رويارويى با فقر يا با آمريکا؟
نویسنده خبر:
صادق زیباکلام
یادداشتی از صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی
بهزعم برخى از تحليلگران سياسى در ايران، آمريکا از بدو تولد انقلاب اسلامى تا به امروز همواره درصدد براندازى آن بوده است. در ابتدا آنان سعى کردند تا با نفوذ عناصر ليبرال و وابسته به آمريکا انقلاب را به انحراف بکشانند که موفق نشدند. بنىصدر را روى کار آوردند که آن هم به بنبست رسيد. بعد نوبت به طرح کودتاى نوژه رسيد که آن هم شکست خورد. سپس رفتند به سر وقت حمله نظامى از طبس که آن هم ناکام ماند. بعد به صدام گفتند که به ايران حمله کند و از طريق جنگ ما را از پاى درآورند که آن هم ناکام ماند. سپس نوبت به ترورها توسط مجاهدين (منافقين) رسيد که آن هم شکست خورد. بعد از جنگ سعى کردند از طريق محاصره اقتصادى ما را به زانو درآورند که نتيجه نداد.
11 سپتامبر به اين سو و پس از اشغال افغانستان و عراق رفتند به دنبال استراتژى محاصره نظامى و حتى حمله نظامى به ايران که آن هم ناکام ماند. البته هر شخص ديگرى به جاى آمريکايىها مىبود و ظرف سى سال اين همه طرح مىريخت و در تمامى آنها هم بدون استثنا شکست مىخورد، رويارويى با ايران اسلامى را رها مىکرد اما آمريکايىها از رو نمىروند و مجددا رفتهاند سر وقت يک استراتژى جديد: <رويکرد هوشمند> يا <استراتژى براندازى نرم.> بهزعم نظريهپردازان وطنى، آمريکايىها که در طرح ايجاد خاورميانه بزرگ با شکست مواجه شدند و بسيارى از نقشههايشان در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطين به گل نشست، دريافتهاند که نه از طريق محاصره اقتصادى و نه از طريق تهديد نظامى قادر به رويارويى با انقلاب اسلامى ايران نيستند. بنابراين تغيير روش داده و اوباما را با چهرهاى <نرم> و در نقطه مقابل جورج بوش و حلقه خشونتطلبان نئومحافظهکار < روى کار آوردهاند.> استراتژىشان از رويارويى <سخت> تغيير يافته به استراتژى <نرم> و <هوشمند.> يعنى آمريکايىها از حالا به بعد تلاش خواهند کرد تا از طريق بهکارگيرى مستقيم و غيرمستقيم چهرهها، سياستمداران، نويسندگان، روشنفکران، دانشگاهيان و ساير اقشار و لايههاى منتقد و ناراضى در داخل کشور، زمينههاى به وجود آمدن بحران و نارضايتى عمومى را فراهم آورند.
نارضايتىاى که مالاً منجر به درگيرىها، اعتصابات و ناآرامىهاى گسترده در داخل کشور خواهد شد. بنابراين ديگر نبايد نگران حمله نظامى آمريکا باشيم و از حالا به بعد بايد مراقبت تحرکات ناراضىها، منتقدان و مخالفان داخلى باشيم. يکى پس از ديگرى، کارشناسان فرهيخته، عالم و مسلط به تحولات بينالمللى در رسانههاى کشور بالاخص راديو و تلويزيون (بهويژه راديو گفتوگو) ظاهر مىشوند و اندر تبيين و تحليل شکستهاى استراتژيک آمريکا از جانب ايران اسلامى ظرف سه دهه گذشته از يکسو و رويکرد استراتژيک جديد آمريکا از سويى ديگر به بحث و نظريهپردازى مىپردازند. البته آنان که به سلطه فرهنگ توهم توطئه و رواج بيمارى مزمن جهانبينى توطئه انديش، در ميان متخصصان و کارشناسان ما ، اشراف دارند، اين دست نظريهپردازىها و تجزيه و تحليلهاى <استراتژيک>، <تاريخى>، <علمى> و <تخصصى> چندان برايشان تازگى ندارد.
