حقیقت آنچه بین مالکی و الضاری گذشت
این روزها شاهد بحث و جدل های گستردهای در روزنامهها، شبکه های ماهوارهای و سایتهای اینترنتی میان هیات علمای مسلمین به ریاست شیخ حارث الضاری با دفتر رسانههای نخستوزیری آقای نوری مالکی هستیم.
در روز سهشنبه 3/2/2009 دفتر نوری مالکی با صدور بیانیهای تقاضای ملاقات با حارث الضاری را رد کرد و آن را ادعایی بیاساس دانست. یک روز قبل از آن یعنی در روز 2/2/2009 حارث الضاری در مصاحبه با شبکه البغدادیه مدعی شده بود که نوری مالکی تقاضای ملاقات با وی داده و از او خواسته است که به دیدنش برود.
نکته تعجبآور در دو طرف این قضیه، کتمان شدید هر دو طرف بر عدم وجود چنین تماسهایی میانشان حتی تا آن تاریخ است در حالی که آنچه به رسانهها درز کرده نشان میدهد که میان این دو یعنی حارث الضاری و دفتر نخستوزیری واقعا تماسهایی حتی فراتر از آنچه تصور کنیم، برقرار بوده است. اما به محض این که خبر این تماسها در رسانهها مطرح شد دو طرف علیه یکدیگر برخاستند و برای این که در مفتضح یکدیگر پیشدستی کنند، سخنان آتشین علیه هم سر دادند.
به رغم وجود دگرگونیهای سیاسی در عرصه و موقعیت سیاسی عراق که واقعا همه را متحیر و شوکزده کرده است، بخشهای مشترکی میان دو طرف یعنی الضاری و مالکی به چشم میخورد که در کنار اختلافهایشان که واقعا خطیر و اساسی است، این مشترکات نیز پررنگ است.
یکی از این وجههای مشترک وجود خصلتهای خود محور در میان آنان است به گونهای که هر دو طرف با تحقیر یکدیگر حتی با افشای روابطشان با همپیمانانشان این خصلت خود را بیش از پیش نشان میدهند. با این تفاوت که یک نفر بر هرم قدرت ایستاده در حالی که طرف مقابل تلاش دارد با سبقت گرفتن از دیگر مخالفان نخستوزیر خود را در راس هرم اپوزسیون مخالف دولت و نظام نوین عراق جا بزند. وجود همین خصلتهای مشترک است که دو طرف را بر آن داشته که با یکدیگر تماس برقرار کرده و قرارهایی را با هم بگذارند. تماسهایی که ظاهرا برخی از آنها افشا شده و برخی دیگر هنوز افشا نشده باقی مانده است.
اما این دو دشمن مشترکی نیز برای خود تصور میکنند. هر دوی آنها با مجلس اعلای اسلامی عراق، حزب اسلامی و احزاب اصلی همپیمان کردستان اختلاف نظر عمیق پیدا کردهاند و این وجه اشتراکی میان این دو شده تا برای ایجاد رابطه با یکدیگر دست به کار شوند.
پیش از این شاهد بودهایم که حارث الضاری تا چه اندازه بیپروا و حتی با زدن تهمت و افترا به انتقاد از این سه جریان اصلی سیاست در عراق زده و در همین راستا نوری مالکی نیز همه تلاش خود را به کار برده تا با استفاده از امکاناتی که صرفا خود در اختیار دارد این سه جریان اصلی در عراق را چه در عرصه سیاسی و چه در عرصه وجود فیزیکی تضعیف کند.
ظاهرا هدف آقای مالکی از برقراری این ارتباط جایگزین کردن هیات علمای مسلمین و جریان وابسته به الضاری با رهبران کنونی اعراب سنی در عراق که در عملیات سیاسی در عراق مشارکت فعالانه دارند، است. کما این که جناب نخستوزیر از هیچ تلاشی برای تضعیف حرکت سیاسی در کشور در تمام زمینهها فروگذار نبوده و همواره تلاش کرده جریانهای سیاسی کنونی در عراق چه شیعه، چه سنی و چه کرد را از گردونه رقابتها حذف کند.
بر اساس تجربهای که ما در طول پنج سال گذشته در مجلس اعلای اسلامی عراق داشتهایم که چه بسا مورد تایید برخی جریانهای فعال در جریان صدری، همپیمانان کردستانی و اعراب سنی از جمله حزب اسلامی نیز باشد، باید به اطلاع آقای الضاری برسانم که نه تنها مالکی چیزی به شما نخواهد داد بلکه از شما و جریانهایتان به عنوان ابزار تاکتیکی برای ضربه زدن به دیگر نیروهای سیاسی استفاده میکند و قبل از هر چیز هم جایگاه و موقعیتتان را هدف قرار میدهد به گونهای که بعد از مدتی در مییابید که تنها دنباله رو دود بودهاید.
آقای مالکی متاسفانه از همه امکانات دولتیشان سوء استفاده میکنند تا به تمام همپیمانان و دشمنان به طور جداگانه ضربه بزنند کما این که مشابه این رفتارشان را در مارس 2008 در بصره دیدیم که خیلی زود به دیگر استانهای عراق سرایت کرد یا در جای دیگر به تاسیس مجلس اسناد مبادرت ورزید تا عشایر را به نفع خود بخرد.
چیزی که در این میان همه را نگران کرده، تداوم این روند تا بدانجایی باشد که بخواهد قوه نابود شده دیکتاتوری مجددا بیدار شود و تاریخ به شکلی دیگر تکرار شود.
در این جا نه تنها به الضاری بلکه به تمام جریانهای سیاسی که گمان میکنند، میتوانند از مالکی استفاده کرده تا به نیاتشان برسند، گوشزد میکنیم که به بیراهه رفتهاید چرا که مالکی از شما به عنوان ابزاری برای ضربه زدن به دیگر جریانهای سیاسی استفاده خواهد کرد، کافی است نگاهی به شیوه عمل مالکی با همپیمانانش بیندازید تا ببینید وی چه سیاست و شیوهای را اتخاذ کرده است. تمام وزارتخانهها عملا بیکار شدهاند چرا که آقای مالکی برای تک تک وزارتخانهها سازمانهای موازی تحت نفوذ و کنترلش تشکیل داده تا عملا وزارتخانهها بیخاصیت شوند و نتوانند کاری از پیش ببرند. از چنین رفتاری چه چیزی برداشته میشود؟ آیا کسی که چنین روشی اتخاذ کرده، جایی برای تازه واردها میگذارد؟
نظر شما :