میانهرو عرب هستند که باید با شناخت دقیق تحولات فعلی و افق آینده دیپلماسی خارجی و استراتژی جدید ایالات متحده امریکا، موضع خودشان را آرام آرام به شرایط جدید نزدیک کرده و بومیسازی کنند و اتکای چندان و مفرطی به وعدههای ایالات متحده امریکا نداشته باشند، چراکه وعدهها و سیاستهای امریکا در حال تغییر است و ممکن است رژیمهای عرب در اثر این تغییرات دچار مشکلات فراوانی شوند و تا دیر نشده آنها باید آرام آرام متناسب با تغییراتی که در سیستم ایالات متحده امریکا ایجاد میشود، تغییر موضع بدهند.
نظر شما :