آنچه جاى نگرانى دارد اين است که از فردا ممکن است عدهاى از مسوولان به بهانه مبارزه و رويارويى با استراتژى جديد <براندازى نرم>، چماق به دست گرفته و بر سر هر منتقد و ناراضىاى بکوبند. چرا که وقتى پديدهاى از اساس <مندرآوردى> باشد، مىتوان آن را به هر شکل و شمايلى درآورد و هر نوع سوءاستفاده از آن کرد. هر انتقاد و مخالفتى را مىتوان مشمول برنامه <براندازى هوشمند> يا نرم کرده و به اين بهانه آن را ساکت نموده و يا حتى به استنطاق کشيد. همه ما داستان دستگيرى <هاله اسفنديارى> و ديگران را به اتهام به راه انداختن انقلاب مخملى به ياد مىآوريم. بعد هم جملگى برگشتند به آمريکا و کانادا و به دنبال کار و زندگىشان. اينکه چرا اين نوع رفتارها اينطور در جامعه ما رونق دارد جاى بحث زيادى دارد. بالاخره سطح دانش بينالمللى، سياسى و تاريخى ما بايد با سطوح علمى ديگرمان همخوانى داشته باشد و لذا از بابت رواج اين دست نظريهپردازىها خيلى نبايد در شگفت ماند. شايد اگر اين نظريهپردازان به جاى ساختن اينگونه توهمات و سپس درصدد مقابله با آنها برآمدن، يکقدرى هم نگاهى واقعبينانهتر به وضعيت جامعهمان و آثار و تبعات سياستهاى اقتصادى و اجتماعى مسوولان ما مىانداختند، درمىيافتند که به جاى نگرانى و دغدغه از استراتژى نرم يا هوشمند آمريکا، بهتر بود نگران وضعيت اقتصادى ميليونها نفر از اقشار و لايههاى کمدرآمدتر جامعه مىشدند که هر روز بيش از پيش براى سر پا ايستادن با فشار و دشوارىهاى بيشترى روبهرو مىشوند. درست در شب 22 بهمن که مسوولان با خبر پرتاب موفقيتآميز ماهواره، عرش را سير مىکردند و تحليلگران با حرارت سرگرم افشاى رويکرد جديد آمريکا بودند، مديرکل دفتر برنامه برنامهريزى و فناورى اطلاعات کميته امداد اعلام کرد که سالانه 200 هزار خانوار پشت نوبت حمايت کميته امداد مىمانند. به سخن ديگر هر سال 200 هزار خانوار (و نه 200 هزار نفر) براى تامين حداقل معيشتشان روانه کميته امداد امام مىشوند اما آن کميته تنها کارى که مىتواند برايشان انجام دهد، اين است که آنان را صرفا در ليست انتظار قرار مىدهد چون بودجه ندارد.
همان مسوول اعلام کرد که تعداد متقاضيان يا مددجويان از کميته امداد بهدليل بالا رفتن فشارهاى اقتصادى در نيمه دوم امسال بهشدت رو به افزايش گذاشته است؛ بهعلاوه اظهار داشتند که طى برنامه چهارم 13888-1384) تعداد خانوارهاى تحت پوشش کميته امداد از رشد 30 درصدى برخوردار بوده است و در حال حاضر اين کميته قريب به 2 ميليون خانوار را تحت پوشش دارد.
