شرودر؛ مذاکرات با ایران یا مسافرت به ایران

۰۴ اسفند ۱۳۸۷ | ۱۶:۵۸ کد : ۴۰۱۰ اخبار اصلی
نویسنده خبر: جواد ماه‌زاده
در هیچ کجای دنیا جز ایران سیاستمدارانی که از قدرت خارج می‌شوند و عرصه را به دیگری وامی‌گذارند، تا زمان بازگشت به دولت از طریق انتخابات، دخلی به امور سیاسی و اجرایی کشورشان ندارند. گرهارد شرودر نیز که در سال های 98 تا 2005 صدراعظم آلمان بود، خارج از این قاعده نیست ولی تقریبا با مقامات بلندپایه ایران دیدار و گفتگو کرده است.
شرودر؛ مذاکرات با ایران یا مسافرت به ایران

به طور حتم جایگاه غیرسیاسی سیاستمداران سابق و اسبق اروپایی و آمریکایی بر هیچ کس پوشیده نیست. مردان قدرت دیروز معمولا در صورت تصمیم گیری و صلاحدید احزاب متبوع شان است که می توانند دوباره و چندباره در آزمون قدرت شرکت کنند و دستی بر آتش مملکت خود داشته باشند؛ در غیر این صورت شرودر به وکالت و اقتصاد و بوش به مزرعه داری و کارتر به کار روشنفکری و... بازمی گردند و عرصه سیاست را به دیگری وامی گذارند.

 در ایران البته چنین نیست. بزرگی دولت و رشد بدنه حاکمیت با تشکیل نهادها و دستگاه های متعدد زمینه های حضور حتی دائمی سیاستمداران و دولتمردان را در نظام فراهم می سازد و هر یک می توانند بسته به سابقه و نزدیکی و قرار داشتن در حلقه معتمدان نظام، جایگاهی درخور یا در شان خود کسب کنند و در موعد لزوم و ضرورت نیز نقش های تازه ایفا کنند.

 ساختار سیاست ورزی در غرب مبتنی بر احزاب و جریان های منتقل شونده است و سطح تغییرات در آن به گونه ای است که چنانچه یک مقام سابق با اغیار بنشیند و فالوده هم بخورد، به عنوان فرد دولتی متهم نمی شود و به مثابه شخص و فردیت خود مورد توجه و نقد قرار می گیرد. به یاد می آوریم فعالیت های جیمی کارتر را برای تحقق صلح مورد نظرش در فلسطین و رایزنی اش با گروه ها و افراد درگیر در این منطقه که هیچ دستگاه و مقام رسمی آمریکا راجع به آن موضع گیری نکرده و او را نماینده دولت وقت ندانسته و او را یک فعال مدنی در عرصه عمومی دانسته است.

 به همین نسبت باید وزن و تاثیرگذاری چنین چهره هایی را نیز از نظر گذراند و تاثیرات دیپلماسی غیر دولتی و عمومی آنان را در قیاس با مناسبات بین الدولی مورد سنجش قرار داد. می توان گفت مواضع و باورهای سیاستمداران اسبق همان قدر قابلیت اجرا و ظرفیت های سازنده دارد که به فرض دیپلماسی جورج بوش بعد از دوران ریاست جمهوری اش و یا تلاش های اوباما قبل از حضورش در کاخ سفید.

نظام های سیاسی گردشی ظرفیت مادام العمر شدن دولتمردان را از آنها سلب می کند و به آنان تنها در طی زمان صدرات و ریاست و معاونت و ... اختیارات امور اجرایی می بخشد.

 گفته می شود شرودر دوست صمیمی پروفسور خسرو سمیعی از برجسته ترین متخصصان مغز و اعصاب دنیاست. او به منظور افتتاح "موسسه بین المللی سلامت پروفسور سمیعی" در رشت به ایران آمده و اگرچه زمزمه هایی مبنی بر پیام آوری او در قبال مسئله هسته ای و مذاکره ایران و آمریکا به گوش می رسد اما باید پذیرفت که چنین نقشی نیز مانند نقش آفرینی کارتر در امور فلسطین ممکن است شکلی میانجی گرانه و روشنگرانه داشته باشد.

 یکی از خبرنگاران که حضور صدراعظم سابق آلمان را در ایران مصداقی از دیپلماسی گمان کرده است، از وی پرسیده: با توجه به اینکه در آینده نشست 1+5 در برلین برگزار می‌شود آیا حامل پیامی از سوی مرکل برای مقامات ایرانی هستید؟ و شرودر چنین پاسخ داده است که "من فعال گروه سیاسی نیستم. خیر، من حامل پیامی نیستم."

