تحولات اساسى در رابطه ايران و امريکا در کار نيست
نویسنده خبر:
دکتر یوسف مولایی
گفتاری از دکتر یوسف مولایی، استاد دانشگاه و کارشناس حقوق بینالملل برای دیپلماسی ایرانی
مشکل اصلی در تحلیل مسائل داخلی و خارجی امریکا بهویژه در دوران انتخابات و پس از آن، این است که برخی این مسائل را با محوریت فرد بررسی می کنند و چنین تصور می کنند که با انتخاب رئیس جمهور جدید و اتمام مسئولیت رئیس جمهور قبلی، تحولات شگرفی در جامعه امریکا و سیاست های این کشور در عرصه جهانی صورت می گیرد.
من در مسائل سیاسی بهویژه روابط بین المللی بیشتر از فرد، سیستم ها را می بینم و بر همین اساس در تجزیه و تحلیل سیاست های امریکا رفتارهای فردی روسای جمهور امریکا را تابع سیستم ها می دانم، بر این منوال معتقدم که نمی توان انتظار تحولات اساسی از امریکا در مقابل ایران داشت.
البته زمانی که تغییری در حرکت های فردی جامعه امریکا صورت می گیرد، به طور قطع این تغییرات برآمده از عکس العمل های سیستم خواهد بود، در واقع اگر جامعه امریکا از جمهوری خواهان به سوی دموکرات ها منعطف شد، نشان از آن دارد که سیستم، خواستار چنین تغییری بوده و شرایط به گونه ای استمرار داشته است که به عنوان نوعی عکس العمل می بایست این تحول رخ می داد.
لذا در سطح جهانی ممکن است با انتخاب دموکرات ها، رفتارهای متفاوت با گذشته را در حوزه تاکتیک های ایالات متحده امریکا شاهد باشیم اما در رابطه با ایران مسائل تا حدی چهارچوب بندی شده است، در واقع سیستم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی امریکا در ارتباط با ایران رفتاری را پیرامون هژمونی خود تعریف کرده است که روشن و تاحدودی غیر قابل تغییر است.
اما به طور قطع ادامه سیاست های قبلی امریکا در قبال ایران را نیز شاهد نخواهیم بود چراکه اگر قرار بر استمرار این سیاست ها بود؛ قطعا تغییری در جامعه امریکا ایجاد نمی شد، اما اینکه تحولات شگرفی همچون کنار گذاشتن کلیه ملاحظات و انتظارات دولت امریکا از قدرت های خاورمیانه و از جمله ایران را شاهد باشیم؛ چنین نخواهد شد.
کاری که باراک اوباما و در نگاه کلی، دموکرات های در قالب عکس العمل به سیاست های جمهوری خواهان انجام خواهند داد، همان چیزی است که تحت عنوان " سیاست های تکمیلی" از آن یاد می شود، در واقع جمهوریخواهان و دموکرات ها در راستای تثبیت هژمونی امریکا در جهان حرکت می کنند، اگر سیاست های جمهوریخوهان در تحقق این هدف باعث وقوع مشکلاتی در جهان شد؛ اکنون در عکس العمل به این سیاست ها، رفتار ها و تاکتیک ها را می توان تغییر داد، اما هژمونی امریکا بحثی نیست که بین جمهوری خوهان و دموکرات ها مورد اختلاف باشد.
ایران و عملکرد دموکرات ها
ایران قدرتی منطقه ای است و در چهارچوب سیاست های کلان ایالات متحده امریکا باید مهار شود، حال برای این کار، روش های دیپلماتیک و در صورت ناکارآمدی این روش ها، ابزارهای اقتصادی و در نهایت گزینه نظامی مطرح است، در خصوص انتخاب گزینه نظامی نیز هیچ یکی از دو حزب دموکرات و جمهوری خواه امریکا این گزینه را در صورت لزوم از نظر دور نداشته اند.
حال اگر ایران از سیاست های مدون بصورت استراتژی در برابر قدرت های فرا منطقه ای بهره مند باشد؛ میتواند ابتکار عمل را در دست گیرد و به تناسب ظرفیت ها و قابلیت های ملی، امتیازات موجود در فرایند تغییر و تحول سیاست های امریکا در منطقه را کسب کند.
اگر این استراتژی موجود باشد، ایران می تواند از فرصت تغییر تاکتیک های امریکا در منطقه استفاده کند اما اگر موجود نباشد، ایران مجددا بهسوی رفتارهای عکس العملی سوق پیدا خواهد کرد.
دولت ایران باید از سیاست و فرهنگ عکس العملی بسوی فرهنگ تدوین استراتژی ملی و ابتکار عمل حرکت کند، در این صورت هر رئیس جمهوری که در امریکا بر سر کار آید، استراتژی ایران را مد نظر قرار خواهد داد.
نظر شما :