به بيان سادهتر دستکم دو ميليون خانوار در ايران هستند که درآمد ماهانه آنان به 50 هزار تومان هم نمىرسد. البته يک مقام ارشد دولت اصولگرا پاسخ دندانشکنى به سخنگوى کميته امداد دادند و فرمودند که اگر امداد مبلغى را که به مددجويان مىپردازد کاهش دهد، در آن صورت 200 هزار خانوار مراجعهکننده جديد، متقاضى دريافت کمک نمىشوند و برعکس اگر مبلغ ماهانه را به جاى 30، 40 هزارتومان، 200 هزارتومان نمايد، در آنصورت به جاى 200 هزار خانوار، 5 ميليون خانوار متقاضى کمک مىشوند که البته به اين شيوه مملکتدارى و درايت بايد صدآفرين گفت. شايد اگر به جاى رويارويى با استراتژى براندازى هوشمند يا نرم، مسوولان به رويارويى با فقر، گرانى، تورم و بيکارى مىرفتند، خيلى جاى نگرانى براى طرحهاى آمريکا باقى نمىماند. شايد اگر همراه با فخر و مباهات به فرستادن ماهواره به فضا، مسوولان براى سرانه بهداشت و درمان کشور که 5 هزار تومان در سال است و حتى از برخى از کشورهاى آفريقايى هم کمتر است، نيز فکرى مىکردند، جاى نگرانى از طرحها و توطئههاى آمريکا باقى نمىماند. 11 سپتامبر به اين سو و پس از اشغال افغانستان و عراق رفتند به دنبال استراتژى محاصره نظامى و حتى حمله نظامى به ايران که آن هم ناکام ماند.
البته هر شخص ديگرى به جاى آمريکايىها مىبود و ظرف سى سال اين همه طرح مىريخت و در تمامى آنها هم بدون استثنا شکست مىخورد، رويارويى با ايران اسلامى را رها مىکرد اما آمريکايىها از رو نمىروند و مجددا رفتهاند سر وقت يک استراتژى جديد: <رويکرد هوشمند> يا <استراتژى براندازى نرم.> بهزعم نظريهپردازان وطنى، آمريکايىها که در طرح ايجاد خاورميانه بزرگ با شکست مواجه شدند و بسيارى از نقشههايشان در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطين به گل نشست، دريافتهاند که نه از طريق محاصره اقتصادى و نه از طريق تهديد نظامى قادر به رويارويى با انقلاب اسلامى ايران نيستند. بنابراين تغيير روش داده و اوباما را با چهرهاى <نرم> و در نقطه مقابل جورج بوش و حلقه خشونتطلبان نئومحافظهکار < روى کار آوردهاند.> استراتژىشان از رويارويى <سخت> تغيير يافته به استراتژى <نرم> و <هوشمند.> يعنى آمريکايىها از حالا به بعد تلاش خواهند کرد تا از طريق بهکارگيرى مستقيم و غيرمستقيم چهرهها، سياستمداران، نويسندگان، روشنفکران، دانشگاهيان و ساير اقشار و لايههاى منتقد و ناراضى در داخل کشور، زمينههاى به وجود آمدن بحران و نارضايتى عمومى را فراهم آورند.
نارضايتىاى که مالاً منجر به درگيرىها، اعتصابات و ناآرامىهاى گسترده در داخل کشور خواهد شد. بنابراين ديگر نبايد نگران حمله نظامى آمريکا باشيم و از حالا به بعد بايد مراقبت تحرکات ناراضىها، منتقدان و مخالفان داخلى باشيم. يکى پس از ديگرى، کارشناسان فرهيخته، عالم و مسلط به تحولات بينالمللى در رسانههاى کشور بالاخص راديو و تلويزيون (بهويژه راديو گفتوگو) ظاهر مىشوند و اندر تبيين و تحليل شکستهاى استراتژيک آمريکا از جانب ايران اسلامى ظرف سه دهه گذشته از يکسو و رويکرد استراتژيک جديد آمريکا از سويى ديگر به بحث و نظريهپردازى مىپردازند. البته آنان که به سلطه فرهنگ توهم توطئه و رواج بيمارى مزمن جهانبينى توطئه انديش، در ميان متخصصان و کارشناسان ما ، اشراف دارند، اين دست نظريهپردازىها و تجزيه و تحليلهاى <استراتژيک>، <تاريخى>، <علمى> و <تخصصى> چندان برايشان تازگى ندارد. آنچه جاى نگرانى دارد اين است که از فردا ممکن است عدهاى از مسوولان به بهانه مبارزه و رويارويى با استراتژى جديد <براندازى نرم>، چماق به دست گرفته و بر سر هر منتقد و ناراضىاى بکوبند.