 او که از اعضای حزب سوسیال دموکرات آلمان است، پیش از وارد شدن به حرفه‌ سیاست، یک وکیل موفق بوده است. او همچنین پیش از رسیدن به صدراعظمی رئیس ایالت نیدرزاکسن بوده و حال نیز در عرصه های اقتصادی و صنایع فعالیت می کند. وی به همین منظور در اتاق بازرگانی هم نشستی داشت و تبادلات ممکن میان دو طرف را مورد ارزیابی قرار داد.

 به هر شکل شرودر پس از انتخابات فدرال ۲۰۰۵ که حزب او در انتخابات شکست خورد، مقام صدراعظمی را به آنگلا مرکل از اتحادیه دموکرات مسیحی واگذار کرد. و نکته اساسی این است که او امروز در چه جایگاهی به لحاظ سیاسی و عمومی قرار دارد و در دیدار با مقامات علی رتبه ایرانی از چه توانایی ها و اختیاراتی برخوردار است؟ او البته توصیه هایی به ایران در مورد مواضع سیاسی و ایدئولوژیکی اش درباره اسرائیل که به بی اعتمادی غرب نسبت به آن منجر شده، اشاراتی داشته است اما این نکته و نکاتی از این دست که از سوی ایران نیز به وی گفته شده، هیچ یک در سطح دیپلماتیک تعریف نمی شود و شاید حداکثر مصداق ریش سفیدی و میانجی گری باشد.

 زمانی که علی لاریجانی رئیس مجلس و نفر اول دیپلماسی هسته ای ایران در دیدار با او می گوید: "جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال آلمان می‌توانند متناسب با ظرفیت‌های بالقوه موجود، روابط و همکاری‌های خود را در زمینه‌های مختلف سیاسی، پارلمانی، اقتصادی و فرهنگی هر چه بیشتر گسترش دهند" به طور حتم انتظار متقابلی از شرودر ندارد و مثل خود او به توصیف و تشریح شرایط بسنده می کند.

 با وجودی که طی روزهای گذشته برخی مقامات و سفرای ایران به طور هماهنگ از امکان تبادلات اقتصادی و گازی با آلمان سخن رانده اند و ایران را فضایی مناسب برای سرمایه گذاری و بهره مندی خوانده و به بیان های مختلف، افزایش سطح تعاملات اقتصادی را از آلمان خواستار شده اند، اما همان گونه که رئیس مجلس نیز در ملاقات شرودر اذعان کرده، این اتفاق زمانی میسر است که آلمان را خارج از تصمیم گیری ها و چارچوب های اتحادیه اروپا درنظر بگیریم. لاریجانی به شرودر درباره رویکرد دوگانه برخی کشورها در مقابل تروریسم و نیز اقدام اتحادیه اروپا در خارج کردن نام منافقین از فهرست گروه های تروریستی انتقاد کرده و خواستار ایفای نقش مستقل اتحادیه اروپا (مستقل از آمریکا) در مسائل بین المللی و موضوع ایران شده است.

 مواضع ایران در برابر آمریکا، سیاست های ایران در قبال فلسطین و تحولات عراق و افغانستان و نیز تشکیکات موجود در بحث هسته ای از دیگر موارد گفتگوهای مقامات ایران (رئیس جمهور، رئیس مجمع تشخیص مصلحت، وزیر خارجه و رئیس مجلس) با شرودر بوده است.

 طرح مسائل کلان جمهوری اسلامی ایران که جملگی مورد انتقاد و زیر ذره بین غرب قرار دارد و هر یک از آنها گره ای در روابط خارجی ایران انداخته و به چالش هایی بین المللی تبدیل شده، با صدراعظم پیشین آلمان نشان دهنده این است که یا شرودر با نقشی تازه و میانجی گرانه به ایران آمده و یا دولتمردان ایرانی درک درستی از جایگاه غیر سیاسی و غیر عملی او ندارند. مورد دوم با توجه به جنس دیدارهای انجام شده و موضوعات ردوبدل شده، محتمل نیست. باید دید شرودر در گزینه نخست از چه میزان اختیار و تاثیرگذاری برخوردار است؟

جواد  ماه‌زاده

نویسنده خبر


نظر شما :