چرا که وقتى پديدهاى از اساس <مندرآوردى> باشد، مىتوان آن را به هر شکل و شمايلى درآورد و هر نوع سوءاستفاده از آن کرد. هر انتقاد و مخالفتى را مىتوان مشمول برنامه <براندازى هوشمند> يا نرم کرده و به اين بهانه آن را ساکت نموده و يا حتى به استنطاق کشيد. همه ما داستان دستگيرى <هاله اسفنديارى> و ديگران را به اتهام به راه انداختن انقلاب مخملى به ياد مىآوريم. بعد هم جملگى برگشتند به آمريکا و کانادا و به دنبال کار و زندگىشان. اينکه چرا اين نوع رفتارها اينطور در جامعه ما رونق دارد جاى بحث زيادى دارد. بالاخره سطح دانش بينالمللى، سياسى و تاريخى ما بايد با سطوح علمى ديگرمان همخوانى داشته باشد و لذا از بابت رواج اين دست نظريهپردازىها خيلى نبايد در شگفت ماند. شايد اگر اين نظريهپردازان به جاى ساختن اينگونه توهمات و سپس درصدد مقابله با آنها برآمدن، يکقدرى هم نگاهى واقعبينانهتر به وضعيت جامعهمان و آثار و تبعات سياستهاى اقتصادى و اجتماعى مسوولان ما مىانداختند، درمىيافتند که به جاى نگرانى و دغدغه از استراتژى نرم يا هوشمند آمريکا، بهتر بود نگران وضعيت اقتصادى ميليونها نفر از اقشار و لايههاى کمدرآمدتر جامعه مىشدند که هر روز بيش از پيش براى سر پا ايستادن با فشار و دشوارىهاى بيشترى روبهرو مىشوند.
درست در شب 22 بهمن که مسوولان با خبر پرتاب موفقيتآميز ماهواره، عرش را سير مىکردند و تحليلگران با حرارت سرگرم افشاى رويکرد جديد آمريکا بودند، مديرکل دفتر برنامه برنامهريزى و فناورى اطلاعات کميته امداد اعلام کرد که سالانه 200 هزار خانوار پشت نوبت حمايت کميته امداد مىمانند. به سخن ديگر هر سال 200 هزار خانوار (و نه 200 هزار نفر) براى تامين حداقل معيشتشان روانه کميته امداد امام مىشوند اما آن کميته تنها کارى که مىتواند برايشان انجام دهد، اين است که آنان را صرفا در ليست انتظار قرار مىدهد چون بودجه ندارد. همان مسوول اعلام کرد که تعداد متقاضيان يا مددجويان از کميته امداد بهدليل بالا رفتن فشارهاى اقتصادى در نيمه دوم امسال بهشدت رو به افزايش گذاشته است؛ بهعلاوه اظهار داشتند که طى برنامه چهارم 13888-1384) تعداد خانوارهاى تحت پوشش کميته امداد از رشد 30 درصدى برخوردار بوده است و در حال حاضر اين کميته قريب به 2 ميليون خانوار را تحت پوشش دارد.
به بيان سادهتر دستکم دو ميليون خانوار در ايران هستند که درآمد ماهانه آنان به 50 هزار تومان هم نمىرسد. البته يک مقام ارشد دولت اصولگرا پاسخ دندانشکنى به سخنگوى کميته امداد دادند و فرمودند که اگر امداد مبلغى را که به مددجويان مىپردازد کاهش دهد، در آن صورت 200 هزار خانوار مراجعهکننده جديد، متقاضى دريافت کمک نمىشوند و برعکس اگر مبلغ ماهانه را به جاى 30، 40 هزارتومان، 200 هزارتومان نمايد، در آنصورت به جاى 200 هزار خانوار، 5 ميليون خانوار متقاضى کمک مىشوند که البته به اين شيوه مملکتدارى و درايت بايد صدآفرين گفت. شايد اگر به جاى رويارويى با استراتژى براندازى هوشمند يا نرم، مسوولان به رويارويى با فقر، گرانى، تورم و بيکارى مىرفتند، خيلى جاى نگرانى براى طرحهاى آمريکا باقى نمىماند. شايد اگر همراه با فخر و مباهات به فرستادن ماهواره به فضا، مسوولان براى سرانه بهداشت و درمان کشور که 5 هزار تومان در سال است و حتى از برخى از کشورهاى آفريقايى هم کمتر است، نيز فکرى مىکردند، جاى نگرانى از طرحها و توطئههاى آمريکا باقى نمىماند.
منبع: روزنامه اعتمادملی
11 سپتامبر به اين سو و پس از اشغال افغانستان و عراق رفتند به دنبال استراتژى محاصره نظامى و حتى حمله نظامى به ايران که آن هم ناکام ماند. البته هر شخص ديگرى به جاى آمريکايىها مىبود و ظرف سى سال اين همه طرح مىريخت و در تمامى آنها هم بدون استثنا شکست مىخورد، رويارويى با ايران اسلامى را رها مىکرد اما آمريکايىها از رو نمىروند و مجددا رفتهاند سر وقت يک استراتژى جديد: <رويکرد هوشمند> يا <استراتژى براندازى نرم.> بهزعم نظريهپردازان وطنى، آمريکايىها که در طرح ايجاد خاورميانه بزرگ با شکست مواجه شدند و بسيارى از نقشههايشان در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطين به گل نشست، دريافتهاند که نه از طريق محاصره اقتصادى و نه از طريق تهديد نظامى قادر به رويارويى با انقلاب اسلامى ايران نيستند. بنابراين تغيير روش داده و اوباما را با چهرهاى <نرم> و در نقطه مقابل جورج بوش و حلقه خشونتطلبان نئومحافظهکار < روى کار آوردهاند.> استراتژىشان از رويارويى <سخت> تغيير يافته به استراتژى <نرم> و <هوشمند.> يعنى آمريکايىها از حالا به بعد تلاش خواهند کرد تا از طريق بهکارگيرى مستقيم و غيرمستقيم چهرهها، سياستمداران، نويسندگان، روشنفکران، دانشگاهيان و ساير اقشار و لايههاى منتقد و ناراضى در داخل کشور، زمينههاى به وجود آمدن بحران و نارضايتى عمومى را فراهم آورند.
نارضايتىاى که مالاً منجر به درگيرىها، اعتصابات و ناآرامىهاى گسترده در داخل کشور خواهد شد. بنابراين ديگر نبايد نگران حمله نظامى آمريکا باشيم و از حالا به بعد بايد مراقبت تحرکات ناراضىها، منتقدان و مخالفان داخلى باشيم. يکى پس از ديگرى، کارشناسان فرهيخته، عالم و مسلط به تحولات بينالمللى در رسانههاى کشور بالاخص راديو و تلويزيون (بهويژه راديو گفتوگو) ظاهر مىشوند و اندر تبيين و تحليل شکستهاى استراتژيک آمريکا از جانب ايران اسلامى ظرف سه دهه گذشته از يکسو و رويکرد استراتژيک جديد آمريکا از سويى ديگر به بحث و نظريهپردازى مىپردازند. البته آنان که به سلطه فرهنگ توهم توطئه و رواج بيمارى مزمن جهانبينى توطئه انديش، در ميان متخصصان و کارشناسان ما ، اشراف دارند، اين دست نظريهپردازىها و تجزيه و تحليلهاى <استراتژيک>، <تاريخى>، <علمى> و <تخصصى> چندان برايشان تازگى ندارد.
آنچه جاى نگرانى دارد اين است که از فردا ممکن است عدهاى از مسوولان به بهانه مبارزه و رويارويى با استراتژى جديد <براندازى نرم>، چماق به دست گرفته و بر سر هر منتقد و ناراضىاى بکوبند. چرا که وقتى پديدهاى از اساس <مندرآوردى> باشد، مىتوان آن را به هر شکل و شمايلى درآورد و هر نوع سوءاستفاده از آن کرد. هر انتقاد و مخالفتى را مىتوان مشمول برنامه <براندازى هوشمند> يا نرم کرده و به اين بهانه آن را ساکت نموده و يا حتى به استنطاق کشيد. همه ما داستان دستگيرى <هاله اسفنديارى> و ديگران را به اتهام به راه انداختن انقلاب مخملى به ياد مىآوريم. بعد هم جملگى برگشتند به آمريکا و کانادا و به دنبال کار و زندگىشان. اينکه چرا اين نوع رفتارها اينطور در جامعه ما رونق دارد جاى بحث زيادى دارد. بالاخره سطح دانش بينالمللى، سياسى و تاريخى ما بايد با سطوح علمى ديگرمان همخوانى داشته باشد و لذا از بابت رواج اين دست نظريهپردازىها خيلى نبايد در شگفت ماند. شايد اگر اين نظريهپردازان به جاى ساختن اينگونه توهمات و سپس درصدد مقابله با آنها برآمدن، يکقدرى هم نگاهى واقعبينانهتر به وضعيت جامعهمان و آثار و تبعات سياستهاى اقتصادى و اجتماعى مسوولان ما مىانداختند، درمىيافتند که به جاى نگرانى و دغدغه از استراتژى نرم يا هوشمند آمريکا، بهتر بود نگران وضعيت اقتصادى ميليونها نفر از اقشار و لايههاى کمدرآمدتر جامعه مىشدند که هر روز بيش از پيش براى سر پا ايستادن با فشار و دشوارىهاى بيشترى روبهرو مىشوند. درست در شب 22 بهمن که مسوولان با خبر پرتاب موفقيتآميز ماهواره، عرش را سير مىکردند و تحليلگران با حرارت سرگرم افشاى رويکرد جديد آمريکا بودند، مديرکل دفتر برنامه برنامهريزى و فناورى اطلاعات کميته امداد اعلام کرد که سالانه 200 هزار خانوار پشت نوبت حمايت کميته امداد مىمانند. به سخن ديگر هر سال 200 هزار خانوار (و نه 200 هزار نفر) براى تامين حداقل معيشتشان روانه کميته امداد امام مىشوند اما آن کميته تنها کارى که مىتواند برايشان انجام دهد، اين است که آنان را صرفا در ليست انتظار قرار مىدهد چون بودجه ندارد.
همان مسوول اعلام کرد که تعداد متقاضيان يا مددجويان از کميته امداد بهدليل بالا رفتن فشارهاى اقتصادى در نيمه دوم امسال بهشدت رو به افزايش گذاشته است؛ بهعلاوه اظهار داشتند که طى برنامه چهارم 13888-1384) تعداد خانوارهاى تحت پوشش کميته امداد از رشد 30 درصدى برخوردار بوده است و در حال حاضر اين کميته قريب به 2 ميليون خانوار را تحت پوشش دارد.
به بيان سادهتر دستکم دو ميليون خانوار در ايران هستند که درآمد ماهانه آنان به 50 هزار تومان هم نمىرسد. البته يک مقام ارشد دولت اصولگرا پاسخ دندانشکنى به سخنگوى کميته امداد دادند و فرمودند که اگر امداد مبلغى را که به مددجويان مىپردازد کاهش دهد، در آن صورت 200 هزار خانوار مراجعهکننده جديد، متقاضى دريافت کمک نمىشوند و برعکس اگر مبلغ ماهانه را به جاى 30، 40 هزارتومان، 200 هزارتومان نمايد، در آنصورت به جاى 200 هزار خانوار، 5 ميليون خانوار متقاضى کمک مىشوند که البته به اين شيوه مملکتدارى و درايت بايد صدآفرين گفت. شايد اگر به جاى رويارويى با استراتژى براندازى هوشمند يا نرم، مسوولان به رويارويى با فقر، گرانى، تورم و بيکارى مىرفتند، خيلى جاى نگرانى براى طرحهاى آمريکا باقى نمىماند. شايد اگر همراه با فخر و مباهات به فرستادن ماهواره به فضا، مسوولان براى سرانه بهداشت و درمان کشور که 5 هزار تومان در سال است و حتى از برخى از کشورهاى آفريقايى هم کمتر است، نيز فکرى مىکردند، جاى نگرانى از طرحها و توطئههاى آمريکا باقى نمىماند. 11 سپتامبر به اين سو و پس از اشغال افغانستان و عراق رفتند به دنبال استراتژى محاصره نظامى و حتى حمله نظامى به ايران که آن هم ناکام ماند.
البته هر شخص ديگرى به جاى آمريکايىها مىبود و ظرف سى سال اين همه طرح مىريخت و در تمامى آنها هم بدون استثنا شکست مىخورد، رويارويى با ايران اسلامى را رها مىکرد اما آمريکايىها از رو نمىروند و مجددا رفتهاند سر وقت يک استراتژى جديد: <رويکرد هوشمند> يا <استراتژى براندازى نرم.> بهزعم نظريهپردازان وطنى، آمريکايىها که در طرح ايجاد خاورميانه بزرگ با شکست مواجه شدند و بسيارى از نقشههايشان در عراق، افغانستان، لبنان و فلسطين به گل نشست، دريافتهاند که نه از طريق محاصره اقتصادى و نه از طريق تهديد نظامى قادر به رويارويى با انقلاب اسلامى ايران نيستند. بنابراين تغيير روش داده و اوباما را با چهرهاى <نرم> و در نقطه مقابل جورج بوش و حلقه خشونتطلبان نئومحافظهکار < روى کار آوردهاند.> استراتژىشان از رويارويى <سخت> تغيير يافته به استراتژى <نرم> و <هوشمند.> يعنى آمريکايىها از حالا به بعد تلاش خواهند کرد تا از طريق بهکارگيرى مستقيم و غيرمستقيم چهرهها، سياستمداران، نويسندگان، روشنفکران، دانشگاهيان و ساير اقشار و لايههاى منتقد و ناراضى در داخل کشور، زمينههاى به وجود آمدن بحران و نارضايتى عمومى را فراهم آورند.
نارضايتىاى که مالاً منجر به درگيرىها، اعتصابات و ناآرامىهاى گسترده در داخل کشور خواهد شد. بنابراين ديگر نبايد نگران حمله نظامى آمريکا باشيم و از حالا به بعد بايد مراقبت تحرکات ناراضىها، منتقدان و مخالفان داخلى باشيم. يکى پس از ديگرى، کارشناسان فرهيخته، عالم و مسلط به تحولات بينالمللى در رسانههاى کشور بالاخص راديو و تلويزيون (بهويژه راديو گفتوگو) ظاهر مىشوند و اندر تبيين و تحليل شکستهاى استراتژيک آمريکا از جانب ايران اسلامى ظرف سه دهه گذشته از يکسو و رويکرد استراتژيک جديد آمريکا از سويى ديگر به بحث و نظريهپردازى مىپردازند. البته آنان که به سلطه فرهنگ توهم توطئه و رواج بيمارى مزمن جهانبينى توطئه انديش، در ميان متخصصان و کارشناسان ما ، اشراف دارند، اين دست نظريهپردازىها و تجزيه و تحليلهاى <استراتژيک>، <تاريخى>، <علمى> و <تخصصى> چندان برايشان تازگى ندارد. آنچه جاى نگرانى دارد اين است که از فردا ممکن است عدهاى از مسوولان به بهانه مبارزه و رويارويى با استراتژى جديد <براندازى نرم>، چماق به دست گرفته و بر سر هر منتقد و ناراضىاى بکوبند.
چرا که وقتى پديدهاى از اساس <مندرآوردى> باشد، مىتوان آن را به هر شکل و شمايلى درآورد و هر نوع سوءاستفاده از آن کرد. هر انتقاد و مخالفتى را مىتوان مشمول برنامه <براندازى هوشمند> يا نرم کرده و به اين بهانه آن را ساکت نموده و يا حتى به استنطاق کشيد. همه ما داستان دستگيرى <هاله اسفنديارى> و ديگران را به اتهام به راه انداختن انقلاب مخملى به ياد مىآوريم. بعد هم جملگى برگشتند به آمريکا و کانادا و به دنبال کار و زندگىشان. اينکه چرا اين نوع رفتارها اينطور در جامعه ما رونق دارد جاى بحث زيادى دارد. بالاخره سطح دانش بينالمللى، سياسى و تاريخى ما بايد با سطوح علمى ديگرمان همخوانى داشته باشد و لذا از بابت رواج اين دست نظريهپردازىها خيلى نبايد در شگفت ماند. شايد اگر اين نظريهپردازان به جاى ساختن اينگونه توهمات و سپس درصدد مقابله با آنها برآمدن، يکقدرى هم نگاهى واقعبينانهتر به وضعيت جامعهمان و آثار و تبعات سياستهاى اقتصادى و اجتماعى مسوولان ما مىانداختند، درمىيافتند که به جاى نگرانى و دغدغه از استراتژى نرم يا هوشمند آمريکا، بهتر بود نگران وضعيت اقتصادى ميليونها نفر از اقشار و لايههاى کمدرآمدتر جامعه مىشدند که هر روز بيش از پيش براى سر پا ايستادن با فشار و دشوارىهاى بيشترى روبهرو مىشوند.
درست در شب 22 بهمن که مسوولان با خبر پرتاب موفقيتآميز ماهواره، عرش را سير مىکردند و تحليلگران با حرارت سرگرم افشاى رويکرد جديد آمريکا بودند، مديرکل دفتر برنامه برنامهريزى و فناورى اطلاعات کميته امداد اعلام کرد که سالانه 200 هزار خانوار پشت نوبت حمايت کميته امداد مىمانند. به سخن ديگر هر سال 200 هزار خانوار (و نه 200 هزار نفر) براى تامين حداقل معيشتشان روانه کميته امداد امام مىشوند اما آن کميته تنها کارى که مىتواند برايشان انجام دهد، اين است که آنان را صرفا در ليست انتظار قرار مىدهد چون بودجه ندارد. همان مسوول اعلام کرد که تعداد متقاضيان يا مددجويان از کميته امداد بهدليل بالا رفتن فشارهاى اقتصادى در نيمه دوم امسال بهشدت رو به افزايش گذاشته است؛ بهعلاوه اظهار داشتند که طى برنامه چهارم 13888-1384) تعداد خانوارهاى تحت پوشش کميته امداد از رشد 30 درصدى برخوردار بوده است و در حال حاضر اين کميته قريب به 2 ميليون خانوار را تحت پوشش دارد.
به بيان سادهتر دستکم دو ميليون خانوار در ايران هستند که درآمد ماهانه آنان به 50 هزار تومان هم نمىرسد. البته يک مقام ارشد دولت اصولگرا پاسخ دندانشکنى به سخنگوى کميته امداد دادند و فرمودند که اگر امداد مبلغى را که به مددجويان مىپردازد کاهش دهد، در آن صورت 200 هزار خانوار مراجعهکننده جديد، متقاضى دريافت کمک نمىشوند و برعکس اگر مبلغ ماهانه را به جاى 30، 40 هزارتومان، 200 هزارتومان نمايد، در آنصورت به جاى 200 هزار خانوار، 5 ميليون خانوار متقاضى کمک مىشوند که البته به اين شيوه مملکتدارى و درايت بايد صدآفرين گفت. شايد اگر به جاى رويارويى با استراتژى براندازى هوشمند يا نرم، مسوولان به رويارويى با فقر، گرانى، تورم و بيکارى مىرفتند، خيلى جاى نگرانى براى طرحهاى آمريکا باقى نمىماند. شايد اگر همراه با فخر و مباهات به فرستادن ماهواره به فضا، مسوولان براى سرانه بهداشت و درمان کشور که 5 هزار تومان در سال است و حتى از برخى از کشورهاى آفريقايى هم کمتر است، نيز فکرى مىکردند، جاى نگرانى از طرحها و توطئههاى آمريکا باقى نمىماند.
منبع: روزنامه اعتمادملی
نظر شما :